ولایت و امامت

امامت در زندگی خانوادگی

امامت در زندگی خانوادگی

در بیان حقیقت امامت پیامبر خدا ج گفته شد که، از آن جایی ‌که بخشی از هدایت ربانی احکامی جمعی است، وی مکلف به سعی در زمینه‌ی تکمیل امامت فردیش از طریق آماده گردانیدن بهترین جمع و تحقق بخشیدن به یک امامت جمعی می‌باشد. این را هم باید اضافه کرد که، گرد آمدن افراد در دایره‌ی یک زندگی اجتماعی از طریق تشکیل وحدتهای اجتماعی کوچکتری یعنی خانواده‌ها و ربط آن‌ها به یکدیگر است. از این رو جزء دیگری از شریعت خداوندی را، احکام خانوادگی تشکیل می‌دهد. از همین جا، تکلیف سنگین دیگری در زمینه‌ی امامت بشریت متوجه وی می‌گردد. یعنی او همچنان که مکلف به سعی در زمینه‌ی تحقق بخشیدن به بهترین جامعه‌ی اجرا کننده‌ی احکام جمعی است، باید با همه‌ی توانش در زمینه‌ی ارائه‌ی بهترین نمونه‌ی زندگی خانوادگی از طریق انتخاب همسرانی شایسته و تزکیه و تعلیم ایشان و سایر اعضای خانواده‌اش بپا خیزد، که این بخش از دین خدا را نیز در واقعیتی مشهود مجسم گردانیده، روندگان راه سعادت را در این زمینه نیز بهترین سرمشق باشد.

این تکلیف در سوره‌ی احزاب از آیه‌ی بیست و هشتم تا آخر آیه‌ی سی و چهارم چنین آمده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٢٨ [۱۶٩](پیامبر خدا جرا که خود، زندگی و مرگش برای خداست، همسرانی که خواستار حیات دنیا و زینت آن باشند نشاید. پس باید این امر را بی‌پرده با همسرانش در میان گذارد، ایشان را در صورتی‌که چنان باشند، متاعی بخشیده، به شیوه‌ای زیبا از قید زوجیت در جهت رسیدن به مرادشان رها گرداند... و بدین عمل دری از رحمت را به روی مؤمنین گرفتار به چنین همسرانی گشوده، در حل این مشکل دست و پا گیر، خواستاران امامت متقین را سرمشق گردد).

﴿وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩[الأحزاب: ۲٩] [۱٧۰](پس تنها در صورت خواستار خدا و پیامبر ج و سرای واپسین بودنشان است که، زندگی زوجی ادامه می‌یابد). پیامبر خدا ج تکلیف خود را انجام داده، همسرانش را به انتخاب یکی از دو راه فراخواند. چون ایشان راه دوم را برگزیدند، در تزکیه و تطهیر و تعلیمشان، این آیات فرود آمد: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ(این ندا اشاره بدین امر است که ایشان، خدا و پیامبر ج و سرای واپسین را خواستند، زیرا در غیر این صورت، با وی نسبتی ندارند که نساء النبی نامیده شوند. راستی زنانی را که خداوند درباره‌اشان ﴿وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ(آیه‌ی ششم همین سوره) می‌فرماید – و پیداست که این مادری روحی به اندازه‌ی برتری روح بر جسد، بر مادری جسدی برتری دارد – جز این مقام نشاید) ﴿مَن يَأۡتِ مِنكُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖ يُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَيۡنِۚ(اگر یکی از ایشان عمل زشت روشنی انجام دهد، زنان دیگر زشتها انجام خواهند داد. لذا بجاست که شکنجه دو برابر باشد). ﴿وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرًا٣٠(نساء النبی بودن سنت خدا را دگرگون نکرده، دو برابر شکنجه دادن مرتکب کردار زشت روشنی از ایشان، بر وی آسان است).

﴿۞وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَيۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا كَرِيمٗا٣١[الأحزاب: ۳۱] [۱٧۱](کسی که به سبب سرمشق بودن، عذابش دو برابر است، مزد فرمانبرداری پیوسته و فروتنانه برای خدا و پیامبر جو انجام‌دادن کردار شایسته‌اش نیز، باید دو برابر باشد).

﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ(آری اگر زنان پیامبر جتقوی پیشه کنند، نعمت امامت در راه ایمان و عمل صالح بر طالبان حق و خیر اتمام و حجت تامه بر اهل باطل و خریداران شر اقامه خواهد گردید) ﴿فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ(این یکی از کردارهای زشت روشن است که باید خود را از آن بپرهیزند) ﴿وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢(و این یکی از کردارهای شایسته از آثار فرمانبرداری پیوسته‌ی فروتنانه برای خدا و پیامبرش جاست).

﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ(در هدایت تشریعی و امر ابتلایی خداوند خالق آمر، به تناسب خلق و برء و تصویر و تسویه و تقدیرِ زن و هماهنگ با هدایت تکوینی و امر تسخیریش تکالیفی بر گردن وی نهاده شده است که به اقتضای آن، خانه را دایره‌ی کار گردانیدن و در آن قرار گرفتن برای وی اصل و قاعده و یکی دیگر از کردارهای شایسته‌ی یاد شده و بیرون را میدان فعالیت قرار دادن و استقرار در خانه را ترک کردن استثناء و مقید به اقتضای ضرورت است) ﴿وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ(و خود را به شیوه‌ی جاهلیت نخستین، در رنج آرایش پنهان را آشکار کردن و همچون برج آراسته نمایان شدن (و نه آرایشی که در آیه‌ی سی و یکم سوره‌ی نور با عبارت ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖیعنی جز آنچه که خود به خود و بدون تلاش زن نمایان می‌شود یاد کرده، اجازه‌ی اظهارش را داده است) می‌اندازید، که این هم یکی از آن کردارهای زشت روشن است). ﴿وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣(خدا با این اوامر و نواهی، تنها این را می‌خواهد که پلیدی زشتکاریها را از شما – ای اهل خانه (خانه‌ی پیامبرج) - دور کرده و کاملاً پاکیزه‌اتان گرداند.

لفظ «بیت» در اصل به معنی جایی است که انسان شب را در آن به سر برد. سپس قید شب از آن حذف شده، به معنی خانه آمده است. الف و لام در «البیت» در این آیه همان است که در اصطلاح علماء لغت عربی الف و لام عهد گفته می‌شود. این لفظ هنگامی به کار برده می‌شود که معنای لفظ متصل بدان قبلاً به گونه‌ای یاد شده باشد. در آیه‌های پیش از این از پیامبر خدا ج در ارتباط با زنانش نام برده شده، از خانه‌های ایشان با عبارت «بُیُوتِکُنَّ» یاد شده است. از آن جایی ‌که خانه‌ی زن، معمولاً در ملکیت شوهر می‌باشد، نام بردن از خانه‌های زنان پیامبر ج به منزله‌ی نام بردن از خانه‌ی وی است.

شاید گفته شود آنچه که قبلاً یاد شده، جمعی از خانه‌هاست و آنچه که لفظ البیت بر آن دلالت دارد خانه‌ی واحدی است، پس چگونه می‌توان گفت که معنای این لفظ، پیش از این یاد شده است؟ جواب این اعتراض این است که اختلاف تعبیرها ناشی از اختلاف جهات است. یعنی از آن جهت که مالک خانه‌ها و شوهر زنان اقامت‌کننده در آن‌ها یکی است، تعبیر باید به لفظ مفرد (البیت) و از آن جهت که اقامت‌کنندگان متعدد و خانه‌ی هریک غیر خانه‌ی دیگری است، تعبیر باید به لفظ جمع (بیوت) باشد (به کار بردن عبارت «بُیُوتَ النَّبِیِّ»در آیه ی پنجاه و سوم همین سوره نیز، به شهادت نیمه‌ی دوم آیه، نظر به تعدد مذکور است).

با این بیان جایی برای گمان این که مراد از البیت غیر مراد از بیوتکن است، باقی نمی‌ماند... و از آن جایی ‌که لفظ اهل هنگامی که به لفظ دال بر مکانی اضافه شود مراد از آن ساکنین آن مکان است، مراد از اهل البیت در این آیه جز زنان پیامبر خدا علیه و علیهن الصلوات و السلام، نمی‌تواند باشد. روند آیات سوره از آغاز تا پایان و محور آیات این مقطع و جای ورود جمله‌ی مورد بحث در این آیات نیز، شواهد قاطعی بر این امر است (احادیثی که غیر این امر را بیان می‌کند، در صورتی‌ که از اعتراضاتی که از سوی اهل تحقیق بر آن‌ها وارد شده است جان سالم بدر برد، تنها گویای این قضیه می‌تواند باشد که کسانی دیگر نیز از این نعمت ارزانی داشته شده به زنان پیامبر علیه و علیهن الصلوات و السلام برخوردارند).

شاید این هم گفته شود که در لغت عربی، ضمیری که برای جمع زنان مخاطب به کار می‌رود لفظ «کُنَّ» است، در حالی ‌که در این جمله، آنچه که در خطاب به کار رفته است، ضمیر جمع مذکر، یعنی لفظ «کُم» در عبارتهای عَنکُم و یُطهِّرکُم است، پس چگونه می‌توان مخاطبان این جمله را نامبردگان در آیات این مقطع پنداشت ؟ جواب این است که، به کار بردن ضمیر مذکر به جای ضمیر مؤنث، ناشی از وجود کلمه‌ی اهل در آیه است. این کلمه که در لفظ مفرد است، برای واحد و متعدد و مذکر و مؤنث به کار می‌رود (مثلاً برای یک یا چند نفر ساکن در یک ساختمان گفته می‌شود أهل الدار؛ برای یک یا چند همسر مرد گفته می‌شود أهل الرجل)، اصل در زمینه‌ی ربط ضمایر به چنین کلمه‌ای رعایت تناسب در میان ضمیر و معنای مراد از کلمه، از لحاظ وحدت و تعدد و تذکیر و تأنیث است. لیکن گاه‌گاهی از این اصل عدول شده، در عین مفرد یا مثنای مذکر، یا مفرد یا مثنی یا جمع مؤنث بودن مراد، ضمیر مرتبط بدان به صورت جمع مذکر آمده است. چنان که در کلام عربی فصیح، هنگامی که در پرسش از حال همسر یا همسرانی از مرد گفته می‌شود: «کَیفَ أهلُكَ؟»، جواب داده می‌شود که: «هُم بِخَیر». نیز چنان که فرشتگان مهمان پیامبر خدا ابراهیم علیه و علیهم الصلوات و السلام در هنگام به شگفت افتادن زنش از اینکه از پیرزن و پیرمردی چون وی و شوهرش علیهما الصلاة و السلام فرزندی آید، خطاب به وی می‌گویند: ﴿أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ(چنان که ملاحظه می‌شود، در خطاب زن و مردی، ضمیر جمع به کار رفته است) ﴿إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ٧٣[هود: ٧۳]. در جمله‌ی مورد بحث ما نیز، به کار بردن ضمیر جمع مذکر در خطاب جمع زنان پیامبر خدا علیه و علیهن الصلوات و السلام بر همین اساس است.

