مادران مؤمنان

فهرست کتاب

سوده خواب می‌بيند

سوده خواب می‌بيند

سوده به شوهرش سکران بن عمرو گفت: پسر عمویم! دیشب خواب دیدم که پیامبر جپای روی گردنم گذاشته است..!! بعد لحظه‌ای سکوت کرد وسپس سخنش را ادامه داد وتعبیر این خواب چیست؟!

سکران لحظه‌ای ساکت شد و در مورد تعبیر خواب همسرش به فکر فرو رفت، سپس گفت: اگر خواب تو درست باشد، من می‌میرم و پیامبر جبا تو ازدواج خواهد کرد.

سوده تعبیری که شوهرش خواب او را کرده بود بعید دانسته و آن را نپذیرفت و اظهار نظری در مورد تعبیر همسرش ننمود.

بعد از مدتی سکران بن عمرو بیمار شد، سوده به تیمار داری و پرستاری از همسرش مشغول بود. در صبح یکی از روزها که سوده در کنار همسرش مشغول رسیدگی به او بود به شوهرش گفت: دیشب خواب دیدم که به پهلو دراز کشیده ام وماه همچون شیشه‌ای شکست و از آسمان روی من فرو ریخت... سوده لحظه‌ای سکوت کرد سپس به سخنش ادامه داد وگفت: تعبیر این خواب چیست؟!

سکران ببن عمرو به یاد خوابی افتاد که درگذشته‌ای دور همسرش برای او تعریف کرده بود، بعد گفت: ای سوده! من در بستر بیماری خواهم مرد، و پیامبر جبا تو ازدواج خواهد کرد.

سوده از تعبیری که شوهرش در مورد خواب به عمل آورد وحشت نمود وبا خودش گفت: این تعبیر درست نیست، و شوهرش را به حال خودش رها کرد.

دیری نگذشت که سکران چشم از جهان فروبست وسوده برای از دست دادن شوهرش که پسر عمویش بود، به شدت غمگین شد.