چرا صحابه را عادل می دانیم؟

آنچه صحابهشخود گفته‌اند:

آنچه صحابهشخود گفته‌اند:

مناسبت دارد برای کشف کامل‌تر حقیقتی که در صدد اثبات آنیم و تاکنون آن را پی گیری کرده ایم (عدالت و صداقت صحابه)، به سخنان خود صحابهش در این موضوع هم نگاهی داشته باشیم، با تذکر پیشاپیش این نکته که از میان آنان زیباترین جملات را در این مورد حضرت علی مرتضیس به کار برده است. قسمتی از این سخنان ایشان و چند صحابی بزرگ دیگر را بخوانیم:

۱- سخنان حضرت علی مرتضیس در خطبه‌های «نهج البلاغه»: «دردا از رفتن برادرانم! آنان که قرآن را خواندند و محکم گرفتند. فرایض را با تدبر بر پا نمودند. سنت را زنده کردند و بدعت را محو نمودند...» [۹۰].

«کجایند آن قوم... با چشمان سفید شده از گریه به سبب خوف خدا، شکم‌های تو رفته از روزه‌ها، لب‌های خشکیده از دعاها، رنگ‌های زرد از بی‌خوابی‌ها و صورت‌های غبار آلود از فرط تواضع. آنان برادران من بودند که گذشتند و رفتند. پس حق داریم ما که در فقدان آنان تشنه باشیم و در فراق‌شان انگشت حسرت به دهان گیریم» [۹۱].

«من اصحاب محمدصرا دیدم و هیچ یک از شما را مانند آنان نمی‌بینم، آنان روزها ژولیده مو و غبار آلود بودند و شب‌ها را بیدار به سجده و قیام می‌گذراندند. میان پیشانی‌ها و رخسار‌های‌شان نوبت گذاشته بودند و از یاد بازگشت به آخرت مانند اینکه بر اخگر ایستاده باشند، سوزان و لرزان بودند. پیشانی‌هایشان بر اثر طول سجده‌ها مانند زانوی بزها پینه بسته بود. هر گاه ذکر خداوند به میان می‌آمد، اشک چشمان‌شان می‌ریخت، به اندازه‌ای که گریبان‌های شان‌تر می‌گشت و می‌لرزیدند، چنان که درخت در روز وزیدن باد تند می‌لرزد» [۹۲].

و در خطبه‌هایی برای چنگ زدن به «جماعت» (جماعت اصحابش) چنین می‌فرماید:

«آگاه باشید که مردم یک جماعت دارند. خداوند بر این جماعت رحمت نازل می‌کند و بر کسی که با آن مخالفت ورزد غضب می‌نماید».

«خداوند هیچگاه آنان را بر گمراهی جمع نمی‌کند» [۹۳].

بنابراین:

«لازم گیرید بر خود سواد اعظم را، که دست خدا بر جماعت است. و از جدا شدن بپرهیزید که انسان جدا افتاده، شکار شیطان خواهد شد، همانطور که گوسفند جدا افتاده طعمه گرگ می‌شود» [۹۴].

و در نامه‌ای برای اثبات مشروعیت خلافت خویش، انتخاب شورای مهاجران و انصار را نام می‌برد و اجماع آنان را موجب رضای خدا و منحرف از آن را واجب القتال و جهنمی می‌فرماید [۹۵].

در مورد انصار - محبوب خدا و رسول - به طور خصوص فرمودند: «به خدا سوگند آنان اسلام را پروراندند، همانطور که بچه شتر پرورانده می‌شود، در حالی که بی‌نیاز بودند (در اسلام آوردن طمع دنیوی نداشتند)».

و در بیان فضل عموم مهاجران و انصارش در یک جمله مختصر دیگر فرمودند: «و همه آنان دارای فضل‌اند» [۹۶]. از ایشان تخصیصاً فضایل بعضی از اصحاب من جمله خلفای ثلاثه، طلحه، زبیر، أم المؤمنین عایشهش و... نیز نقل شده است.

۲- سخن حضرت عبدالله بن مسعودس:

«خداوند متعال در قلوب بندگان نگاه کرد و از آن میان، قلب محمدصرا بهترین قلب یافت، فلذا او را برای خود انتخاب فرمود و برای رسالتش برانگیخت. بعد از آن به قلوب بندگان نگریست و قلوب اصحاب محمدصرا از همه‌ی قلب‌های دیگر بهتر یافت. فلذا آنان را وزرای نبی خود÷ قرار داد که برای دین او به قتال می‌پردازند. پس هر چه مسلمانان [اصحاب رسول اللهص]خوب دانستند، نزد خدا هم محبوب است و هر چه آنان بد دانستند، نزد خدا هم بد است» [۹۷].

