دو تصویر متضاد

فهرست کتاب

تصویر توهین آمیز و مأیوس كننده شیعه از اهل بیت

تصویر توهین آمیز و مأیوس كننده شیعه از اهل بیت

با وجود این عقاید و بیانات افراطی در مورد ائمه اهل بیت که تاکید می‌نمایند که آن‌ها افرادی هستند فراتر و فوق انسان‌ها هستند و از بعضی جهات صفات الوهیت و خدایی را به آن‌ها نسبت می‌دهند، کتاب‌های اهل تشیع سیمایی از آن‌ها ارایه می‌دهند که به ایشان اشاره می‌نماید که ائمه اهل بیت شحاعت و جرأت اظهار حق را نداشته‌اند که با وجود علی شیر خدا آن‌ها همواره از خطرترسان و هراسان بوده‌اند و از مصلحت اندیشی و حق پوشی کار می‌گرفته‌اند و از سلاح «تقیه» نه به عنوان سلاحی شخصی و موقتی بلکه به عنوان عبادت ووسیله‌ای برای نزدیک شدن به خدا استفاده می‌نموده‌اند [۸۸]. و آن‌ها در صورت نیاز و بدون نیاز از آن کار می‌گرفته‌اند، و امت محمدی را از تعالیم حقیقی نبوت دور می‌نموده‌اند، همچنان که دین را از عزت و پیروزی برای پرهیز از مواجه شدن با برخی از خطرات در این راه محروم می‌کرده‌اند، سیمای این امامان بزرگ را که کتاب‌هایی که شیعیان در مورد مناقب و فضایل آنان تالیف نموده‌اند چنان به تصویر کشیده است که هیچ فرقی از سیمای فرماسون و جمعیت اخوان الصفا [۸٩]. و سازمان‌های زیر زمینی و سری که در کشورهای مختلف یافته می‌شود ندارد، وبا بررسیاین کتاب‌ها و اطلاع یافتن از آن روح بلند پروازی و قاطعیت و خطر پذیری برای اشاعه اسلام در وجود انسان پدید نمی‌آید، آن روحیه گران‌بهایی که تاریخ و مجرای حوادث را در دوران‌های تاریک و اوضاع نا بسامانی که در خلال چهارده قرن تاریخ اسلام پیش آمده تغییر داده است و تاریخ را مجبور کرده تا رخ و جهت تازه‌ای را اختیار نماید. و بر عکس این روایات تاریخی زیادی بر بلندی همت افراد بزرگ اهل بیت و جان فدایی آن‌ها و علاقه شدید آنان برای متحد شدن مسلمین دلالت می‌نماید. و از جمله روایت‌هایی که براین دلالت دارد روایتی است از بابکی [٩۰]یکی از یاران زید بن علی نقل شده است او می‌گوید: به همرا زید بن علی به سوی مکه حرکت کردیم تا این که نیمه شب شد و ثریا در جایش قرار گرفت گفت ای بابکی آیا این ستاره «ثریا» را می‌بینی، آیا به نظر تو کسی می‌تواند آن رابگیرد؟ گفتم نه، گفت: سوگند به خدا که دوست دارم دستم به آن آویخته بود و از آنجا به زمین بیافتم و تکه تکه شوم اما خداوند میان امت محمد سازش و صلح بر قرار نماید [٩۱].

نویسندگان امامی و کسانی که شیعه بودن ائمه را تایید می‌نمایند سیمای اهل بیت را چنان ترسیم می‌نمایند که گویا در زندگی هدف و شغلی در زندگی جز گرفتن خلافت از دست غاصبان نداشتند و آن‌ها از این که خلافت به دست غاصبان و ستمگران افتاده بود خشمگین بودند و این چیزی بوده است که آن‌ها را به خود مشغول نمود و دغدغه خاطر و اندیشه حاکم بر فکر و روان آن‌ها بوده است و با جامعه اسلامی معاصری که با تلاش‌های پدر بزرگ‌شان و دعوت و تربیت و هدایت و رهنمود دینی او سامان یافته بود توجهی نداشتند و اهمیتی به آن نمی‌دادند و کاری با عبادت و زهد و راهنمایی کردن مردم به راه‌های حق و دعوت دادن خلق به سوی خدا نداشته‌اند.

