وظائف خلافت
خواننده با توجه به تعریفهایی که دانشمندان امت از خلافت کرده اند، به این نتیجه میرسد که آنها اتفاق نظر دارند که وظایف خلافت در دو هدف و مقصد بزرگ خلاصه میشود:
۱- پاسداری و حفاظت از مرزهای دین و عقیده.
۲- سیاست دنیا به وسیلۀ آن.
طبعاً منظور از دین، دین مقدس اسلام است، زیرا رسول انسانیت حضرت محمدجاین دین را برای بشریت به ارمغان آورده و خداوند هم این دین را آخرین ادیان آسمانی قرار داده و پیروی و متابعت از آن را بر تمام انسانها فرض گردانیده است. و ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥﴾[آلعمران: ۸۵]. «آن که جز اسلام دینی بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زمرۀ زیانکاران است».
حراست و نگهبانی از دین، به معنای حفظ و اجرای آنست.
حفظ آن از تحریف و تبدیل، و نگهداری آن از انحراف و تعطیل، (یعنی دورنگهداشتن از ساحۀ اجرا و عمل)، تطبیق احکام، عمل به تعالیم، وادارساختن مردم به توقف در برابر مرزهای تعیینشده اش، و اطاعت از فرامین و پرهیز از منهیات آن.
اما سیاست دنیا به وسیلۀ دین به این معناست که امور مملکت مطابق تعالیم دینی اداره شود، زیرا هدف از تشکیل حکومت سامان یافتن کار مردم و دفع مفاسد از آنان است که این کار جز با عمل به دین، اجرای تعالیم، تطبیق احکام، تسلیمشن در برابر حدود خدا، دورنمودن ایشان از منهیات، امرکردنشان به معروف (کارهای پسندیده) و منع شان از منکرات (کارهای زشت) تحقق نمییابد.
از این رو زمامدار و ظیفه دارد، جامعۀ اسلامی را در امور دینی به آنچه شریعت خدا و رسول اوجفرض نموده، از قبیل اجرای عدالت در بین مردم، تعیین کارمندان با کفایت، گسترش امن و آرامش، تهیۀ مایحتاج و نیازمندیهای مردم، استفاده از منابع مالی کشور، اداره کند، به نحوی که رفاه و آسایش اقتصادی و زندگی آبرومندانهای را برای آنها فراهم نماید [۱۴].
در کتاب «الـمسایرة وشرحه» آمده که «هدف نخست از امامت برپاداشتن و اقامۀ دین بر وجهی است که به وسلیۀ آن اموری مانند اخلاص در طاعات، احیا و زندهکردن سنتها و از میانبردن بدعت انجام پذیرد، تا مردم برای طاعت مولی سبحانه و تعالی آمادگی کامل پیدا کنند.
هدف دوم از امامت توجه به امور دینا، و ادارهکردن آنست.
مانند به دستآوردن مال و ثروت از راههای مشروع آن، و رساندن آن به نیازمندان و دفع ظلم و ستم، برای آن که بندگان خدا فرصت پرداختن به امور دینی را داشته باشند.
زیرا هرگاه امور اقتصادی تنظیم گردد، کسی بر کسی تجاوز نمیکند و هرکس بر جان و مال خویش ایمن میگردد، و هر شخصی که در بیت المال یا جز آن حقی دارد به حقوق خویش میرسد، و اینجاست که تمام مردم برای رسیدگی به کار دینشان فراغت حاصل میکنند، و بنحو مطلوبی به انجام آن میپردازند» [۱۵].
ما در این مرحله مجبوریم ثابت کنیم که اسلام قانونی است برای اجتماع انسانی که افراد جامعه در محور احکام آن متحد گردیده، در سایۀ آن زندگی نموده و همآهنگ با اصول آن با یکدیگر معامله مینمایند. این شریعت شامل تمام جوانب زندگی میشود و تمام نیازهای انسان را برآورده میکند.
این قانون برای یک نسل نیامده و برای امتی بخصوص وضع نگردیده است، بلکه برای همۀ نسلها و امتها برقرار شده است، تا زمانی که خداوند زمین و همۀ کسانی را که برآن زندگی میکنند، به نزد خود برگرداند و تا زمانی که همۀ کائنات به سوی مولای حقیقیشان باز گردند.
از مطالب گذشته، نکات زیر را درمییابیم:
۱- این که اجتماع برای انسان ضروری است.
۲- این که داشتن تشکیلات برای هر جامعه ضروری است.
۳- این که برای بقا و حفظ نظام و تشکیلات جامعه وجود رهبری ضروری است.
۴- این که این رهبر در نزد مسلمین بنام خلیفه یا امام و یا امیرالمؤمنین نامیده میشود.
۵- این که هدف حکومت اسلامی تثبیت و تحقق دو هدف بزرگ است:
اول- نگهبانی و حراست از دین.
دوم- سیاست دنیا.
[۱۴] أصول الدعوة. د- عبدالکریم زیدان ص ۱۸۵ و ۱٩۰ والتشریع الجنائی عبدالقادر عوده ج ۱ ص ۴۳. [۱۵] نقل از النظریات السیاسة الإسلامیة تألیف د. محمد ضیاء الدین الریس ص ۲۶۵ و نظام الحکم في الإسلام تألیف د. محمد یوسف موسی ص ۱۶۸.