علی بر ابرها سوار میشود!!
ملا باقر مجلسی در داستان مفصلی مینویسد:
«علی به دو ابر اشاره کرد که هرکدام آن به شکل فرش پهن شده، در آمد، بر یکی خودش سوار شد و بر دیگری یارانش، مانند سلیمان و مقداد و غیره. علی در حالیکه بر ابر سوار بود فرمود: « من چشم خدا در زمین او هستم!! من زبان گویای خدا در میان مخلوقاتش هستم!! من نور خدا هستم که هرگز خاموش نمیشود!! و من دروازه خدا هستم که از آن به او میتوان رسید! و حجت او بر بندگانش هستم!!» [۵۰].
«أنا عین لله فی أرضه، أنا لسان الله الناطق فی خلقه، أنا نور الله الذی لا یطفأ، أنا باب الله الذی یؤتى منه، وحجته على عباده». این داستان مفصل همچنان بگونه شگفتانگیزی ادامه مییابد، و یاران علی در باره معجزات پیامبران از ایشان میپرسند و ایشان میفرماید: من بزرگتر از این به شما نشان خواهم داد!! تا اینکه فرمود:
قسم به ذاتی که دانه را شکافت و گیاه را رویاند من از ملکوت آسمانها و زمین آنقدر در اختیار دارم که اگر بخشی از آن را بدانید دلهای شما تحمل آن را نخواهد داشت!! اسم اعظم خداوند هفتاد و دو حرف دارد، آصف ابن برخیا یک حرف آن را در اختیار داشت که وقتی آن را به زبان آورد زمین میان او و میان تخت بلقیس تاشد و بهم در نوردید تا آنکه تخت بدستش رسید و سپس زمین بحال خود برگشت این کار در کمتر از چشم بهم زدن انجام شد، هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ماست و یک حرف آن مخصوص خداست که برای خویش در علم غیب بر گزیده است» [۵۱].
اما اگر این ادعاها درست میبود حتما در زندگی ائمه به اصطلاح دوازده گانه اثری از آن نمودار میشد. خود حضرت علیسبه ادعای روایت شما چگونه به اجبار از ایشان بیعت گرفته شده؟! تصویری که روایات شما زا ایشان بدست میدهد نعوذ بالله آنقدر زشت است که نه تنها ایشان که حتی به شخصیتی که در شجاعت و عزت نفس و قوت ایمان خیلی پایینتر از ایشان هم باشد نمیزیبد!!.
[۵۰] بحار الأنوار ۲۷/۳۴. [۵۱] بحار الأنوار ۲۷/۳۷..