تمهید
چنان که در مقدمه بیان شد، خداوند خالق آمر، هر آفریدهای را (چه مسخر و چه مختار)، سبب تحقق بخشیدن به بخشی از مرادهای خود گردانیده، سپس راهی راه ویژهای نمود. آفریدههای مسخر به حرکت درآمده، به سوی سرانجامهای خویش روان گشتند؛ آفریدگان مختار را آزمودن آغاز شد. بشر با دستآوردی از یک دورهی پرورشی آموزشی مقدماتی، آمادهی دریافت هدایت ربانی گشت. راهنماییهای خداوندی برای بصر و قلب، بایدها و نبایدهایی از امر ابتلائی در دسترس سمع قرار گرفته، بینش حق از گمانهای بیپایه، حکم خدا از دیکتهی هوسها شناسانیده شده، سرانجام با نیروی تقوی درخت نفس را نموّ بخشیدن، یا به آفت فجور سر در گم کردن به وی ابلاغ گشت. اگر – چنان که خلق و هدایت اقتضا میکند – بشر نیز به راهی که برایش برگزیده شده بود میرفت، بسیاری از امور – از جمله آنچه که امروز ما را نیاز پرداختن بدان است – هرگز رخ نمینمود. لیکن دیری نگذشت که کساد، بازار ایمان و عمل صالح را فرمانروا گشته، سوداگران از هر سو به سودا خانهی ظن و محصول هوس شتافتند. بدین گونه در این سوی و آن سوی صراط مستقیم، کورهراههایی که در پیشاپیش رهروان هر یک، یکی یا چند از شاگردان گزیدهی ابلیس بود، پدید آمد. این چنین، رهروان راه ضلال را پیشروانی که مجسمههای وحی شیطان بودند پیشوا گشتند. بدین شیوه، گمراهان نیز با ارادههایشان، اسبابی از جملهی اسباب افعال خدا گشته (که فساد کردار انسان از جهت تعلق به ارادهی وی، منافی مشتمل بر حکمت بودنش از جهت تعلق به خداوند نیست)، با حفظ اختیار، سر به امر تسخیر سپرده، به سوی سرانجامهای خویش روان شدند [که: ﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٥٦﴾[هود: ۵۶] [۶۴].
اگرچه بدین فجور، زمام امر انسان از دست خدا درنرفت [که: ﴿لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُۚ﴾[الروم: ۴]-، [۶۵]جز آنچه که مراد خدای علیم حکیم بود، او (انسان) نخواست [که: ﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا٣٠﴾[الإنسان: ۳۰]- [۶۶]، خدا را کفر بندگان خوش نیامد [۶٧][که: ﴿وَلَا يَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡكُفۡرَۖ﴾[الزمر: ٧] -. لذا ایشان را باری دیگر به پیمودن راه شکر فرا خواند [که: ﴿وَإِن تَشۡكُرُواْ يَرۡضَهُ لَكُمۡۗ﴾[الزمر: ٧]؛ از نوع بشر شایستهترین فرد را برگزید، که از وی هدایت دریافت کرده، به دیگران رسانیده، حقطلبان خیرخواه انگشتشمار را در پیمودن راه ایمان و عمل صالح الگو باشد، بر اکثریتی که از پیروی از پیشوایان ابلیسی دست بردار نبودند، حجت اقامه کند. اینان بساط برچیدند و قومی دیگر و از پس آنان اقوامی دیگر آمدند و به هنگام برفتند. فرستادگان خدا برای هدایت امتها، پیدرپی آمدند. لیکن سرانجامها جز تکرار عاقبت قوم نخستین نبود. با گذشت زمان نبرد روندگان راه ایمان و عمل صالح – که اکنون پیشتر از پیش بودند – با گزینندگان کفر و فجور شدت یافت، در پی آن، روزگاری زمام امر در دست شایستگان بود. تا این که با به سر آمدن زمانی دراز دلها سفت گشته، جهت سیر کج شده، راه گذشتگان دیگر بار پیموده شد [۶۸].
