۲- پرسش و ژرفنگری در کسب علم
امالمؤمنین عایشه در مورد مطلبی که برایش پوشیده مانده بود، مرتب میپرسید. بنابراین هرگاه چیزی را نمیدانست از جستن و پرسیدن کوتاهی نمیکرد. عشق به علم و دانش او را شیفته خود نموده بود. مدام در پی کسب میزان بیشتری از علم بود. روایت میکند: رسول خداصفرمود: کسی که در روز قیامت محاسبه شود، هلاک میگردد.
عایشه صدیقه میگوید: من گفتم:
«ای رسول خداص! مگر نه این است که خداوند میفرماید: انسان به زودی به آسانی محاسبه خواهد شد».
پیامبرصفرمود: عایشه! این عرضه(ی اعمال و گناهان) است، اما کسی که در حساب مورد مناقشه قرار گیرد، بیتردید هلاک میشود[۱۹۹] .
او میدانست که جستن و پرسیدن چیزهایی که انسان نمیداند، از جمله خصلتهای زیبا و نیکوی انسان مسئول است. جهالت و نادانی نیز یک عیب زشت محسوب میشود که انسان میتواند با جستن و فراگیری آن را از خود بزداید و پاک کند. او همچنین میدانست که زشتترین عیب، این است که انسان از جستن و پرسیدن، خجالت بکشد و بدین جهت در برابر جهالت و نادانی خود در بزرگ غرو و تکبر را ببندد و همچنان جاهل و نادان بماند، تا اینکه روزی جهالت او برای مردم برملا شود. در اثر نیز آمده: آدم خجول و متکبر نمیتواند علم حاصل کند. به خاطر همین زنان انصار را میستود و میگفت:
خدا رحمت کند زنان انصار را. حیا و شرم، آنان را از تفقه در دین باز نمیداشت.
عایشه صدیقهبدر زمان نوجوانی به خانه پیامبرصداخل شد. او در این زمان، هم از نظر سنی کوچک بود و هم از نظر علمی در سطح پایینی قرار داشت. نُه سال با پیامبر به سر برد. با این که در این نُه سال از نظر سنی کوچک بود، باز هم چیزهای زیادی به خاطر سپرد و حفظ نمود و از آن مهمتر، به فهم و درک آنها کوشید. پس از آن به لطف هوشیاری و آگاهی سرسختانه خود و جستنها و جستوجوگریهای پیگیر و مداومش نسبت به مطالبی که نمیدانست همه آنچه را که پیامبرصگفته بود یا جلوی او انجام داده بود،به دیگران منتقل نمود.
میگوید: زنی سالخورده به نام حسانه مزنی نزد پیامبرصآمد، پیامبر به او گفت: تو که هستی؟
گفت: من جثامه مزنیام.
پیامبر گفت: نه، تو حسانهای. چطوری؟ پس از ما چطور بودید؟
زن گفت: خوبیم. پدر و مادرم فدایت! ای رسول خداص!.
چون زن خارج شد به پیامبرصگفتم: چرا به یک عجوزه این همه توجه میکنی؟
پیامبر گفت: زمان خدیجه او نزد من میآمد. دوستی با آشنایان قدیمی جزو ایمان است[۲۰۰] .
همچنین روایت میکند که: مردی اجازه ورود خواست، پیامبرصگفت: اجازه دهید بیاید. آدم بسیار بدی است. شخص چون وارد شد پیامبر به نرمی با او صحبت کرد. چون رفت، من به پیامبرصگفتم: ای رسول خداص! ابتدا آن حرفها را در مورد او زدی و پس از آن با این نرمی با او صحبت کردی!.
پیامبر فرمود: عایشه! کسی که مردم او را از ترس بدزبانی اش رها کرده باشند، نزد خداوند بدترین جایگاه را دارد[۲۰۱] .
او در مورد تفسیر قرآن نیز از پیامبر خداصسئوال میکرد. روزی گفت: ای رسول خداص! در این آیه:
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾[المؤمنون: ۶۰] .
«آنانی که میدهند، آنچه را میدهند، در حالی که دلهایشان لرزان و هراسان است از این که به سوی پروردگارشان باز میگردند».
ای رسول خداص! آیا منظور همان شخصی است که دزدی میکند، زنا میکند شراب میخورد، در حالی که از خدا میترسد؟
فرمود: «نه، دختر ابوبکر صدیق! او همان شخصی است که نماز میخواند، روزه میگیرد و باز هم از خداوند ـ عزوجل ـ میترسد»[۲۰۲] .
[۱۹۹] مسند امام احمد بن حنبل، ج ۶، صص ۲۰۶-۱۰۸. [۲۰۰] منتخب کنزالعمال، ج ۵، ص ۱۱۶؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج ۴، ص ۲۷۹. [۲۰۱] مسند امام محمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۵۹. [۲۰۲] مسند امام احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۵۹.