فصل اوّل: سابقۀ تثلیث و نفوذ آن در مسیحیّت
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٣٠﴾[التوبة: ۳۰] .
تردید نیست که مسیحیان، نو پردازِ تئوری «تثلیث» نبودهاند و عقیدۀ مزبور در مذاهب کهن در میان مشرکان هند و مصر و یونان سابقه داشته است. در هند قدیم و آیین ودایی[۶] ، پندار تثلیث بنام: «تریمورتی Trimourti» شهرت داشته که در زبان سانْسْکریت از دو کملۀ «تری» بمعنای «سه» و «مورتی» بمعنای أشکال یا أقانیم[۷] ترکیب یافته است. این اقنومهای سه گانه که در عین کثرت، با یکدیگر وحدت داشتند! «برهما Brahma» و «ویشنو Vishnu» و «شیوا Shiva» نامیده میشدند. «برهما» بزعم هندوها، خالق موجودات و کارپرداز آفرینش بوده است، و «ویشنو» حافظ و نگهبان موجودات بشمار میرفته، و «شیوا» هلاک و فنای آنها را بر عهده داشته است۸. هندوان، این هر سه اقنوم را یگانه و متّحد میپنداشتند و با رمز (الف، واو، میم) بصورت: «اوم Oum» از آنها یاد میکردند و این رمز را محترم و ارجمند شمرده و در معابد خود، بهنگام نماز و پرستش بر زبان میآوردند[۹] . بنابر آنچه محقّقان آوردهاند «ویشنو» و «شیوا» نزد پیروان بعنوان آیین ودایی، دو صفت یا دو صورت از ذات یگانۀ برهما بشمار میآمدند و «ویشنو» بعنوان فرزند «برهما» که از سوی پدر مأموریّت یافته، در عالم بشری جلوهگر شد و بشکل «کریشنا» رهبرِ بزرگِ هندوان ظهور کرد.![۱۰]
این آراء شرکآمیز و افسانه مانند، دقیقاً به عقایدی شباهت دارد که مسیحیان مدتّها است دربارۀ «خدا» و «عیسی» و «روح القدس» ابراز میدارند و مسیح÷را اقنومی میانگارند که با روح القدس در ذات یگانۀ إلهی متّحد بودند. سپس هر دو از مقام ازلی تنزّل نمودند و عیسی مسیح – همچون کریشنای هندی – بصورت یک انسان برای نجات آدمیان بدین جهان پای نهاد!
الهیّات مسیحی نه تنها به پندارهای هندوان کهن میماند بلکه در مسئلۀ «الوهیّت عیسی» و «فداء» و «نجات» با «آیین بودا Budhism» نیز همشکل است بطوری که گروهی از پژوهندگان خاوری و باختری در این باره دست به تحقیق زدهاند گروهی از پژوهندگان خاوری و باختری در این باره دست به تحقیق زدهاند و موضوع مزبور را در خلال کتبی چند به اثبات رساندهاند[۱۱] .
رادها کریشنان، فیلسوف هندی که هم از کتب هندوها اطّلاعات کافی دارد و هم با عقاید مسیحیّت آشنا است در کتاب: «مذهب در شرق و غرب» مینویسد: «همانندیِ داستانهای تولّد بودا و کریشنا و مسیح، مبین عاریت گرفتن از یکدیگر است. همانندی بهگود گیتا و انجیل گروهی را بفکر انداخت که کریشنا عیسی یکی هستند»![۱۲]
از هند که بگذریم در مصر قدیم نیز در باب «تثلیثِ الوهیّت» اندیشههای رواج داشته که بیشباهت به آراء مسیحیان نیست. اسطورۀ خدایانِ سه گانۀ مصری یعنی: «اوزیریس Osiris» و «ایزیس Isis» و «هروس Horus» که مصریان او را فرزند اوزیریس میپنداشتند، از افسانههای باستانی مصر است۱۳.
یونانیان هم در اعتقاد به تثلیث و چند خدایی مشهور بودند. اورفوس Orphée شاعر یونانی که چندین قرن پیش از مسیح÷میزیسته – چنانکه روایت کردهاند – به خدای واحدی باور داشته که دارای اسماء و اقانیم سه گانه بوده است[۱۴] . یونانیها بهنگام تهیۀ قربانی، سه بار (در اشاره به سه اقنوم) محلّ ذبح را میشستند و اطراف قربانگاه را سه مرتبه آب میپاشیدند[۱۵] . و بقول رادها کریشنان: «یونانیها تنها خدای زئوس را نمیپرستیدند، بلکه اجتماع کلّیِ خدایان و الههها را پرستش میکردند ... وقتی که مسلک چند خداپرستی یونانی و یگانهپرستی یهودیان با یکدیگر آمیخت، خدایی کاتولیک، خدایی که یک اجتماع است پدید آمد»[۱۶] .
[۶] ودا، نام کتاب قدیمی و مقدّس هندوها است. [۷] کلمه (أقانیم) جمع اقنوم است که واژهای سریانی بوده و بمعنای «اصل» و «شخص» بکار میرود. [۸. نام دیگر این خدای هندو! «رودرا» است. [۹] به کتاب: «نه گفتار در تاریخ ادیان، اثر علی اصغر حکمت، جلد اوّل، صفحۀ ۸۵ و نیز به کتاب: «ایمان و عقل Faith & Reason» اثر هلسلی ستونس، صفحه ۷۸ نگاه کنید. [۱۰] به کتاب: «خرافات در تورات و دیگر مذاهب "Bible Myths and Their Pariles In Other Religions" تألیف دوان بنگرید. [۱۱] در این باره از آثار دانشمندان غربی میتوان بکتاب: «بودایی و مسیحی "Budhist & Christian, Gospels" چاپ فلادلفیا ۱۹۰۸ و از کتب دانشمندان شرقی به مسلمان به کتاب: «عقائد الوثنیة فی الدیانة النصرانیة» اثر محمّد طاهر التّنّیر، چاپ بیروت و از آثار مسیحیان شرقی به «دائرة المعارف» اثر پطرس بستانی، چاپ بیروت، جزء پنجم، صفحه ۳۷۵-۳۷۶-۶۵۹ نگاه کنید. [۱۲] «مذهب در شرق و غرب» اثر: سرواپلی رادها کریشنان، ترجمه امیر فریدون گرّکانی، صفحه ۳۶. [۱۳. در مجلّه «الهلال» که بوسیله جرجی زیدان مسیحی در مصر تأسیس شد، مینویسد: «أما الآلهة الإنسانیة فأهمها أوزیریس وثالوثه وقد دخلت عبادته مصر من الغرب وکان هذا الثّالوث مؤلفاً من «ایسیس» الأم العذراء وابنها «هورس» والأب «اوزیریس»». یعنی: «امّا خدایان انسان گونه، مهمترین آنها اوزیریس و ثالوث او است که، پرستش وی ... از ناحیه غرب (لیبیا) به مصر نفوذ کرد و این ثالوث، از «ایزیس» که مادری باکره بود و پسرش «هورس» و پدر وی «اوزیریس» ترکیب شده بود»! (الهلال، سال ۳۲، شماره ۴، ص ۳۶۷). [۱۴] بکتاب: «عقائد الوثنیّة فی الدّیانة النّصرانیّة» در فصل اوّل کتاب رجوع کنید. [۱۵] بکتاب: «عقائد الوثنیّة فی الدّیانة النّصرانیّة» در فصل اوّل کتاب رجوع کنید. [۱۶] به: «مذهب در شرق و غرب» صفحه ۵۹ نگاه کنید.