گردنبند گرانبها در تخریج احادیث وصیّت پیامبر برای امیرالمؤمنین

دوم: مسند بریده بن حُصَیب أسلمی س

دوم: مسند بریده بن حُصَیب أسلمی س

در این مسند یک حدیث وجود دارد.

این حدیث را ابوالقاسم بغوی در (معجم الصحابة) [۳۳]، و از طریق وی دیلمی در (مسند الفردوس) [۳۴]، و حافظ جورقانی در (الأباطیل والمناکیر) [۳۵]، و موفق بن احمد خوارزمی در (المناقب) [۳۶]، و حافظ‌ ابن عساکر در (تاریخش) [۳۷]، و ابن الجوزی در (الموضوعات) [۳۸]، و از طریق بغوی الکنجی در (کفایة الطالب) [۳۹] آورده است.

محمد بن حمید گفته: علی بن مُجاهد برای ما روایت کرد و گفت: محمد بن اسحاق از شریک بن عبدالله، از ابی ربیعه ایادی، از ابن بریده، از پدرش برای ما روایت کرد که گفته: رسول الله ج فرمودند: «لكل نبي وصيٌّ، وإن عليًّا وصيي ووارثي». «برای هر پیامبری جانشینی وجود دارد، همانا علی وصی و وارث من است».

می‌گویم: سند این حدیث به دو سبب بسیار ضعیف است:

سبب اول: علی بن مجاهد رازی است، حافظ‌ابن حجر می‌گوید: «علی‌بن مُجاهد رازی متروک است.... و در میان اُستادهای احمد از او ضعیف‌تر وجود ندارد» [۴۰].

سبب دوم: محمد بن حمید رازی است، وی احادیث واهی را روایت کرده است، و درباره‎ی وی به شدت و سختی سخن گفته شده است، و بعضی او را دروغگو خوانده‌اند. و اما ثنایی که امام احمد و ابن معین و ابو زرعه و بعضی از علمای دیگر از او کرده‌اند، قبل از آشکار شدن حال او بوده است [۴۱].

عبدالله بن احمد از پدرش نقل کرده که گفته: «تا وقتی که محمد بن حمید در ری باشد هیچ علمی از بین نمی‌رود»، عبدالله می‌گوید: زمانی که پدرم همراه سپاه بود، محمد بن حمید به نزد ما آمد، پس چون خارج شد و رفت، پدرم آمد، ویارانش دربارۀ محمد بن حمید از او سوال کردند، پدرم به من گفت: این‌ها چه می‌خواهند؟ گفتم: محمد بن حمید به اینجا آمد و احادیثی را بیان کرد که این‌ها، آن‌ روایات را نمی‌شناسند. گفت: نسخه‌ای از آن احادیث را داری؟ گفتم: بلی، پس به او نشان دادم. وی گفت: حدیثی که از ابن مبارک و جریر روایت کرده صحیح است، و اما حدیثی که از اهل ری نقل کرده او آگاه‌تر به آن است.

سپس وقتی‌که ابوزرعه ‌رازی و ابن وَارة به نزدش آمدند، گواهی دادند که محمد بن حمید ـ در قصه‌ای که عبدالله حکایت کرده ـ دروغ می‌گوید.

این داستان را ابن احمد روایت کرده، و در آن می‌گوید: ابن واره گفت: ای ابو عبدالله! آیا محمد بن حمید را دیده‌اید؟ او گفت: بلی، ابن واره گفت: حدیث و روایتش را چگونه یافتی؟ ابو عبدالله گفت: هر‌ چه از عراقی‌ها روایت کرده، حدوداً راست می‌آید، و چون از اهل سرزمین و شهر خود مانند ابراهیم بن مختار و دیگران روایت کرده، چیزهایی را می‌گوید که شناخته شده نیست و نمی‌دانی چیست. عبدالله می‌گوید: ابو ذرعه و ابن واره گفتند: در نزد ما به اثبات رسیده که وی دروغگو است. عبدالله گفت: بعد از این هر وقت ذکری از ابن حمید می‌شد، پدرم دستش را به نشان یأس و نا امیدی به دهان می‌گرفت [۴۲].

و هم‌چنین ابن معین در گذشته او را ستوده و در باره وی گفته: «معتمد است، و در مورد وی مسئله‌ای وجود ندارد، اهل ری، و هوشیار و زیرک است» [۴۳].

و هم چنین گفته: «ابن حمید ثقه و مورد اعتماد است، و این احادیثی که روایت می‌کند، از جانب خودش نیست، بلکه از استادهایی می‌باشد که از آن‌ها روایت کرده‌ است» [۴۴].

این توثیق ابن معین قبل از این بوده که حال ابن حمید برای وی روشن گردد، ابو حاتم می‌گوید: یحیی بن معین در مورد این حمید قبل از این‌که حال او ظاهر و آشکار شود، از من پرسید: در چه چیزی از او ایراد می‌گیرید؟ گفتم: در کتابش چیزهایی نوشته شده که به رأی ما نباید اینگونه باشد، بلکه باید چنین و چنان باشد. پس قلم را می‌دارد و آن‌ها را برابر آنچه که ما می‌گوییم تغییر می‌دهد. ابن معین گفت: این خصلت بدی است، در بغداد به نزد ما آمد، و ما کتاب یعقوب قمی را از او گرفتیم، و اوراق آن را در بین خویش پخش کردیم، و احمد بن حنبل با ما بود، پس از وی اطاعت کردیم، و جز خیر در او ندیدیم [۴۵].

