دعوت مسیحیان به توحید در پرتو تعالیم قرآن و انجیل

راه اصلاح انجیل‌ها

راه اصلاح انجیل‌ها

آری، مسیحیان منصف از پذیرفتن این نکته نباید خودداری ورزند که مقام حقیقی مسیح و اصول آموزش‌های او را نمی‌توان از انجیل‌ها فرا گرفت بی‌آنکه اناجیل را از پیرایه‌ها و تناقضات پاک کرد، امّا این کار عظیم چگونه میسّر است و راه آن چیست؟

بنظر ما، این مهم در شأن یک پیامبر إلهی است نه بر عهدۀ یک فرد عادی! زیرا که افراد عادی، مصون از لغزش‌ و اشتباه نیستند تا اجازه داشته باشند به اصلاح کتب انبیاء – که خطا در سخن آن‌ها راه ندارد – بپردازند و چه بسا که بر تحریف کتاب‌های مزبور بیافزایند! بهمین دلیل، ما تردید نداریم که پس از مسیح÷، ظهور پیامبر دیگری لازم بوده که در میان اختلافات گوناگون، حقیقت مسیحیّت را تبیین کند و چهرۀ راستین مسیح را نشان دهد و اصول تعالی عیسی را دور از خطاهای گزارشگران و تفسیرهای گمراهان، روشن سازد، و این شخصیّت بزرگ با هیچیک از اصلاحگران مسیحی مانند لوتر Luther و کالون Calvin و ژزف اسمیت Joseph Smith (بنیانگذار مور مونیسم) و دیگران ... منطبق نیست، زیرا که همگی ایشان از توحید خالص، دور و بیگانه بودند و الوهیّت مسیح و تثلیث و فداء و دیگر خرافات را باور داشتند و هیچکدام حقیقت مسیح را – چنانکه سزاوار بود – نشناخته و تناقضات اناجیل را اصلاح نکردند. از پیامبران مسیحی – که اشاره‌ای به آن‌ها در کتاب «اعمال رسولان» آمده – نیز به هیچ وجه اثری در تاریخ بجای نمانده است تا بتوان در اصلاح مسیحیّت به آثار ایشان اعتماد نمود.

تنها پیامبر والامقام و مصلح بزرگی که پس از عیسی÷ظهور کرد و به مدد وحی إلهی (قرآن مقدّس) مشکلات ادیان را برای همیشه حل نمود و حقیقت مسیح و اصول تعالیم ویرا روشن ساخت، پیامبر اسلام محمّدجبود که «خاتم پیامبران»[۲۴۴] شمرده شد زیرا که اساس همۀ ادیان الهی، یکی بیش نیست و مهمترین چیزی که مایۀ تفرّق و جدایی دین‌ها از یکدیگر شده، همان تحریف‌های ناصواب و کژی‌هایی است که در کتب دینی راه یافته‌اند و قرآن کریم یا بیان روشن و تردید‌ناپذیر خود[۲۴۵] ، به همۀ اختلافات اساسی که در ادیان إلهی دیده می‌شود، پایان بخشیده و آن‌ها را تکمیل کرده است، و از آنجا که در طول زمان از گزند تحریف مصون مانده[۲۴۶] ، به ظهور هیچ پیامبر جدیدی نیاز نیست و با تعالیم قرآنی، می‌توان کتب انبیاء (و از جمله روایات انجیلی) را اصلاح نمود و به «یگانگی در خداپرستی و دینداری» رسید، چنانکه در قرآن مقدّس می‌خوانیم:

﴿تَٱللَّهِ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ ٱلۡيَوۡمَ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٦٣ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِي ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٦٤[النحل: ۶۳- ۶۴] [۲۴۷] .

«سوگند به خدا که پیش از تو (ای محمّد) پیامبرانی بسوی امّت‌ها فرستادیم ولی شیطان اعمال آنان را در نظرشان آرایش داد و امروز برایشان ولایت دارد! و عذاب دردناکی در انتظار آن‌ها است. واین کتاب را بر تو فرونفرستادیم مگر که آنچه را امّت‌ها درباره‌اش اختلاف کردند برای آن‌ها تبیین کنی و (این قرآن) مایۀ رحمت و هدایت برای گروهی است که بدان ایمان می‌آورند».

از این رو، ملاحظه می‌کنیم که تمام اصول ایمان و اخلاق، در قرآن مجید مورد تجدیدنظر قرار گرفته و ادیان و شرایع پیشین بطور گسترده سخن رفته است و بویژه دربارۀ مسیح÷و اساس تعالیم او و اختلافاتی که دربارۀ وی پدید آمده، آیات فراوانی در قرآن دیده می‌شود همانگونه که در سورۀ مریم پس از بیان حقیقت عیسی÷می‌فرماید:

﴿ذَٰلِكَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَۖ قَوۡلَ ٱلۡحَقِّ ٱلَّذِي فِيهِ يَمۡتَرُونَ ٣٤ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٖۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٣٥ وَإِنَّ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ ٣٦ فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡۖ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشۡهَدِ يَوۡمٍ عَظِيمٍ ٣٧[مریم: ۳۴- ۳۷] .

«اینست عیسی پسر مریم، گفتار حقّی که دربارۀ آن شک می‌کنند. خدا را سزاوار نیست که فرزندی گیرد، هرگاه چیزی را فرمان دهد تنها به او می‌گوید: باش! پس موجود می‌شود. (و عیسی نیز به پیروانش گفت) که خدای حقیقی، خداوند من و خداوند شما است پس او را بندگی کنید، اینست راه راست. ولی (بعد از وی) گروهها در میان خویش اختلاف کردند، و وای بر کافران از حضور در روزی بزرگ (روز رستاخیز)»!

[۲۴۴] چنانکه در قرآن (سورة الأحزاب، آیه ۴۰) می‌خوانیم: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَیعنی: «محمّد، پدرهیچیک از رجال شما نیست، امّا فرستاده خدا و آخرینِ پیامبران است...». [۲۴۵] چنانکه در قرآن (سورة البقرة، آیه ۴۰) آمده است: ﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛیعنی: «ما خود این ذکرِ (مبارک) را فرو فرستادیم و خود نگهبانش هستیم». [۲۴۶] چنانکه در قرآن (سورة الحجر، آیه ۹) وعده داده شده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩یعنی: «ما خود این ذکرِ (مبارک) را فرو فرستادیم و خود نگهبانش هستیم». [۲۴۷] در این باره به آیات ۱۳ تا ۱۷ از سورة الشّوری نیز نگاه کنید.