عملكرد خديجه با دعوت ورسالت
پانزده سال از ازدواج خدیجه و محمد جگذشت و در این دوران خدیجه در همه امور زندگی به شوهرش کمک نمود پیامبر جاوقات طولانی را به گوشه نشینی وعبادت در غار حرا میگذراند وچون از آنجا به خانه برمیگشت خدیجه با مهربانی وعشق وعلاقه او را به آغوش میگرفت. در یکی از روزها برخلاف عادت، محمد جدر وقت همیشگی به خانه نیامد و بر اثر تاخیر ایشان اضطراب وپریشانی تمام وجود خدیجه را فرا گرفته بود، ناگهان محمد جدر حالی که بدنش میلرزید وعرق میریخت وارد خانه شد وگفت: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید.
خدیجه شتابان او را با چادری پوشاند، محمد جداستان آمدن فرشته در غار حرا را تعریف کرد، خدیجه بلافاصله نزد ورقه بن نوفل رفته واو را از ماجرا آگاه کرد، ورقه او را خبر کرد که محمد جبه پیامبری مبعوث شده است، خدیجه نزد محمد جآمده و به او گفت: خوشحال باش ای پسر عمویم، وپایداری کن، سوگند به ذاتی که جان خدیجه در دست اوست امیدوارم که تو پیامبر این امت باشی.
خدیجه مسلمان شد وستم قریش ومبارزه آنها با دعوت پیامبر جآغاز گردید وخدیجه شاهد ستمهایی بود که قریش بر پیامبر جروا میداشتند، او ستم ام جمیل وشوهرش ابولهب را که بر پیامبر میکردند میدید ومشاهده میکرد که چگونه پیامبر جو دعوتش را به باد مسخره میگیرند، اما خدیجه در برابر همه این مشکلات صبر را پیشه کرد ومقاومت نمود.
رقیه دختر پیامبر جوخدیجه به عقد ازدواج عثمان بن عفان در آمد، بعد از درگذشت رقیه، دختر دیگر پیامبر جبه نام ام کلثوم به عقد عثمان در آمد، دختر دیگر پیامبر، زینب با پسر خالهاش ابوالعاص بن الربیع که مادرش هاله بنت خویلد بود ازدواج نمود و فاطمه زهرا نیز به عقد علی مرتضی سدرآمد. قریش بر اثر دشمنی با دعوت محمد جبا بنی هاشم قطع رابطه نموده و آنها را به درهها و کوههای اطراف مکه بیرون راندند و هرگونه داد وستد با آنها را ممنوع اعلام کردند خدیجه با جان ومالش همراه پیامبر جراهی درههای اطراف مکه شد وتمام دارایی خود را در راه خدا خرج نمود وتحریم قریش سه سال ادامه پیدا کرد که سالهای بسیار سختی در زندگی پیامبر وخدیجه ودیگر بنی هاشم بود.
کوچ در میان درهها مشکل بود بنابراین سلامتی خدیجه در خطر قرارگرفت، اما بعد از مدتی که تحریم لغو شد با قلبی سرشار از ایمان وتقوا به خانهاش برگشت. خدیجه بعد از لغو شدن تحریم پژمرده و ضعیف شد پیامبر جاز اینکه خدیجه بیمار بود پریشان گردید، اما از آن جا که به تقدیر وقضای الهی ایمان داشت آرام گرفت. در یکی از روزها، خدیجه به ندای پروردگار لبیک گفت و درسن ۶۵ سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود، رسول اکرم جپیشاپیش او را مژده بهشت داده بود.
زیرا خداوند، پیامبر جرا گفته بود که «بشر خدیجة ببیت في الجنة من قصب، لا صخب فیه ولا نصب».
و خدیجه در دامنه کوهی در قسمت بالای مکه بنام «جبل الحجون» در مقبره خانواده خود به خاک سپرده شد و رسول اکرم جاو را با دستهای خود در قبر گذاشت.
خداوند ام المؤمنین را رحمت کند واز او راضی باشد.