خلافت اسلامی

فهرست کتاب

امت چگونه خلیفه را برمی‌گزیند؟

امت چگونه خلیفه را برمی‌گزیند؟

دانستیم که از دیدگاه شریعت و عقل بر امت واجب است که خلیفه‌ای را از بین خود برگزیند، تا همه امور دینی و دنیوی امت را رعایت نموده و تمام دوائر دولتی را سرپرستی و مراقبت کند، همچنین دانستیم که جمهور مسلمین بر این عقیده اند که امت مصدر سلطۀ خلیفه به شمار می‌رود، و همین امت است که خلیفه را راهنمایی می‌کند و مراقب اعمال اوست.

اینک باید بدانیم که امت چگونه باید به این وظیفه اش عمل کند؟

و به عبارت دیگر: امت چگونه خلیفه را انتخاب نماید؟

به نظر من ممکن است این کار به یکی از دو شیوۀ زیر انجام شود:

شیوۀ اول: انتخاب آزاد با شرکت تمام افراد مکلفی که در امت وجود دارند، اعم از مردان و زنان [۸۰]که این کار پس از مرحلۀ کاندیدشدن به یکی از این دو شیوه انجام می‌شود:

۱- این که هرکسی که در خود شایستگی این کار و قدرت تحمل مشکلات آن را مشاهده می‌کند، خود را کاندید می‌نماید.

۲- این که اعضای مجلس شورا (در صورتی که در کشور وجود داشته باشد) ستاد انتخابات را تعیین می‌کند یا ملت در انتخابات عمومی اعضای ستاد انتخابات را برمی‌گزیند که این ستاد شخصیت کاندیدشده را از نظر ارزش‌ها و کفایت و میزان شرایطی که باید در او موجود باشد مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

پس از این تحقیق دقیق توأم با امانت، دو یا سه شخص را که بیشتر واجد شرایط هستند برمی‌گزیند و نام‌های‌شان برای ملت اعلان می‌شود [۸۱].

شیوۀ دوم: به وسیلۀ انتخاب غیر مستقیم.

به این صورت که کار انتخاب و گزینش به عهدۀ نمایندگان ملت (اهل حل و عقد) گذاشته می‌شود، مانند مجلس شورا و مجالس نمایندگی دیگر.

به هرحال هرگاه امت خلیفه را به طور مستقیم برگزیند، دلیل و سند این شیوه را در فرمودۀ خداوند می‌یابد که ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُم[الشوری: ۳۸].

ظاهر این نص دال بر این است که مسلمین در اموری که برای‌شان اهمیت دارد باهم به مشورت می‌پردازند، و شکی نیست که گزینش خلیفه از مهمترین مسائلی است که برای‌شان اهمیت دارد [۸۲].

لیکن هرگاه امت خلیفه را از طریق انتخاب غیر مستقیم، یعنی از طریق نمایندگانش - اهل حل و عقد - برگزید برای این شیوه هم سندی از سوابق اسلامی قدیم در انتخاب خلفای راشدین می‌یابد، و به دلیل آن که امت صاحب حق است در انتخاب خلیفه. و بنابراین، حق دارد کسی را از جانب خود وکیل قرار دهد که این وظیفه را مستقیماً به نیابت او انجام دهد.

یعنی به نمایندگی و نیابت از او خلیفه را انتخاب نماید.

[۸۰] گفته نشود که زن حق شرکت در انتخاب خلیفه را ندارد. زیرا امر به تعیین و نصب خلیفه عام است شامل زن هم می‌شود. بنابراین، اطاعت خلیفه بر زن هم لازم می‌شود، زیرا فرمودۀ خداوند: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡ[النساء: ۵٩]. و آیۀ مبارکۀ: ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُم[الشوری: ۳۸]. عام می‌باشند. از این رو زن حق دارد در انتخاب کسی که اطاعت و فرمانبردداری از اوامر او بر وی واجب است – مادامی که به آنچه طاعت و حق و عدل است حکم کند – شرکت نماید. آنچه این نظریه را قوت می‌بخشد بیعت زنان با رسول اکرم جبر ایمان و فضیلت و طاعت است. با توجه به این که آن حضرت جبیعت شان را پذیرفتند، به موجب فرمودۀ خداوند که «ای پیامبر! هرگاه زنان مسلمان نزدت آمدند تا با تو بیعت نمایند، به این که به خداوند چیزی را شریک نیاورده، دزدی ننموده، زنا نکنند و پسران خود را نکشند و نیارند دروغی را که ببندند آن را میان دست‌هایشان و پاهایشان و نافرمانی نکنند ترا در خوبی، پس با ایشان بیعت کن و از خداوند برای شان آمرزش بخواه که همانا خداوند آمرزنده و مهربان است» سورۀ ممتحنه، آیۀ ۱۲. همچنین در بین نمایندگان انصار در بیعت عقبۀ دوم عده‌ای از زنان بودند که همراه با مردان، بر نصرت و کمک و فرمانبرداری با رسول اکرم جبیعت کردند، و آنحضرت جنیز بیعت‌شان را پذیرفتند. [۸۱] نظام الحکم فی الإسلام تألیف د. محمد عبدالله العربی ص ۵٧۳. [۸۲] أصول الدعوة ص ۱۵٧.