«هر کس می‌خواهد پیرو سنت باشد، باید از اصحاب رسول اللهصپیروی کند. چون آنان در این امت صاحب پاک‌ترین قلب، عمیق‌ترین علم، کم‌ترین تکلف، محکم‌ترین سیرت و بهترین حال بودند. آنان قومی بودند که خداوند متعال برای مصاحبت پیامبرش و اقامه‌ی دینش انتخاب فرمود. پس فضل آنان را بدانید و قدم بر نقش قدم‌هایشان بگذارید. زیرا آنان بر هدی مستقیم قرار داشتند» [۹۸].

۳- از جابرس روایت شده که فرمود: «خداوند اصحاب مرا بر عالمیان جز انبیا و مرسلان امتیاز داد و انتخاب فرمود و از اصحابم چهار نفر (ابوبکر و عمر و عثمان و علی) را مخصوصاً برای من انتخاب فرمود و آنان را اصحاب من قرار داد. در همه‌ی اصحاب من خیر وجود دارد» [۹۹].

۴- سخن حضرت سعید بن زید س از گروه عشره‌ی مبشره:

«به خدا سوگند که یک مرتبه همراهی یکی از آنان با رسول اللهصکه در آن صورتش غبار آلود شده، از عمل تمام عمر شما بهتر است، اگر چه دارای عمر نوح شود» [۱۰۰].

۵- سخن حضرت عبدالله بن عباسب:

«ای مردم! اصحاب محمدصرا بد و بیراه مگویید! چون یک لحظه همراهی آنان با آن حضرت از اعمال حسنه‌ی چهل سال شما بهتر است» [۱۰۱].

۶- سخن حضرت عبدالله بن عمرب:

«ای مردم! اصحاب محمدصرا بد مگویید که همراهی یک لحظه‌ی آنان با رسول اللهص، از اعمال نیک تمام زندگی شما بهتر است» [۱۰۲].

این سخن عبدالله بن مبارک/در واقع پژواک همین نظر صحابهش است که در بیان مقام غیر قابل قیاس آن بندگان مقبول گفت: «غباری که در بینی معاویهس داخل شده، از اویس قرنی و عمر مروانی بهتر است» [۱۰۳].

ایشان این سخن را در جواب کسانی ایراد کرد که پرسیده بودند آیا معاویهس برتر است یا عمر بن عبدالعزیز/که خلیفه‌ی عادل و معروف سلسله‌ی مروانیان (امویان) بود و به عمر دوم شهرت داشت؟

[۹۰] همان: خطبه‌ی ۱۲۱. [۹۱] همان خطبه‌ی ۹۶. ترجمه و شرح فیض الإسلام: جزء دوم/۲۹۰ مجالس بحار: ۱۷/۴۲۰ امالی شیخ مفید: ۱۳۸، عیون الاخیار: ۲/۳۰۱. این اثر در منابع اهل سنت هم آمده است. مانند ک البدایة والنهایة: ۸/۷ .... [۹۲] ابوالعباس مبرد، الکامل (شرح ابن ابی الحدید بر منهج: ۱ (جزء سوم)/ ۳۳۹). [۹۳] نهج البلاغة: خطبه ۱۲۷ (ترجمه و شرح فیض الإسلام: جزء دوم/ ۳۹۲. [۹۴] همان: نامه ششم. ترجمه و شرح فیض الإسلام: جزء پنجم/ ۸۴۱ – ۸۴۰. [۹۵] همان: جزء سوم/ خطبه‌ی ۲۶۶. [۹۶] تاریخ کبیر (ابن عساکر) با اسانید مختلف: ۲۳/۱۹۳. [۹۷] مسند احمد رزین با اندکی اختلاف (مشکوة الـمصابیح: اعتصام/ فصل سوم) و به همین معنا در: شرح السنة بغوی سنن دارمی. [۹۸] مجمع الزوائد: ۱۰/۱۶ مسند بزار به سند صحیح از جابرس تاریخ کبیر دمشق (ابن عساکر): ۴۱/۷۶، ح ۸۴۷۶ کنز العمال: ح ۳۳۰۹۴. [۹۹] ن. ک: مراجع حدیث عشره مبشره در پی نوشت شماره‌ی ۶۳. [۱۰۰] به تخریج ابن بطه (شرح فقه اکبر: ۸۱). [۱۰۱] سنن ابن ماجه: مقدمه/ باب ۳۰، ح ۱۵۸ الریاض النضره: ۱/۸. [۱۰۲] البدایة والنهایة: ۸/۱۴۶ (حوادث سنة ۶۰)، تطهیر الجنان واللسان (ابن حجر هیثمی): ۱۱-۱۰. [۱۰۳] تاریخ کبیر دمشق (ابن عساکر): ۴۷/۲۹۰.