پس از گذشت روزگاری، هنگامی که از یک سو، به دست مردم، بر و بحر را فساد فراگرفت و جهان بشریت سراپا نیاز به هدایتی خالص و الگویی بیغش گشت، از سویی دیگر، بشر آمادگی دریافت و حفظ آخرین کتاب هدایت و همگام شدن با کاملترین الگوی ربانی را یافت، آنچه را که میبایست، خداوند به انجام رسانید. (از توجه به بری بودن افعال خداوند حق و حکیم از عبث درمییابیم، که اگر بشر از آغاز پیدایش نیاز به هدایت ربانی و الگوی انسانی به شیوهی اخیر و نیز آمادگی دریافت و حفظش را میداشت، فاصلههای مکانی و زمانی مانع از نقل و ابلاغ در بین اقوام و نسلها نمیبود. جز یک کتاب فرود نیامده، جز یک نبی رسول برانگیخته نمیشد. چنان که پس از تحقق آن شروط، ختم نبوت و به تبعیت آن ختم رسالت نیز، اعلام گردید).
* * *
هدای ربانی بر خاتم النبیین علیه وعلیهم الصلوات والسلام فرود آمد که در آن، در زمینهی اشاره به آیات خداوند در آفاق و انفس و برانگیختن و هدایت بصر به نگریستن و درست دیدن آنها، کوچکترین چیزی که بشر در خلافتش بدان نیازمند است فروگذار نشد. در زمینهی شناسانیدن خداوند و حقایق عالم غیب و چگونگی ارتباط خداوند با جهان و انسان و وابستگی آن دو به وی و تعلقشان به یکدیگر و قلب را به سوی حق فراخواندن و ترغیب و ترهیب کردن، بینش و روشی داده شد، که تصور تقصیر در آن در قلب زندهای نگنجد. در زمینهی تبیین روش درست کردار و حرکت به سوی مقصد، حکم خداوند برای سمع به شرح زیر فرود آمد:
آنچه که در بایسته بودن یا نابایسته بودنش زمان و مکان نقشی ندارد، حکم خاصش برای همه چنان بیان شد، که اگر در تبلیغش رخنهای پیش نیاید، کسی را بر دیگری در فهم اصلش برتریی نباشد (این گونه احکام در میان نعمتهای معنوی، به منزلهی آب و هوا و سایر نعمتهای مادیی است که در دسترس همگان قرار داشته، برخوردار شدن از آن متوقف بر هیچ تخصصی نیست). در زمینهی آنچه که بر خلاف آن ست اصولی (که آن نیز بری از تأثیرات زمانی و مکانی میباشد) مقرر شد، که به کمک ضوابطی که همراه آن آمده است، اهل تخصص میتوانند احکام جزئی متناسب با هر زمان و مکان را از آنها استنباط کنند (این قسم مانند آهن و نفت و سایر نعمتهای مادیی است که استفاده از آن، متوقف بر استعدادهای ویژهای بوده، تنها اهل تخصص از عهدهی همگانی کردن آن برمیآیند). بدین گونه کتاب خدا هرچه را که بشر تا روز قیامت در خلافتش بدان نیازمند است، بیانگر آمد ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ٨٩﴾[النحل: ۸٩] [۶٩]. با فرود آمدن آخرین بیان در زمینهی احکام و اعلام نومید شدن کافرین از رخنه گرفتن از دین مؤمنین (که با تحقق آن جایی برای خشیت از ایشان و آمیخته کردن خشیت خدا با غیر نماند)، اکمال دین [٧۰]و اتمام نعمت هدایت و اسلام [٧۱]را به عنوان روش بندگی برای مؤمنین برگزیدن و بدان خشنود شدن، بدیشان ابلاغ گردید ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَكُم بَهِيمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ غَيۡرَ مُحِلِّي ٱلصَّيۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ مَا يُرِيدُ١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡيَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّينَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا حَلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوكُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢ حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِكُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٣﴾[المائدة: ۱-۳] [٧۲].
هدای ربانی فرود آمد تا که – در صورتی که انسان بخواهد – افعال خداوند همه مرضیّ وی (خداوند) بوده، در سراسر جهان آفرینش، امر جز از آن او نباشد. یعنی از آن جاییکه ارادهی انسان بر خلاف سایر اسباب، میتواند هم منشأ فعلی از افعال و هم منشأ ضد آن بوده، در نتیجه هم متوجه فعل معروف گشته، هم به فعل منکر تعلق گیرد، از آن جهت که – چنان که گفته شد – خداوند بعضی از افعالش را از طریق این اراده انجام میدهد، چنانچه این اراده بر صراط مستقیم نباشد، بعضی از افعال خداوند مرضیّ وی نخواهد بود (غیر مرضیّ بودن، منافی با حکیمانه بودن نیست) [٧۳]. پس بجاست که در عین إبا از مجبور کردن انسان بر فعل معروف، که مناقض اختیار میباشد، شناسانیدن معروف و منکر و ترغیب و ترهیب و تبشیر و انذار از طریق امر تشریعی انجام گیرد، امری که اگر انسان پیروی از آن را برگزیند، هیچیک از افعال خداوند غیر مرضیّ وی نبوده، این جزء از جهان آفرینش (کرهی زمین) نیز، به شرک در امر ابتلائی آلوده نگشته، تشریع هم همچون تسخیر تنها از آن خدا بوده، انسان در حرکت ارادیاش، از جهتگیری بر خلاف اقتضای خلق و برء و تصویر و تسویه و تقدیرش، از سیر ناهماهنگ با جهان آفرینش و بخش غیر ارادی خود، دور میباشد.