اگر گفته شود که ضمیر خطاب در لفظ عَنکُم، پیش از عبارت «أهلَ البَیتِ» آمده، جمله‌ی «یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً»نیز معطوف بر ما قبل این عبارت بوده، از لحاظ رتبه بر آن مقدم است، در نتیجه این دو ضمیر در ارتباط با کلمه‌ی أهل نیامده است. در جواب گوییم که واقعیت عکس این گمان است، زیرا عبارت «أهل البیت» جمله‌ی ندائیه است که، حرف نداء از آن حذف شده است، اصل در نداء آن ‌است که در آغاز سخن آید. یعنی اصل کلام: «يَا أهْلَ الْبَيْتِ إِنَّمَا يُرِيْدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمْ الرِّجْسَ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيْراً»بوده، عبارت مذکور در عین تأخر لفظی، از لحاظ رتبه متقدم و – در نتیجه – مخاطب ضمیرهای عَنکُم و یُطَهِّرَکُم می‌باشد (بعضی از مفسرین گفته‌اند که عبارت أهل البیت از باب اختصاص بوده، منصوب بودن لفظ أهل بنابر مفعول بودنش برای فعل مقدر نَخُصُّ (و نه از جهت منادی بودن) است (و بنابر این عبارت مذکور از لحاظ رتبه بر ضمیر عنکم متقدم نیست). ایشان غافل از این بوده‌اند که تنها در صورتی می‌توان عبارتی را از باب اختصاص شمرد که ضمیر متکلم یا مخاطب متقدم بر آن دچار یک نوع عموم گشته، شنونده را در ابهامی که تنها وسیله‌ی رفعش آوردن اسم معرفه‌ی دیگری پس از آن ضمیر است بیاندازد، از این عموم و ابهام، در آیه‌ی مورد بحث ما نشانی نیست؛ زیرا عبارت «إنَّمَا یُرِیدُ اللهُ...»در ارتباط با احکام متعلق به زنان پیامبر خدا علیه و علیهن الصلاة و السلام آمده، جایی برای توهم این که مراد از مخاطبان ضمیرهای موجود در آن غیر ایشان نیز باشد، نیست).

ناگفته نماند که اگرچه زنان پیامبر خدا علیه وعلیهن الصلاة و السلام در تکمیل امامت نقش بزرگی بر عهده داشته‌اند، آیه‌های یاد شده – بویژه بخش «إنَّمَا یُرِیدُ اللهُ....»دلالت دارد بر این که، ایشان نیز از ذنوبی که از آن به رجس تعبیر شده است، معصوم نبوده‌اند. آشکار است که رتبه‌ی کسان دیگری که احادیث یاد شده برخورداریشان از نعمت ارزانی داشته شده به زنان پیامبر خدا علیه و علیهن الصلاة والسلام را بیان کرده است، از رتبه‌ی ایشان – که در برخورداری از این نعمت بر دیگران پیشقدم‌اند – بالاتر نمی‌تواند باشد) ﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا٣٤[الأحزاب: ۲۸-۳۴] [۱٧۲].

[۱۶٩] «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زینت آن می‌خواهید، پس بیایید تا (با هدیۀ مناسب) شما را بهرمند سازم، و شما را به طرز نیکوئی رها کنم». [۱٧۰] «و اگر شما الله و پیامبرش و سرای آخرت را می‌خواهید، پس (بدانید که) الله برای نیکوکارانتان پاداش عظیمی آماده کرده است». [۱٧۱] «و هر کس از شما برای الله و پیامبرش خضوع (و فرمانبرداری) کند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دوبار به او خواهیم داد، و روزی ارزشمندی برای او آماده کرده‌ایم». [۱٧۲] «و آنچه را در خانه‌هایتان از آیات الله و حکمت (= سنت پیامبر) خوانده می‌شود یاد کنید؛ بی‌گمان الله باریک‌بین آگاه است».