امامت جمعی
گفته شد که امامت امام الأئمه در هر شریعتی (که همان نبی مرسل است)، گاهگاهی دچار رخنهای از رخنهها میشود، لیکن از آن جایی که بقای رخنه در امامت، با رحمت و ملک خداوند ذی الجلال و الاکرام سازگار نبوده، مؤمنین را ریبآور و کافرین را حجتبخش میباشد، بیدرنگ هدایت ربانی در رسیده، خطأها را تبیین و امامت را تهذیب و اصلاح میکند.
به عبارتی دیگر آنچه که مردم به اقتدای بدان فرا خوانده میشوند، امامتی مهذّب و مکمّل است (اصحاب هریک از این امامان، مکلف به فرمانبرداری بیدرنگ از فرمانهای وی بوده، حق توقف تا روشن شدن صواب یا خطأ بودنش را ندارند. تنها در صورت اعلام خطأ بودن فرمان از سوی خود نبی مرسل، باید از امتثال آن دست بردارند). با تهذیب و تکمیل این امامت، مسؤولیتی در زمینهی هدایت افراد بر گردن نبی مرسل نمیماند. لیکن از آن جایی که بخشی از شریعت ربانی خطابهای جمعی بوده، بپاداشتن آن جز به وسیلهی جماعتی مرکب از صاحبان استعدادهای گوناگون امکانپذیر نیست، وی مسؤول تلاش کردن در زمینهی تکوین امامتی جمعی نیز میباشد.
ناگفته پیداست که هیچ یک از افراد این جمع که پیروان نبی مرسل غیر معصوم در امامتاند، معصوم نمیباشد. بلکه از آن جایی که وحی و هدایت خاص ربانی در تبیین اخطاء فردی غیر نبی مرسل فرود نمیآید، در نتیجه حیات فردی هیچ یک از افراد آن جمع، خالی از اخطاء تبیین ناشده نمیباشد، امامت فردی در کل دین ویژهی نبی مرسل بوده، یارانش تنها در زندگی جمعی اجماعی (که مکمل امامت وی بوده، به اقتضای رحمت و ملک خداوندی، همچون آن زیر نظر وحی و هدایت خاص ربانی تهذیب و اصلاح و حفظ میگردد)، امام و حجت میباشند.
ارکان این امامت جمعی، با استعدادترین افراد نوع بشر در عصر خود میباشند که نبی مرسل، با تلاوت آیات و تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت، ایشان را به نمونههای زندهی هدایت تبدیل کرده، با تعیین دائرهی فعالیت مناسب برای هریک از استعدادها و هماهنگ گردانیدن آنها با هم، بهترین جمع بپادارندهی دین را در پیشاپیش رهروان راه ایمان و عمل صالح قرار میدهد. با مجسم شدن هر نسخه از هدایت ربانی در بهترین فرد و بهترین جمع زمان - در صورتی که آورندهی هدایت موفق به تکوین امتی گردد -، نعمت خداوند بر حقطلبان خیرخواه و حجتش بر مشتریان ضلال اتمام میگردد (افراد این جمع در جزء، به امامت فردی نیز میرسند. مثلاً همانند نبی مرسل، شایستگی امامت در اقامهی نماز را مییابند).
از آن جایی که صراط مستقیم ایمان و عمل صالح و کوره راه کفر و سیئات در جهت عکس کامل همدیگر بوده و پیشگام بودن، بلکه مجرد و سالک بودن در یکی، با پیشوا بودن در دیگری تناقض کامل دارد، اقتدای آگاهانهی رهروان راه خدا به پیشوایان و سالکان راه طاغوت – اگرچه در جزئیترین امر از امور حیات باشد – عقبگرد و با طاغوتیان هم مسیر گشتن به شمار میآید. از آن جهت که سالک راه خدا بودن (که وصف مشترک همهی مؤمنین است) با پیشرو و امام بودن در آن برابر نیست، هر مؤمنی را بدون نظر به آراسته بودن به شروط امامت، در امری از امور مقتدا قرار دادن، کاری بیسود و نادرست میباشد.