[۶۴] (= الله) گیرنده پیشانیاش است (و برآن چیره است) بیگمان پرودگارم بر راه راست است». [۶۵] «پیش از (این پیروزی) و بعد از این (پیروزی) فرمان از آن الله است». [۶۶] «و شما چیزی را نمیخواهید مگر اینکه الله بخواهد، بیگمان الله دانای حکیم است». [۶٧] شاید گفته شود که چگونه خداوند چیزی را که بدان خشنود نیست میخواهد ؟ جواب این است که از یک سو فاعل حقیقی همهی افعال خداست، چیزی به خلاف ارادهی وی روی نمیدهد (بد بودن بعضی از کردارها منافی این نیست؛ زیرا این وصف نسبی بوده، شرها را جهات خیر نیز هست)، از سویی دیگر، بخشی از اسباب افعال خدا ارادههای انسانهاست، انسان، همچنان که کردار نیکو را (که خدا بدان خشنود است) اراده میکند، کردار بد را نیز میخواهد. و از آن جاییکه خداوند نمیخواهد که انسان را به جبر از شر برگردانیده و به خیر وادار کند و نیز از آن جهت که هرچه که انسان میخواهد، او آن را خواسته است، گاهی خدا چیزی را که بدان خشنود نیست، میخواهد. [۶۸] این مقطع از آیهی بیست و سوم تا آخر آیهی پنجاه و سوم از سورهی مؤمنون گرفته شده است. [۶٩] «و (ما این) کتاب را بر تو نازل کردیم، که بیانگر همه چیز، و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است». [٧۰] راهی که خداوند ملک انسان، بندگانش را مسئوول حرکت در آن گردانیده است. [٧۱] روی خود را از هر توجهی به غیر خدا رهانیدن و ذات خود را دور از هر آلایشی ناسازگار با بندگی مخلصانه در اختیار خالق آمر قرار دادن. [٧۲] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قرار دادهای خود) وفا کنید، (گوشت) چهار پایان برای شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده میشود، و در حال احرام شکار را حلال نشمارید، همانا الله هرچه بخواهد حکم میکند. * ای کسانیکه ایمان آوردهاید! (حرمت) شعائر الهی (را نگه دارید و بیحرمتی به آنها) را حلال ندانید، و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بینشان و نشاندار را، و نه قاصدان خانه الله را که فضل و خشنودی پروردگارشان را میطلبند. و چون از احرام بیرون آمدید، پس شکار کنید، و دشمنی گروهی که شما از مسجد الحرام باز داشتند، نباید شما را به تعدی و تجاوز وا دار کند. و در راه نیکو کاری و پرهیزگاری با همدیگر همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از الله بترسید، بیگمان الله سخت کیفر است.* (گوشت) مردار، و خون و گوشت خوک و آنچه (هنگام ذبح) نام غیر الله بر آن برده شود، و (حیوانات) خفه شده، و با ضربه مرده، و از بلندی افتاده، و به ضرب شاخ (حیوان دیگری) مرده، و آنچه درندگان خورده باشند، - مگر آنکه ذبح (شرعی) کرده باشید-، و آنچه برای بتها ذبح شده، و آنکه با تیرهای فال؛ بخت و قسمت طلب کنید (همه) بر شما حرام شده، و (روی آوردن به تمام) اینها فسق و نافرمانی است. امروز کافران از آیین شما مأیوس شدند، بنابر این از آنها نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را (بعنوان) دین برای شما بر گزیدم. اما هر کس که از گرسنگی درمانده شود و مایل به گناه نباشد (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورد) پس (بداند که) الله آمرزندهی مهربان است». [٧۳] «این جزوه گنجایش بیان این حقیقت را ندارد».