سایهسار غم
عایشه صدیقه در خانه پیامبرصبرخوردار از خوشبختی و سعادتی ابدی و بیپایان بود. مظهر این خوشبختی، آرامش روحی و روانی و امنیتی بود که در وجود خود احساس میکرد و به زندگی خشن و سختی که او را در بر گرفته بود، توجه نمیکرد. او رنجها و سختیهای فراوانی را تحمل مینمود، با این وجود نسبت به سرنوشتی که خداوند برایش رقم زده بود، خشنودی و شکیبایی نشان میداد.
زمانی که به مدینه هجرت نمود، سخت بیمار گردید. او در آن زمان که دختری کوچک بود، به «تب مدینه» مبتلا شد. تب او را زمینگیر کرد. در آن زمان مدینه به بیماری واگیردار وبا مشهور بود.
براء میگوید: با ابوبکر به خانهاش رفتم. به ناگاه دیدم عایشه به پهلو افتاده و تب دارد. چشمم به پدرش افتاد که گونههایش را میبوسید و میگفت: چطوری دختر عزیزم!.
عایشه شکر خدا را به جای آورد و از او ستایش نمود. پس از اینکه تب و دردش برطرف گردید، از نظر جسمی بینهایت نزار و تکیده شده بود. مادرش او را با خیار چنبر و خرمای نورس درمان نمود. سرانجام عایشه به طور کامل جوانی و بهبودیاش را به دست آورد.
عایشه صدیقه با بحرانها و سختیهای فراوان دچار میشود. از نظر مال و ثروت در تنگنا قرار میگیرد. اما او بیآنکه افسوس بخورد و خشمناک بشود، شکیبایی و چالاکی از خود نشان میدهد.
او در زندگی خود با پیامبرصمانند زنان شاهان نبود، در برابر فقر و گرسنگی و شکیبایی نشان میداد و روی حصیر شب را سپری مینمود. به عروه گفته بود: خواهرزادهام! به خدا خانواده محمدصیک ماه را سپری مینمود، اما در خانه پیامبر خداصآتشی (جهت تهیه غذا) روشن نمیشد. تنها دو چیز زیاد وجود داشت: آب و خرما[۵۳] . البته در در پیرامونمان چند خانه و خانواده از انصار بودند که خداوند به آنان جزای خیر دهد.
قلب عایشه صدیقه هیچگاه در پی متاع دنیا نبود. روزی پیامبر خداصپیش او آمد. دید سخت شیفته لباس جدید خود شده است. پیامبر از او روی گرداند. عایشه شتابان به پیامبرصگفت: پدر و مادرم فدایت ای رسول خداص! چرا از من روی گرداندی؟
پیامبرصفرمود: «چون خداوند از تو رویگردان است. آخر تو شیفته لباست شدهای».
عایشه در همان لحظه لباس را از تنش درآورد و صدقه نمود.
برای او مادام که زیر یک سقف با پیامبر خداصبه سر میبرد و رضایت و خشنودی خداوند بر آنان سایه افکنده بود، اهمیت نداشت که روی چه بستری میخوابد، یا اینکه چه پردههایی پیرامونش آویزان است. او بدینسان حدود ده سال در پناه و در کنار پیامبرصزیست. در این مدت او با دشواریهای سختی روبهرو گردید. یکی از سختترین این دشواریها حادثه افک بود. حادثهای که در اثر آن مدینه منوره به مدت یک ماه کامل آشفته گردید و نهایتاً به برائت عایشه انجامید.
بدینسان، عایشه صدیقه در خانه پیامبرصدر برابر خوشیها سپاسگذاری مینمود و در برابر سختیها شکیبایی نشان میداد و گوش و دل خویش را میگشود تا همه هدایتها، حکمتها و رهنمودهایی را که بر زبان پیامبرصجاری میشود، به خاطر بسپارد.
[۵۳] مسند امام احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۰۸.