آغاز کتاب
ستایش و سپاس شایستۀ خداست.
ثنا و بزرگداشت خدا راست، و درود و سلام بر فرستادۀ خدا و آل پرهیزگار و یاران هدایتگرش، و همۀ آنانی باد که دوستش داشتند و مسیر هدایتش را پیروی کرده و میکنند.
متحوی این کتاب سلسله بحثهای است در فقه عمومی و اندیشۀ سیاسی اسلام که موضوع آن (ریاست دولت) است.
من این موضوع را از دو جنبۀ سیاسی و قانونگذاری آن بررسی کرده و نظریات سیاسی و قوانین متعلق به موضوع بحثها را بیان کردهام.
در این مورد سند ممتاز دولت اسلامی را که «اصل خلافت» است برخلاف شبهات و پرسشهایی که از دیدگاه تاریخی برآن وارد شده است، برگزیدهام. چه من معتقدم نظام خلافت که جزئی از نظام حکومتی اسلام است، از تمام این موارد مبری است، و در واقع انگیزۀ این شکها، انحراف بیشتر حکام از برخی مفاهیم اسلام و دوریشان از قوانین و تشکیلات آن، و تمایلشان به استبداد و خودرأیی و سرکوب آزادیها، بوده است که این امر سبب فاصله بین امت و حکومت، و ناتوانی خلفا از تحمل و برداشت مسئولیتهایشان شده، و در نتیجه خلافت اسلامی در برابر جنگجویان بیگانه، مغولها، صلیبیها و امپریالیستها سقوط نمود.
واژۀ (ریاست) غالباً این امر را میرساند که وظایف رئیس در رعایت امور مدنی ملت منحصر است، زیرا که ریاست دولت بر اصولی واقعی استوار است.
در حالی که خلافت در عین زمان بر اصولی و نمونهای هردو، متکی میباشد و وظیفۀ خلیفه در یک زمان شامل رعایت امور مدنی و دینی امت یا مات میشود.
به هر صورت، هر حکومتی که براساس شوری متکی باشد، و در قانون اساسی خویش تصریح کند که دین کشور اسلام است، به تعالیم آن مؤمن بوده، و خود را ناگزیر به تطبیق آن بداند و رعایت مصالح دینی و دنیوی ملت را به دوش گیرد، رئیس آن نظام اسلامی، خلیفه بشمار میرود.
همچنین مراتب سپاس فراوانم را به خدمت استاد دکتر صلاح الدین ناهی تقدیم میکنم که دست نویس این کتاب را خواند، و مقدمهای برآن نگاشت.
رشدی محمد عرسان علیان