گردنبند گرانبها در تخریج احادیث وصیّت پیامبر برای امیرالمؤمنین

مقدمه

مقدمه

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه، وبعد:

این نوشته‌ای است که در آن احادیث وصی بودن امیرالمؤمنین علی ‌بن ابی طالب ت گردآوری شده است.

در این کتاب به گردآوری احادیثی پرداخته‎ام که در آن‌ها وصیت برای خلیفه راشد امیرالمومنین علی ابن ابی‌طالب ت ذکر شده است، و هم چنین به تخریج و حکم آن‌ها طبق مقتضای قواعد حدیثی پرداخته‌ام.

و این احادیث را به شیوۀ‌ زیر و بر اساس و طریق مسانید مرتب کردم.

نخست: مسند انس بن مالک س.

دوم: مسند بریده بن حُصَیب أسلمی س.

سوم: مسند سلمان فارسی س.

چهارم: مسند عباس س.

پنجم: مسند عبدالله بن عباس ب.

ششم: مسند عبد الله بن مسعود س.

هفتم: مسند علی بن أبی طالب س.

هشتم: مسند ابوذر غفاری س.

نهم: مسند ابو رافع مولی رسول الله ج.

دهم: مسند [۱] ام سلمه ل.

یازدهم: مُرسل [۲] عطیة عَوفی.

و برای تخریج این احادیث سببی وجود داشت، و آن این که وقتی از کتاب «العقد الثمين في إثبات وصاية أمير الـمؤمنين» منسوب به محمد بن علی شوکانی اطلاع یافتم، دیدم وی در آن برای وصی بودن امیر المومنین به احادیث جعلی و دروغین به نبی ج استدلال نموده بود، این سبب شد که به جمع آوری این احادیث و تخریج آن بپردازم [۳].

لازم می‌دانم در اینجا یادآوری کنم که بعضی از طُرُق این احادیث را به خاطر نداشتن لفظ «وصية»، و برای اختصار ترک نمودم. و نام این جزء را از آن کتاب اقتباس نموده و «العقد الثمين بتخريج أحاديث الوصاية لأمير الـمؤمنين» نامیدم.

اکنون این احادیث و سخن در بارۀ آن‌ها را تقدیم تان می‌کنم:

۱- [۱] سند: «مُسنَد» اسم مفعول از «أَسند الشيء إليه» است، يعنی: نسبت داده شدن چيزی به او. ب) تعريف اصطلاحی: در تعريف اصطلاحی «مُسنَد»، سه معنی وجود دارد: ۱ـ هر كتابی كه در آن مجموعه‌ی مرويّاتِ هر صحابه به طور جداگانه و مستقل، تدوين و گردآوری گردد. [مانند مسند امام احمد]. و اینجا همین معنی مراد است. ۲ـ حديثی كه به وسيله‌ی يك زنجيره‌ی منظم و متّصلِ راويان به پيامبر ج می‌رسد. ۳ـ اين‌كه مراد از «مُسنَد» همان «سَنَد» باشد؛ در اين صورت، واژه‌ی مُسنَد، مصدر ميمی است. (مُصحح) [۲] حديث مرسل عبارت است از: «ما سقط من آخر إسناده مَن بعد التابعي»؛ حديثی است كه سقوط راوی در بين تابعی و پيامبر ج صورت گيرد. صورت حديث مرسل اينگونه است كه تابعی بگويد: «قال رسول‌الله ج كذا»، «پیامبر ج چنین گفت» يا «فعل بحضرته ج كذا...» «در حضور پيامبر فلان كار اتفاق افتاد...». (مُصحح) [۳] تعجب‌آور این است که امام شوکانی خود، بعضی از این احاديث را در کتابش «الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة» آورده است. و شاید این کتاب جزء تألیفات اولیۀ او باشد، و الله اعلم. هنگامی که كتاب «الفتح الرباني من فتاوى الشوكانی» به چاپ رسید؛ برای بدست آوردن آن بسیار جستجو کردم و آن را با نام «الدراية في مسألة الوصاية» تحقیق شيخ محمد صبحي بن حسن حلاق یافتم، وی دربارۀ این رساله سخن گفته و بیان داشته: «خلاصه: برادر خواننده! ظاهراً شوکانی این رساله را در سال ۱۲۰۵ هجری زمانی که هنوز در علوم حدیث به مهارت نرسیده بوده تالیف کرده است، و بعدها چون در علوم حدیث مهارت و خبرگی یافت، و دانش درایت به طرق حدیث و اسانید و تمییز میان آن‌ها، و نقاط ضعف و قوت در آن‌ها رسید، کتابش «الفوائد المجموعة» را در پايان عمرش سال ۱۲۴۸ هـ يعنی ۴۳ سال بعد از تاليف این رساله، تأليف كرد. در آن بسياری از احاديث ضعيف و موضوع را ذکر کرده و مورد نقد قرار داده است که امر بیانگر توان علمی وی در حدیث است، و در ضمن آن احادیثی در فضایل علیس در این رساله ذکر کرده و در «الفوائد المجموعة» صفحه ۴۲۴ می‌گوید: و از جمله [احادیث ضعیف و ساختگی]: احادیث وصایای علیس به جز حدیث اول بقیه کلاً موضوعی است، و حدیث اول این است: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى»... از سخنان شوکانی در این رساله آشکار می‌شود که وی وصیت به خلافت و جانشینی حکومت را ثابت نکرده است، بلکه وصيت‌های عمومی پيامبرج به علیس را اثبات کرده است». (الفتح الربانی من فتاوی الشوکانی: ۲/۹۷۸).