اما تاریخی که رنگ فرقه گرایی به خود نگرفته است سیمایی بسیار زیبا و در خور شأن آن‌ها و شایان جایگاهی که در دیانت و شرف منسوب بودن به پیامبرصداشتند از آن‌ها ترسیم نموده و ارائه داده است و اینک پاره‌هایی از آنچه در توصیف جعفر صادق بن محمد بن علیسآمده بیان می‌کنیم:

مورخین می‌گویند: امام صادق چنین بود که هدفش نیکو و والا بود و در طلب حقیقت از هر نوع هوا پرستی یا دنیا پرستی به دور بود او هرگز امری دنیوی را نجست و چیزی را نطلبید که شهوت‌ها آن را فاسد کرده یا شبهات آن را فراگرفته بودند، بلکه او به دنبال حقایق روشن و واضح بود و حق را می‌جست و هیچ چیزی را با حق عوض نمی‌کرد [٩۲]. امام مالک او را چنین توصیف می‌نماید:

«من پیش جعفر بن محمد آمدم او همواره لبخند می‌زد هر گاه پیش او از پیامبرصیاد می‌شد رنگش سبز و زرد می‌شد، من تا مدت مدیدی به نزد او رفت و آمد می‌کردم، هر وقت او را می‌دیدم حتماً به یکی از این سه کار مشغول بود: یا نمار می‌خواند و یا روزه بود و یا این که قرآن می‌خواند، و هرگز ندیده بودم که از پیامبرصحدیث روایت نماید مگر این که با وضوء بود، او سخن بی‌هوده نمی‌گفت و او از عبادت‌گذاران زاهد و خدا ترس بود [٩۳]. روایت شده که امام جعفر صادق فرمود: «از خصومت و دشمنی در دین بپرهیزید زیرا مجادله و خصومت در دین شک بوجود می‌آورد و نفاق به جا می‌گذارد».

این اخبار وروایت‌های زیاد درکل به این اشاره می‌کنند که امام صادق به شورش علیه حکام گرایش نداشته است،‌ چون بر این عقیده نبود که شورش به اقامه حق و شکست خوردن باطل می‌انجامد، زیرا هر کس از سران و بزرگان اهل بیت به بلندی همتی و بزرگواری و مشغول بودن به امور مهم نه پیش پا افتاده و به شهامت و پایمردی و ترجیح دادن دست بخشندگی بر دست گدایی متصف بودند و آن‌ها از حلم و بردباری وسیعی بر خوردار بودند و چون کوه‌ها استوار و صبور بودند، ‌و هرگاه کار جدی و حساس می‌شد و باید وارد معرکه می‌شدند چون شیرهای غران وارد میدان نبرد می‌شدند که آنچه شاعر اموی حطیه (م ۵٩) گفته است بر آن‌ها صدق پیدا می‌نماید و در حقیقت به جای کسانی که این شعر رسا که سزاوار است از بهترین قصیده‌ها در شعر عربی شمرده شود.

[۸۸] به امام جعفر صادق نسبت داده می‌شود که او به همراه مرید راستینش سلمان گفت: ای سلمان! شما بردینی هستید که هر کس آن را پنهان نماید خداوند او را با عزت می‌گرداند و هر کس آن راپخش نماید خداوند او را خوار و ذلیل می‌گرداند و نیز از امام باقر روایت می‌شود که گفت: «محتوب‌ترین یاران من و پرهیزگار ترینشان کسی است که بیش از همه سخنان ما را پنهان کند» اصول کافی ص ۴۸۵-۲۸۶ حتی در آن آمده که، «نه دهم دین «تقیه» ‌است و هر کس تقیه نکند دینی ندارد ص ۴۸۲. [۸٩] اخوان الصفا جمعیتی پنهانی بود که در عهد عباسی که صاحبان فلسفه آزاد آن را تشکیل می‌دادند، تعدادی از اطبا نیز در میان آن‌ها بودند، آن‌ها برخود لقب «اخوان الصفا» را گذاشته بودند،‌ در قرن چهارم هجری مقر آن‌ها در بغداد بود،‌ این افراد به صورت پنهانی گرد هم می‌آمدند ودر مورد مباحث فلسفی و افکار آزاد به تبادل نظر می‌پرداختند، دستور کارشان این بود که در اوقات مخصوصی گرد هم می‌آمدند بدون از این که هیچ فرد بیگانه ای در جلسه آنان حضور داشته باشد و آن‌ها فلسفه خودشان را به صورت ۵۲ رساله تدوین کردند که به رسایل اخوان الصفا معروف می‌باشند . معتزله و افرادهم فکر آنان با نقل این رسایل در کتابچه‌هایی دیگر به (دنباله پاورقی صفحه قبل) صورت پنهانی آن را به کشورهای اسلامی می‌بردند، و در سال ۱۸۸۳ م و در سال ۱۸۸۶ م در بمبئی و در مصر در سال ۱۸۸٩ م به چاپ رسیده اند . برای اطلاع بیشتر به کتاب «تاريخ فلاسفة الإسلام في الـمشرق والـمغرب اثر محمد لطفی جمعه ص ۲۵۳-۲۶۶ چاپ مکتبه معارف قاهره ۱٩۲٧ م مراجعه کنید. [٩۰] اسم او عبدالله بن سلم بن بابک است (مقاقل الطالبين ص ۱۲٩) [٩۱] مقابل الطالبین ص ۱۲٩ ابوالفرج اصفهانی (۲۸۴- ۳۵۶) تحقیق سید احمد صقر. [٩۲] الامام الصادق علامه ابو زهره ص ٧۶. [٩۳] همان.