۳۵۴٧- تعریف معروف و منکر
معروف اسمی است جامع که برای پیروی از خداوند، تقرب به او، احسان به مردم، کارهای نیک و محسنات که شرع به آن فرا خوانده به کار میرود [۳۶۴].
بر پایه این تعریف، منکر، نقطه مقابل معروف است. یعنی آنچه شرع نکوهیده، حرام و مکروه ساخته است [۳۶۵]. و باتوجه به تعریف میتوان اینگونه استنباط کرد که «معروف، آن است که شرع به وجوب یا استحباب یا اباحه آن، امر مینماید و منکر آن است که، شرع به صورت تحریمی و یا کراهتی از آن نهی میکند».
در تفسیر المنار آمده است: «معروف آن است که، عقلهای سالم، حسن و نیکویی آن را شناختهاند و به سبب سودمندی آن، قلبهای پاک به آن اشتیاق و تمایل مییابند و سازگاری آن با فطرت به گونهای است که اگر در شرع وارد شود، انسان عاقل و پاکفطرت نمیتواند آن را رد یا بر آن اعتراض نماید و منکر آن است که، عقلهای سالم آن را زشت میشمارند و قلبها از آن متنفر و بیزارند و از آن دوری میجویند» [۳۶۶].
۳۵۴٩- در تفسیر ابن کثیر درباره این قول خداوند متعال که فرموده است:
﴿يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ﴾[الأعراف: ۱۵٧].
«آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند باز مىدارد».
آمده است: این، در واقع صفت حضرت رسول جدر کتابهای پیشین است و همواره خصوصیت پیامبر جچنین بود که ایشان جز به خیر و نیکی فرمان نمیدادند و جز از شر نهی نمینمودند. همانگونه که، عبدالله بن مسعود سگفته است: هرگاه شنیدی که خداوند متعال فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾[البقرة: ۱۰۴].
به آن گوش فرا ده، که آن یا خیری است که، به آن امر نموده یا شری است که، از آن نهی فرموده است و مهمترین و بزرگترین [خطاب] امر به عبادت و پرستش اوست و اینکه او تنهاست و شریکی ندارد و نیز نهی از عبادت غیر خدا که خداوند، پیامبر اسلام و پیامبران پیش از او برای این کار، برانگیخته است.
۳۵۵۰- خلاصه کلام در تعریف معروف و منکر این است که: معروف، یعنی آنچه شریعت اسلام انجام آن را به صورت واجب یا مندوب خواسته و این خواست شرعی را عقلهای سلیم و پاک و فطرتهای درست و سالم میشناسند و حسن بعضی از آنها این است که، پیش از آنکه در شرع مطرح شوند شناخته شده و معروف هستند زیرا عقلها هر چند سلیم باشند و فطرتها هرچند بر حق باشند، نمیتوانند به تمامی آنچه نیک و سودمند و بافطرت سالم سازگار است، دسترسی و احاطه یابند.
و منکر آن است که شریعت اسلام به صورت تحریمی یا کراهتی از آن نهی کرده است و عقلهای سلیم و فطرتهای پاک، آن را زشت میشمارند و از آن بیزارند. اما عقل به تنهایی نمیتواند تمام آنچه مخالف عقل سلیم و فطرت پاک است، در یابد. پس با احتجاج به اینکه، عقل میتواند کارهای نیک و منکر را دریابد و با شناخت، به انجام معروف بپردازد و منکر را رها کند نمیتوان به عقل صرف تکیه کرد. زیرا پس از ورود به اسلام پسندیده است از معروفی پیروی شود که دین به همراه خود آورده و به آنچه از آن نهی کرده، پایان داد. همچنین، برای پیروی یا اجتناب از آنچه نص صریحی ندارد که منکر یا معروف بودن آن را بیان کند، باید درباره آن به اجتهاد پرداخت [۳۶٧].
[۳۶۴] النهایه، ابن اثیر، ج ۳، ص ۲۱۶. [۳۶۵] همان، ج ۵، ص ۱۱۵. [۳۶۶] تفسیرالمنار، مرحوم رشید رضا، ج ٩، ص ۲۲٧. [۳۶٧] یکی از مهمترین مباحثی که در علم کلام مطرح میشود این است که آیا افعال دارای حسن و قبح شرعیاند یا عقلی؟ علما در جواب این سؤال به سه گروه تقسیم شدهاند: معتزله معتقدند که افعال دارای حسن و قبیح: اتی هستند و عقل به تنهایی توانایی ادراک حسن و قبح افعال را دارد. اشاعره معتقدند که افعال دارای حسن و قبح شرعی هستند و عقل به تنهایی توانایی ادراک آن را ندارد، زیرا عقل انسان ناقص است و اراده خداوند مطلق است و چیزی نمیتواند آن را مقید نماید. ابومنصور ماتریدی از اضاف معتقد است که انسان و عقل انسان در مواردی میتواند حسن و قبح را تشخیص بدهد ولی تشخیص عقل به اندازهای نیست که الزامآور باشد. برای توضیح بیشتر ر. ک: کلام اهل سنت اثر عبدالله احمدی، مترجم.