روشن شد که تعریف امام احمد و ابن معین در گذشته و قبل از این بوده که امر وی آشکار شده باشد.

این حدیث را از طریقی دیگر ابن حمید از سلمه‌بن فضل روایت می‌کند.

حافظ ذهبی می‌گوید: «ابن حمید این حدیث را به شیوه‌دیگری از سلمة الأبرش، از محمد بن اسحاق روایت می‌کند، در حالی که قول محمد بن اسحاق منکر و قابل قبول نیست» [۴۶].

و آن حدیث را ابن عدی [۴۷]، و ابن مغازلی در: (مناقب علی) [۴۸]، از محمد بن حمید روایت کرده‌اند که گفته: سلمه برای ما روایت کرد و گفت: محمد بن اسحاق، از شریک بن عبدالله، از ابی ربیعه ایادی، از بریده، از پدرش برایم روایت کرد که رسول الله ج فرمودند: «لكل نبي وصيٌّ، ووارث، وإنَّ عليًّا وصيي ووارثي». «برای هر پیامبری جانشینی و وارثی است، همانا علی وصی و وارث من است».

می‌گویم: در میان راویان این حدیث محمد بن حمید رازی وجود دارد که شرح حال او گذشت. و سلمه بن فضل ضعیف الحدیث است. حافظ‌ابن حجر در باره وی می‌گوید: «صدوق است [۴۹]، اما زیاد اشتباه می‌کند» [۵۰].

و ابن حمید فِرْیانَانی نیز همین مضمون را متابعت است.

ابن الجوزی در کتاب (الموضوعات) [۵۱] این حدیث را روایت کرده و گفته: زاهر بن طاهر برای ما خبر داد و گفت: ابوبکر بیهقی برای ما خبر داد و گفت: حاکم ابوعبدالله نیشابوری برای ما خبر داد و گفت: محمود بن محمد ابومحمد مطوعی برای ما خبر داد و گفت: ابوجعفر محمد بن احمد بن راذبه برای ما روایت کرد و گفت: ابوعبدالرحمن احمد بن عبدالله فریانانی برای ما روایت کرد و گفت: سلمه به فضل از محمد بن اسحاق، از شریک بن عبدالله، از ابی ربیعه ایادی، از ابن بریده، از پدرش برای ما خبر داد که گفته: رسول الله ج فرمودند: «إنّ لكل نبي وصیًّا، ووارثًا، فإنَّ وصیي ووارثی علي بن أبي‌طالب». «برای هر پیامبر وصی و وارثی است، همانا وصی و وارث‌ من علی ‌بن ابی طالب می‌باشد».

می‌گویم: در اسناد این حدیث احمدبن عبدالله ‌بن حکیم ابو عبد الرحمن فریانانی وجود دارد که حدیث او متروک (ترک شده و قابل قبول نیست) است، و مورد اعتماد نیست. و ابو نعیم می‌گوید: «احمد بن عبدالله فریانانی جعل کننده، و به ساختن حدیث مشهور است» [۵۲].

و چنان که قبلا گذشت، سلمه بن فضل ضعیف است.

[۳۳] (۴/ ۳۶۳). [۳۴] المختصر: (رقم: ۵۰۴۷). [۳۵] (۲/ ۱۵۰). [۳۶] (رقم: ۷۴). [۳۷] (۴۲/ ۳۹۲) و از طریق دیگری از محمد پسر از محمد پسر حمید رازی روایت کرده (۴۲/ ۳۹۱- ۳۹۲). [۳۸] (۲/ ۱۴۹- ۱۵۰). [۳۹] (ص: ۲۶۰). [۴۰] التقریب: (شماره: ۴۸۲۴). [۴۱] به آنچه که در باره وی در کتاب (حکایاتٌ لا تصح عن سلفنا الصالح) نوشته‌ام مراجعه کن. [۴۲] المجروحین، ابن حبان: (۲/۳۰۳- ۳۰۴). [۴۳] الجرح و التعدیل: (۷/ ۲۳۲). [۴۴] الجرح والتعدیل: (۷/ ۲۳۲). [۴۵] الجرح و التعدیل: (۷/ ۲۳۲). [۴۶] تلخیص الموضوعات: (ص:۱۲۵). [۴۷] (۴/ ۱۴). [۴۸] (رقم: ۲۳۸)، نام بریده نزد او ساقط شده و افتادن نام بریده یا از طرف ناسخ است یا اشتباه چاپی است. [۴۹] «إنه صدوق» بدين معنی است که در پذيرفتن احاديث وی بايد تأمل كرد. (مصحح) [۵۰] التقریب: (رقم ۲۵ ۱۸). [۵۱] (۲/ ۱۵۰). [۵۲] حلیة الأو لیاء: (۸/ ۵۳)، واللسان: (۱/ ۱۹۴- ۱۹۵).