گره های کور در مذهب شیعه

فهرست کتاب

تقیه شرعی

تقیه شرعی

البته در شریعت حالت خاصی را خداوند در نظر گرفته و در شرایط خاص واستثنایی به بنده مؤمن اجازه داده است که برای نجات جان خودش می‌تواند دروغی بگوید که جانش را نجات دهد، این چنین دروغی در شرایط خاص استثنایی ( شبیه حالتی که کسی مجبور شود از شدت گرسنگی برای سد رمق مثلا گوشت خنزیر بخورد که طبعا خداوند به او اجازه داده است) مباح است و نه واجب.

اما تقیه‌ای که شیعیان اثناعشری ساخته و جزو دین قرار داده‌اند واجب است که طبق روایت شیعه هر کس آن را ترک کند دین را ترک کرده است!! اما تقیه شرعی ممکن است کسی در تمام عمرهم یکبار از آن استفاده نکند، زیرا مباح است، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿مَن كَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُكۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡكُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١٠٦[النحل: ۱۰۶].

طبری از ابن عباسبروایت کرده که ایشان در تفسیر آیه کریمه فوق فرمود: خداوند خبر داده که هرکس بعد از مؤمن بودنش کافر شود پس بر او غضب خداوند و عذاب بزرگ است، پس هرکس مجبور شود و چیزی به زبانش بگوید که قلبش به ایمان مطمئن باشد، تا اینکه بدینوسیله از دشمنش نجات یابد پس هیچگونه ملامتی بر او نیست زیرا که خداوند متعال بندگان را (فقط) به آنچه که دل‌هایشان به آن محکم باشد مؤاخذه می‌کند» [۳۶].

و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ فَلَيۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِي شَيۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨[آل‌عمران: ۲۸].

طبری همچنین از ابن عباسبآورده که ایشان در تفسیر آیه کریمه: ﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَفرمود: «خداوند متعال مؤمنین را نهی فرمود که با کفار ملاطفت کنند یا اینکه به جای مؤمنین کفار را دوست پنهانی بگیرند، مگر اینکه کفار بر مؤمنین غالب باشند که در آن صورت (می توانند) با آنان ملاطفت (یا مدارا) کنند اما (طبعا) در دین با آنان مخالفت کنند». و این است معنی آیه کریمه: ﴿إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗپس در هردو آیه کریمه اول اصل ذکر شده و سپس با «إلا» استثناء را جدا کرده است، که معنی‌اش مباح بودن مستثنی است پس روشن است که استثناء نه امر شرعی است و نه دین، و این همان تقیه شرعی در حالت استثنایی است که خداوند اجازه داده در هنگام ضرورت از آن استفاده شود.

[۳۶] تفسیرطبری.