مفهوم «پسر خدا» در کتاب مقدس!
از اینجا باید دریافت که اگر انجیلها از عیسی مسیح÷گاهی بعنوان «پسر خدا» یاد نمودهاند، وصف مزبور نیز ویژۀ عیسی نیست، بلکه تمام پیامبران و حتی همۀ مؤمنان، مشمول آن میشوند چنانکه در انجیل متّی میگوید: «خوشا به حال صلحکنندگان زیرا ایشان، پسران خدا خوانده خواهند شد»[۵۳] . و یا در انجیل لوقا مینویسد: «امّا شما به دشمنان خود محبّت نمایید و نیکی کنید و بدون توقّع عوض، قرض بدهید که پاداش سرشاری خواهید داشت و فرزندان خدای متعال خواهید بود»[۵۴] . و باز در انیجل یوحنّا میگوید: «(مسیح) به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند»[۵۵] .
باید دانست که این قبیل تعبیرات تنها در انجیل نیامده بلکه در تورات نیز از «بنی اسرائیل» به «پسران خدا» تعبیر شده است، چنانکه در سفر تثنیه میخوانیم: «شما پسران یهوه خدای خود هستید»[۵۶] . و البتّه حفظ این عنوان، موکول به آنست که «فرزندان خدا» به کفر و گناه و تکذیب پیامبران، روی نیاورند و گرنه بتعبیر انجیل: «فرزندان ابلیس»! خواهند شد چنانکه مسیح÷به مکذّبان و دشمنانش گفت: «شما فرزندان پدر خود ابلیس هستید و آرزوهای پدر خود را به عمل میآورید»![۵۷] .
شاید کسانی گمان کنند مقصود از «پسر خدا» در آنجا که از مسیح به «پسر یگانه» تعبیر شده و میگوید: «محبّت خدا بما ظاهر شده است به اینکه خدا پسر یگانۀ خود را بجهان فرستاده است تا به وی زیست نماییم»[۵۸] فرزند حقیقی باشد! امّا بگواهی کتاب مقدس، خدای تعالی به ابراهیم÷نیز فرمود: «پسر یگانۀ خود (اسحق) را از من دریغ نداشتی»[۵۹] . با آنکه در آن هنگام، ابراهیم÷فرزند دیگری بنام «اسماعیل» نیز داشت که زودتر از «اسحق» متولّد شده بود. پس، تعبیر «پسر یگانه» در کتاب مقدّس بجای «بهترین پسر» و «پسر بینظیر» آمده است، و هیچ مانعی ندارد که بندگان صالح خدا، پسران خدا بشمار آیند و از آن میان، عیسی «پسر یگانۀ خدا» بمعنای شایستهترین بندۀ خدا در روزگار خویش شمرده شود، چنانکه در تورات، از قوم بنی اسرائیل که در روزگار خویش شمرده شود چنانکه در تورات، از قوم بنی اسرائیل که در روزگار موسی÷قومی برگزیده بودند بدین گونه تعبیر شده: «خداوند چنین میگوید: اسرائیل پسر من و نخست زادۀ من است»![۶۰]
به هر صورت، این واژهها در معانی تشبیهی و «مجازی» بکار رفتهاند – و ما در خلال فصل بعد، از این مقوله بیشتر سخن خواهیم گفت – هر چند در گذشته پارهای از یهودیان و مسیحیان عرب، معانی «حقیقی» این کلمات را برخود میبستند! و خویشتن را پسران و موالید خدای سبحان میشمردند! چنانکه قرآن کریم، پندار غرورآمیز ایشان را بازگو نموده و میفرماید:
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ يَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُۚ وَلِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَاۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ ١٨﴾[المائدة: ۱۸] .
«یهودیان و مسیحیان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستیم! بگو: پس چرا شما را به کیفر گناهانتان عذاب میکند؟! بلکه شما بشری هستید از جملۀ آفریدگان، هر کس را بخواهد میآمرزد و هر کس را بخواهد کیفر میدهد، و از آنِ خدا است پادشاهی آسمانها و زمین و (نیز) آنچه در میان آنها است و بازگشت همه بسوی او است».
[۵۳] متّی، باب ۵، شماره ۹. [۵۴] لوقا، باب ۶، شماره ۳۵. [۵۵] یوحنا، باب ۱، شماره ۱۲. [۵۶] سفر تثنیه، باب ۱۴، شماره ۱. [۵۷] یوحنّا، باب ۸، شماره ۴۴. [۵۸] رساله اوّل یوحنّا، باب ۴، شماره ۹. [۵۹] سفر پیدایش، باب ۲۲، شماره ۱۳. [۶۰] سفر خروج، باب ۴، شماره ۲۳.