۳۵۳۵- اطاعت از خلیفه، اطاعت از خداوند است
اطاعت از خلیفه در واقع اطاعت از خدا و پیامبر اوست. پس قلب انسان مسلمان نباید برای شنیدن اوامر او شکیباییاش را از دست دهد. زیرا خدا و رسول او جبه این اطاعت دستور دادهاند. در حدیث شریفی که بخاری از ابوهریره سروایت نموده آمده که پیامبر جفرمود: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَمَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي وَمَنْ عَصَى أَمِيرِي فَقَدْ عَصَانِي». «هر کس از من اطاعت نماید، از خداوند اطاعت نموده است و هر کس از امر من سرپیچی کند، از امر خداوند سرپیچی کرده و هر کس از امیر من اطاعت کند، از من اطاعت نموده و هر کس از دستور امیر من سرپیچی نماید، از دستور من سرپیچی کرده است».
و امام مسلم نیز آن را به این لفظ بیان کرده است:
«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ يعَصَنِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَمَنْ يطَع أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي وَمَنْ يعص أَمِيرِي فَقَدْ عَصَانِي» [۳۴۵]. «هر کس از من اطاعت کند، از خداوند اطاعت نموده و هر کس از من سرپیچی نماید، از خداوند سرپیچی کرده است و هر کس امیر من را اطاعت کند، گویی از من اطاعت نموده و هرکس نافرمانی امیر نماید، گویی از من نافرمانی نموده است».
و در شرح حدیث بخاری آمده است: «اینکه پیامبر ج فرمود: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ» یعنی جز به آنچه خداوند به آن فرمان داده است، فرمان نمیدهم. پس هر کس آنچه من به او فرمان میدهم، انجام دهد، گویی از کسی پیروی کرده، که به من فرمان داده و من آن را انجام میدهم. شاید معنای آن این باشد: چون خداوند به پیروی از من امر مینماید، هر کس از من اطاعت کند، از امر خدا اطاعت نموده است در مورد گناه نیز همینگونه است. آوردن واژه «أمیري» در حدیث بخاری، برای آن است که هنگام خطاب حدیث، پیروی از فرمانروا، موردنظر بوده و همین سبب ورود حدیث شده و در واقع، امر، به هر فرمانروایی بر میگردد که به حق و عدالت فرمان میدهد. آن فرمانروا، شارع شمرده میشود؛ زیرا فرمانروایی و حکومت را به امر و شریعت خداوند بر عهده گرفته است. به همین سبب لفظ «ومن أطاع أمیري» ـ که در حدیث مسلم آمده و همچنین لفظ «من اطاع أمیري» که در حدیث بخاری آمده هر دو به یک معناست [۳۴۶].
[۳۴۵] صحیح البخاری بشرح العسقلانی، ج ۱۳، ص ۱۱۱، صحیح مسلم بشرح النووی، ج ۱۲، ص ۲۲۳. [۳۴۶] صحیحالبخاری، به شرح العسقلانی، ج ۱۳، ص ۱۱۲.