سعید در زمان خلافت صدیقس:
رسول خداص لشکری را برای فرستادن به سرحدات شام آماده ساخت تا با قبایل عربی که با رومیان هم پیمان بودند روبرو شده و بجنگد و به مناطقی که تحت نفوذ دولت بیزانس بودند برسد، و برای فرماندهی این لشکر، اصحاب بزرگ مانند ابوبکر و عمر و سعید ابن زید و سعد ابن ابی وقاصشداوطلب شدند اما کسی برای فرماندهی لشکر برگزیده شد که هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بود، او اسامه بن زیدسبود. در حالی که در میان لشکر افرادی مسنتر از اسامه، و با کفایتتری برای فرماندهی بود.
لیکن درست کردن لشکری دوره دیده و تمرین یافته بر اطاعت از فرمانده عالی رتبه خود، و دستور به اطاعت افراد بزرگتر از کوچکتر، و همگام بودن افراد با کفایتتر از دیگران در یک میدان، فوائد و دستاوردهای بیشتری دارد تا اینکه هر بار برای همیشه افراد بزرگ را به عنوان فرمانده لشکر منصوب نمایند، و مسلمانان همواره کارهایشان را با مشورت انجام میدهند و هیچ فرماندهی کوچک یا بزرگ، خود شخصاً تقاضای این منصب را نمیکند، مگر بعد از مشورت با افراد آگاه و ذی صلاح. لشکر اسامهسهنوز از اطراف مدینه دور نشده بود که رسول خداص به جوار رب عزوجل شتافتند، و به محض وفات رسول خداص تعدادی از مسلمانان اطراف جزیره مرتد شدند، در این هنگام هیأتی از جانب اسامهسکه عمر ابن خطاب، سعد ابن ابی وقاص و سعید ابن زید از جملهی آنان بودند، نزد خلیفه مسلمانان ابوبکرسآمدند و از ایشان خواستند که فرستادن لشکر آماده اسامهسرا بتأخیر بیندازد، تا بوسیله آن فتنه مرتدین را خاموش سازند، صدیقساز گشودن گره پرچمی که حضرت رسول اکرمص آن را با دستهای مبارکش بسته بود تا به جنگ بروند، خودداری نمود و رد کرد بنابراین علی رغم تقاضای هیأت اعزامی و دیگر صحابه، لشکر اسامه را به منطقهی مورد نظر اعزام کرد. و سعید بن زید و سایر صحابه به فرماندهی اسامهساهدافشان را به بهترین و سالم ترین وجه تحقق بخشیدند.