پیشگفتار
روزگاری بود که دیدگان را در دیدن آیات خدا در کرانهها و در خود؛ دلها را در شناخت آن سوی مرزهای میدان بُرد دیدگان، دستگیری هادی و هادیی دستگیر بود، که از نزد خداوند جهانیان، بر قوه-ی شنیدن انسان، فرود آمده بود. تا آنگاه که بینشی حق، دلها را دگرگون و فروزان کرده؛ رجاها و خوفهای باطل بیگانه را بیرون رانده و قلمرو درون را از آن رغبت در رحمت و رهبت از ملک [۴]خداوند ذی الجلال و الاکرام گردانیده بود، ندای چنین کن و چنان مکن بر آن قوهی پذیرا فرودآمدن گرفته، شر همچون باطل رخت بربسته، خیر همچون حق در این پهنه جای گزیده بود. هدایت ربانی، نه بر روی صفحات قرآنهای چاپ شده در چاپخانههای بیگانگان بیگانه و آشنایان بیگانهتر، بلکه مجسم در بهترین فرد از فرزندان آدم و نیکوترین جمع از جماعتهای زمینیان بود. خوشا آن روزگار... [۵]
سپس ایامی دیگر آمد که خود باختگان را، ساخته و پرداختههای یونان و ایران و هند و چین و دور و نزدیک، قافله سالار گشته: قوهی شنیدن کودن و دیدگان مات و دلها سرگشته و صحنه به اذهان سفت سرد سپرده گردیده و پسندیدهها با نکوهیدهها در آمیخت... و دگرگونی همان و ناآشنا آمدن زبان قرآن و رخسار سیرت فردی و سنت جمعی همان... و چنان شد که الفاظ از قرآن و معانی از این و آن و ولایت خلعت فلان و امامت هدیهی بهمان گشت... و رخ نمود آنچه که نشایست و شد آنچه که نبایست...
اکنون... چه دشوار است که – به عنوان نمونه – دستی از غریبی، در میدان تحریر مسألهی ولایت، آنگونه که خدا پسندد قلمی راند؛ یا زبانی از ناخواندهای [۶]، بر منبر تبیین مطلب امامت، با زبان قرآن سخنی گوید... که وی را جائزه و پاداش خشم از این است و کینه از آن... پس دستی باید که برای خدا جنبد و زبانی شاید که به رغبت و رهبت غیر او نپیچد. پس با نام وی آغاز کن و قل: حَسبِیَ اللهُ؛ لا الهَ إلّا هُوَ؛ عَلَيهِ تَوَکَّلتُ؛ وَهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ.
توضیح:
از آن جایی که این مسألهها (ولایت و امامت و متعلقات آنها)، از مسائل اساسی بوده و آثار اصابه و عدم اصابه در آنها بسی خطیر است، بحث در بارهی موضوع آنها را، جز بر برهان قاطعی که قرآن سلطانش مینامد، بنا نباید کرد، از این رو ما در این بحث جز به آیات کتاب خدا – که بینایان را نور مبین است – استناد نخواهیم کرد. و الله المستعان.
[۴. - ملک (به کسر میم) به معنی مالک بودن، و ملک (به ضم میم) به معنی ملک بودن است؛ که خداوند همچنان که رحمان و رحیم است، مالک و ملک هم هست. [۵. - اشاره به عصر پیامبر خدا و خلفای راشدین است. و مراد از بهترین فرد پیامبر خدا، و مراد ازبهترین جمع سابقین اولین از مهاجرین و انصار – علیه وعلیهم الصلاة والسلام – است. [۶] «مراد از ناخوانده دعوت نشده است».