پیامبرص اسامه را پشت سرش در کنارش مینشاند:
زید پدر اسامه به رسول اکرمص خیلی نزدیک و عزیز بود. به اندازهای که مردم او را زید بن محمدص میگفتند، تا این که این آیه نازل شد: ﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ﴾[الأحزاب: ۵]. «آنان را به اسم پدرانشان صدا بزنید. این با انصافتر است نزد خدا»اسامه بن زیدس حب و دوست رسول خدا و پسر دوست رسول خداص بود، رسول خداص گاهی او را به همراه خودش میبرد قبل از جریان غزوه بدر، رسول اکرمص وقتی به عیادت سعد بن ابی عباده تشریف برد، اسامه را پشت سرش سوار نموده، همراه خود میبردند. در راهی که میرفت، عبدالله ابن ابی نشسته بود و این واقعه قبل از اسلامش بود. رسول خداص آنها را به اسلام دعوت داد. او پیامبرص را اذیت و آزار رسانید زمانی که رسول خداص بر سعد وارد شد گفت: ای رسول خداص از عبدالله ابن ابی درگذر و او را مورد مغفرت قرار بده. خداوند به تو آنچه را که مشاهده میکنی عطا کرده است، اهل یثرب قبل از مسلمان شدن شان جمع شدند تا عبدالله ابن ابی را تاج گذاری کنند اما زمانی که این مسئله بوسیله حقی که خداوند به شما عنایت کرد، خاتمه یافت، او خشمگین و در اثر همان ناراحتی این حرکت ناشایسته را که مشاهده کردی، انجام داد، و راوی این حدیث اسامهس است او شخصی سیاه چهره و پهن بینی اما راست کردار، پاکدامن، خداترس، پرهیزگار، متواضع، باهوش و فروتن، مخلص در دین، و با الفت و محبت بود.