گردنبند گرانبها در تخریج احادیث وصیّت پیامبر برای امیرالمؤمنین

نهم: مسند ابی رافع مولی رسول الله ج

نهم: مسند ابی رافع مولی رسول الله ج

در این مسند فقط یک حدیث آمده است:

ابن عساکر در (تاریخش) [۱۵۹]، از محمد بن یوسف [۱۶۰]روایت کرده‌اند که گفته: ابوالحسن محمد بن احمد بن عبدالله بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب برای ما روایت کرد و گفت: ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید همدانی برای ما روایت کرد و گفت: ابوالحسن احمد بن یعقوب جعفی برای ما روایت کرد و گفت: علی بن حسن بن حسین بن علی بن حسین برای ما روایت کرد و گفت: اسماعیل بن محمد بن عبدالله بن علی بن حسین بن علی برای ما روایت کرد و گفت: اسماعیل بن حکم رافعی، از عبدالله بن عبیدالله بن ابی رافع، از پدرش برایم روایت کرد که گفته: ابورافع گفت: جمع رَسُول الله ج ولد بني عَبْد المطلب ـ وهم يومئذ أربعون رجلاًـ ، وإنْ كان منهم لـمن يأكل الجَذَعة، ويشرب الفُرق من اللبن - فقال لهم: «يابني عَبْد المطّلب إنّ الله لم يبعث رسولاً إلَّا جعلَ لهُ من أهلهِ أخاً ووزيراً ووارثاً ووصيَّاً، ومنجزاً لعداته، وقاضياً لدينه، فمن منكم يبايعني على أن يكون أخي ووزيري، وينجز عداتي وقاضي ديني؟» فقام إليهِ عَلي بن أبي طالب، وهو يومئذ أصغرهُم، فقال لهُ: «اِجلِس» وقدَّم إليهم الجَذَعة والفرق (من) اللبن، فصدروا عنهُ حتى أنهلهم وفَضُلَ منهُ فضلة. فلمَّا كان في اليوم الثاني أعاد عليهم القول ثم قال: «يابني عَبْد المطلب، كونوا في الإسلام رؤوساً، ولا تكونوا أذناباً، فمن منكم يبايعني على أن يكون أخي ووزيري ووصيي، وقاضي ديني، ومنجز عداتي؟» فقام إليهِ عَلي بن أبي طالب فقال: «اجلس».

فلمّا كان اليوم الثالث، أعاد عليهم القول، فقام علي بن أبي طالب، فبايعهُ بينهم، فتفلَ في فيهِ، فقال أبُو لهب: بئس ماجزیت بهِ ابن عمِّك، إذ أجابك إلى ما دعوته إليه، ملأتَ فاهُ بصاقاً». «رسول الله ج فرزندان عبدالمطلب را که در آن روز چهل نفر بودند جمع کرد ـ و اگر چه در بین ایشان کسانی بودند که یک بره را می‌خوردند، و یک کاسه شیر را می‌نوشیدند ـ به آنان گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب! خداوند هیچ پیغمبرى را مبعوث نفرموده مگر آنکه از خانواده‌اش برای او برادر و یاور، و جانشین، و اجرا کننده عدالت وی، و ادا کننده قرض‎هایش باشد، حال کدامیک از شما بر مى‎خیزد و با من بر این معنا بیعت مى‌کند، که برادرم و یاورم، و جانشین، و اجرا کننده عدالتم، و ادا کننده قرض‎هایم باشد»؟، علی بن ابی طالب که در آن روز کوچک‌ترین ایشان بود به‌سوی پیامبر برخاست. آن حضرت به او گفت: بنشین، و غذا و قدح شیر را در جلوی ایشان گذاشت، پس از آن‌ها خوردند، تا این که سیر شدند، و اضافه هم ماند».

پس چون روز دوم شد، آن حضرت گفته روز قبل خود را برای ایشان تکرار نمود، سپس گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب! شما در این آئین اسلام از سران و پیشوایان باشید! و از دنباله روندگان نباشید! چه کسی از شما با من بر این بیعت می‌کند که برادر، و وزیر، و جانشین، و ادا کننده قرض‎هایم، و اجرا کننده عدالتم باشد؟»، پس علی ابن ابی‌طالب به‌سوی آن حضرت حرکت کرد، آن حضرت فرمود: «بنشین».

پس چون روز سوم شد، سخنان روزهای قبل را برایشان تکرار نمود، علی ابن ابی‌طالب برخاست، پس در بین آنان با وی بیعت نمود، و آب دهان مبارکش را در دهان او انداخت، و ابولهب گفت: خوب جزایى دادى پسر عموی خود را که اجابت تو کرد و دهانش را پر از آب دهان کردى».

می‌گویم: اسناد این حدیث به چهار علت معلول است:

علت اول: اسماعیل بن محمد بن عبدالله بن علی بن حسین بن علی ابن ابی طالب س است، هیچ اطلاعی از حال او نیافتم.

علت دوم: علی بن حسن بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب س است، درباره او نیز هیچ اطلاعی نیافتم و شرح حالی از وی موجود نیست.

علت سوم: ابوالحسن احمد بن یعقوب جعفی است، وی ابوالحسن احمد بن یوسف بن یعقوب بن حمزه بن زیاد ابوالحسن قصبانی جعفی، معروف به ابن الجلاء می‌باشد، نسب وی در جایی در نزد ابن نجاشی در (کتاب رجالش) [۱۶۱] چنان آمده است، ولی به شرح حالی از وی دست نیافتم که وضع او را در کتاب ما روشن نماید.

علت چهارم: ابوالحسن محمد بن احمد بن عبدالله بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب س است، به شرح حالی از وی دست نیافتم.

شیخ‌الاسلام ابن تیمیه / در بررسی این حدیث سخن محکم و استواری را در کتابش (منهاج السنة) [۱۶۲] آورده است، اگر ترس طولانی شدن کلام نبود، همه سخن‌هایش را در اینجا ذکر می‌کردم.

اما بعضی از سخن‌هایش را خیلی کوتاه ذکر می‌نمایم:

۱- در هنگام نزول این آیه فرزندان عبدالمطلب به چهل نفر نمی‌رسیدند.

۲- همانا قول وی: «در میان آن‌ها کسانی بود که یک بره را می‌خورد»، دروغ است که به آنان نسبت داده شده است، بنی هاشم در زیاد خوردن به مانند این مشهور نبودند.

۳- آنچه که در کتاب‌های صحیح در مورد نزول این آیه ثبت شده است، خلاف آنچه است که آن‌ها می‌گویند.

[۱۵۹] (۴۲/۴۹ ـ ۵۰). [۱۶۰] وی: محمد بن یوسف بن احمد ابوالحسن اخباری بغدادی است، شرح حالی از وی در تاریخ دمشق (۵۶/۳۰۱) وجود دارد. [۱۶۱] (۱/۱۳۳). [۱۶۲] (۴/۲۹۷- ۳۱۳).