ولایت و امامت

سخنی دیگر درباره‌ی شوری

سخنی دیگر درباره‌ی شوری

گفتیم که التزام شوری و به رسمیت‌شناختن همه‌ی استعدادهای مرتبط با امر استنباط و هریک را به جای ویژه‌ی خود نشاندن و به هیچ یک بیش از حد اعتبار ندادن، یکی از اوصاف ضروری جمع مؤمنین - چه در حال حیات پیامبر خداعو چه در غیر آن - می‌باشد.

به عبارتی دیگر، اهل استعداد از مؤمنین هر عصری، در اشتراک در امامت جمعی، تساوی حقوق داشته، هریک در حد استعداد خود، با اصطفائی ربانی و بدون نیاز به دخالت غیر خدا، به عضویت این امامت جمعی درمی‌آیند.

این اصل، همچون هر اصل مقید دیگری، مشروط به قیود و شروطی است که، انتفای هریک از آن‌ها برابر با انتفای آن است. آشکار است که متصف بودن بدین وصف و مکلف بودن هریک از اهل استعداد به رعایت حقوق دیگران در این زمینه و دارای حق واجب الرعایت بر دیگران بودن در آن، از اوصاف مؤمنین و مشروط به مؤمن بودن است. بلکه اضافه بر اصل ایمان، آیات سوره‌ی شوری، شروط دیگری را که در رأس آن‌ها استجابه (= جواب مثبت به دعوت خداوند به ایمان و اسلام دادن) و اقامه‌ی نماز (به معنی قرآنی کلمه، که روح آن یاد خدا و اثرش دست کشیدن از فحشاء و منکرات است) می‌باشد، ذکر کرده است.

پس هرگاه کسانی، مثلاً از منزلت استجابه‌ی یاد شده، یا مقام اقامه‌ی نماز، سقوط کرده، به انحطاطی موقت دچار گردند [۱۸۴]. در طول دوران بقای آثار این انحطاط، خود از برخورداری از این حق محروم، دیگران از حمل بار وجوب رعایت حقوقشان در این زمینه رها می‌گردند. لیکن به مجرد برخاستن و به مقام استجابه بازگشتن، آن محرومیت خاتمه یافته، مشاوره‌ی با ایشان و شرکت دادن دوباره‌اشان در شوری، بر ثابت قدمان، مثلاً رهبر مؤمنین، واجب می‌گردد. چنان که در آیه‌ی صد و پنجاه و نهم سوره‌ی آل عمران، پس از بیان سقوط موقت مؤمنین در جنگ احد، خطاب به پیامبرشج(و به دنبال روی دادن حالت مشابه در هر زمان به خلیفه‌ی راشد آن زمان) می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ(از این که از أدای حق رسالت و امامتت کوتاهی کرده‌اند درگذر)؛ ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ(و برایشان آمرزش این گناه را بخواه)؛ ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ(شاوِر فعل امر از باب مُفاعِله بوده، با شوری که اسم مصدر تشاور از باب تفاعل است فرق دارد. تفاعل هنگامی به ‌کار برده می‌شود که دو یا چند نفر به طور متساوی و بدون تقدم یکی بر دیگری، در انجام دادن کاری اشتراک داشته باشند. لذا همه‌ی معمولهایش در لفظ نیز فاعل واقع شده، تعدی به مفعول در آن وجود ندارد. لیکن مفاعله برای بیان این است که یکی از دو یا چند نفر در انجام دادن کاری، بر دیگران تقدم داشته آغاز کننده‌ی آن می‌باشد و اشتراک دیگران در آن، به صورت عکس العمل و متأخر از اقدام وی است.

هنگامی که مؤمنین صاحب نظر، در برخورداری از اوصاف یاد شده در آیات سوره‌ی شوری – هریک در حد وسع خود – همانند یکدیگرند، در اشتراک در نظر و رأی – هریک در حد استعداد خود – متساوی الحقوق‌اند. لیکن هنگامی که بعضی از ایشان به انحطاطی موقت همچون انحطاط مذکور در سوره‌ی آل عمران دچار شده، از منزلت صاحب رأی و اهل امر بودن سقوط می‌کنند؛ بازگشت‌شان به جمع اولی‌الأمر، متوقف بر اقدامی از سوی اهل ثبات است‌؛) ﴿فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ(و مبادا که ‌ترس‌ از تفریط‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و تقصیر دوباره، از اجرای تصمیم، پس از اجماع شورا بر آن، مترددت گرداند)؛ ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ١٥٩.

[۱۸۴. - این انحطاط از آن جایی ‌که حالتی گذرا بوده، اعتراف به ذنوب و توبه به دنبال دارد، موجب پیوستن به صف أعداء الله نمی‌شود (رجوع شود به تکمیل مبحث ولایت).