گناه موروثی
اوّلاً: نافرمانی آدم از امر إلهی – بنابر آنچه در کتاب مقدّس آمده است – گناهی شخصی و خصوصی بوده و ربطی به فرزندان و نسل وی ندارد و کمترین دلیل عقلی و علمی در دست نیست که اگر مثلاً پدری در امانتداری خود خیانت ورزد، تمام نسل او نیز خائن شوند و خیانت پدر را به میراث برند! نافرمانی آدم مانند رنگ پوست بدنش نبود که به فرزندان وی منتقل گردد. بلکه امری ارادی و اختیاری بشمار میآمد و با خودش رابطه داشت. چه بسیار فرزندانی که بلحاظ اخلاق و اعمال با پدران خویش تفاوت دارند بلکه بمبارزه با رفتار پدر برخاستهاند! بنابراین، عقیده به «گناه موروثی و فطری» پنداری ناصواب و غیرعلمی است، و نسبت دادن آن به خدای سبحان، افتراء بمقام اقدس إلهی بمشار میرود و سزاوار دیانت پروردگار عادل و حکیم نیست. علاوه بر این، در تورات و انجیل نیز کوچکترین اشارهای به گناه طبیعی و موروثی آدمیان نرفته است. آری، این تهمت در آثار پولس دیده میشود، امّا در سخنان مسیح عقیدهای برخلاف رأی مزبور را ملاحظه میکنیم! در انجیلها گزارش شده است که عیسی÷کودکان را پاک و ملکوتی میشمرد و به حواریّون خود میفرمود: شما تا هنگامی که مانند کودکان (بیآلایش و فروتن) نشوید به ملکوت خدا راه نخواهید یافت. و روشن است که اگر هر کودکی بطور ارثی آلوده و گناهکار بود، سخن مسیح÷درست در نمیآمد و تعالیم او باطل میشد! متّی و مرقس و لوقا در اناجیل خود آوردهاند که:
«در آن وقت شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: چه کسی در پادشاهی آسمانی از همه بزرگتر است «عیسی کودکی را صدا کرد و از او خواست در برابر آنان بایستد و سپس به آنان گفت: در حقیقت به شما میگویم که اگر شما عوض شوید و مانند کودکان نگردید هرگز به پادشاهی آسمان وارد نخواهید شد. در پادشاهی آسمانی، آن کسی از همه بزرگتر است که خود را فروتن سازد و مانند این کودک بشود»[۱۸۶] .
باز در انجیلها میخوانیم که: «اطفال را نیز نزد وی (مسیح) آوردند تا دست بر ایشان گذارد امّا شاگردانش چون دیدند، ایشان را نهیب دادند ولی عیسی ایشان را خوانده گفت: بچّهها را واگذارید تا نزد من آیند و ایشان را ممانعت مکنید، زیرا ملکوت خدا برای مثل اینها است. هر آینه بشما میگویم هر که ملکوت خدا را مثل طفل نپذیرد داخل آن نگردد»[۱۸۷] .
در اینجا چنانکه ملاحظه میشود عیسی÷به سرشت پاک و فروتن کودک نظر دارد نه به عقیدۀ کودکان دربارۀ تثلیث و فداء! و به حواریّون (که بگمان مسیحیان، تثلیث را باور داشتند)! دستور میدهد که «عوض شوند و مانند کودکان فروتن گردند) تا در ملکوت الهی راه یابند. بنابراین، مسیح÷انسانها را بطور فطری، گناه آلود و خائن نمیشمرده و جرم آدم را به عموم فرزندانش نسبت نمیداد. ما مسلمانان نیز عقیده داریم که اگر پدری به اراده و اختیار خود، بکاری ناپسند دست زند، هیچ داور خردمندی فرزند وی را محکوم نمیشمارد تا چه رسد به خدایی که آفرینندۀ خردها و بنیانگذار عدل و انصاف است، و ادّعا میکنیم کسانی که چنین حکمی را بخدا نسبت میدهند، از سر نادانی، خدای سبحان را به بیعدالتی متّصف میسازند و قدّوسیّت او را نادیده میگیرند ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ ١٠٠﴾[الأنعام: ۱۰۰] [۱۸۸] .
در اینجا اهمّیّت تعلیم قرآن مجید معلوم میشود که میفرماید:
﴿لَّا يَجۡزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَيًۡٔا﴾[لقمان: ۳۲] .
«هیچ پدری کیفر فرزندش را بعهده نگیرد و هیچ فرزندی کیفر پدرش را هرگز عهدهدار نشود».
و همچنین میفرماید:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾[فاطر: ۱۸] .
«هیچ باربرداری، بار گناه دیگری را نمیکشد».!
از این گذشته، قرآن کریم اعلام میدارد که آدم÷از نافرمانی خود بدرگاه خدا توبه کرد و خدای مهربان نیز خطای او را ببخشود. بنابراین، اساساً جایی برای انتقال گناه آدم به فرزندانش باقی نمیماند!
﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ٣٧﴾[البقرة: ۳۷] [۱۸۹] .
[۱۸۶] متّی، باب ۱۸، شماره ۱-۵ (ضمناًس به مرقس، باب ۹ شماره ۳۲-۳۷ و لوقا، باب ۹، شماره ۴۶-۴۸ نیز بنگرید). [۱۸۷] لوقا، باب ۱۸، شماره ۱۵-۱۷ (ضمناً به متّی، باب ۱۹، شماره ۱۳-۱۵ و مرقس، باب ۱۰، شماره ۱۳-۱۶ نیز نگاه کنید). [۱۸۸] خدا از آنچه وصف میکنند پاک و برتر است. [۱۸۹] پس آدم سخنانی را از خدای خود فرا گرفت و خدا بدو بازگشت (توبهاش را پذیرفت) که همانا خدا توبهپذیر و مهربان است.