امامت جمعی در شریعت قرآنی - که مکمل امامت فردی پیامبر خدا ج بوده، نپذیرفتن آن همچون نپذیرفتن امامت وی مستلزم حرمان از رضوان خدا و جنات نعیم است -، از آن پیشروان نخستین از مهاجرین و انصار (که پیامبر خدا ج در راس گروه اول از ایشان قرار دارد) میباشد. چنان که میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰]. [۱۴۵]
پیش از این گفته شد، که در میان گروههای نُهگانه تشکیل دهندهی جامعهی اسلامی، تنها سه گروه مذکور در این آیهاند که به رضوان خدا و جنات نعیم کامیاب میشوند. چنان که ملاحظه میشود کامیاب شدن غیر سابقین اولین، مشروط به اتباع از ایشان به شیوهای از شیوههای نیکوکاری (هجرت یا نصرت) و – به عبارتی دیگر – مشروط به پذیرفتن امامت جمعی ایشان میباشد.
این اشتراط با توجه به این که رسیدن به فوز عظیم مشروط به پیروی از هدایت ربانی است، دلالت بر آن دارد که این دو گروه پیشرو – که افراد تشکیل دهندهی آنها، به شهادت بسیاری از آیات قرآن، از جمله آیهی دویست و هجدهم سورهی بقره و آیهی صد و نود و پنجم سورهی آل عمران و آیهی هفتاد و چهارم سورهی انفال و آیهی صد و دهم سورهی نحل و آیهی صد و هفدهم سورهی توبه و آیهی دهم سوره ی حشر، در زندگی فردی بری از ذنوب نیستند [۱۴۶]– در حیات جمعی اجماعیشان، که به اقتضای رحمت و ملک خداوندی، زیر نظر وحی و هدایت خاص و در معرض تهذیب و اصلاح میباشد، مجسمهی هدایت خداوندیاند. (در زندگی فردی، از آن جهت افراد این جمع زیر نظر وحی و هدایت خاص نیستند که مجسمهی کامل هدایت در این زمینه (پیامبر خدا ج) پیشاپیش همهی رهروان، در حرکت است، با وجود ضیای آفتاب نیازی به نور ماه نیست). زیرا محال است که خداوند پیروی کامل از امامتی را که کمترین رخنهای در آن وجود داشته باشد، تنها وسیلهی یافتن سعادت دنیا و آخرت گرداند.
از نگاه به این دستهبندی و اضافه بر آن این که در هیچ جایی از قرآن، در مقام امامت فردی، به کسی جز به پیامبر خدا جاشارهای نشده است به این حقیقت میرسیم که تنها چیزی که نزد خداوند به انسان پس از نزول قرآن ارزش و مکانتی میدهد، جزء جمع سابقین اولین بودن، یا به صف متبعین ایشان درآمدن بوده، کسی جز پیامبر خدا ج را در غیر این دو حالت، منزلت و مکانتی نیست. همچنان که در مییابیم که تنها چیزی که پیامبر خدا ج پس از خود برای بشر به جای گذاشته است، یکی کتاب خدا، دیگری امامت فردی خود و امامت جمعی سابقین اولین (که از آن به سنت یعنی روش پیاده کردن امر فردی و امر جمعی خداوند تعبیر کرده میشود) میباشد...
از آنچه که گذشت دریافته میشود که رسیدن به منزلت امامت فردی یا جمعی، اگرچه مشروط به معصومیت نیست، متوقف بر بری بودن از رذائلی و آراسته بودن به فضائلی است.
این رذائل و فضائل را کتاب خدا این چنین بیان میکند:
[۱۴۵] «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند، الله از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند، و برای آنها باغهایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این کامیابی بزرگ است». [۱۴۶. - موضعگیری مؤمنین راستین در برابر گناههای فردی سابقین اولین و دیگر بندگان مؤمن، نه لعن و کینهتوزی (آن چنان که روش ستیزگران با أولیاء خداست) و نه تأویلهای تکلفآمیز و دفاعهای متعصبانه (آن چنان که عادت نادانان است)، بلکه رابطهی اخوت ایمانی را به یادآوردن و اعتراف به فضیلت پیشروان در راه ایمان کردن و برایشان مغفرت ذنوب خواستن و از کینه ورزیدن با ایشان به خداوند پناه بردن است. چنان که میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾[الحشر: ۱۰].