شرکت کردن او در غزوه اُحد:
در غزوه احد بیشتر از ۱۴ سال سن نداشت، و در آن روز خیلی اصرار کرد تا رسول اکرمص او را اجازه بدهد، رسول خداص به او اجازه داد، اما آن حضرتص خیلی علاقمند بود که او را در جاهای سخت و دشوار قرار ندهد، و از جمله کارهایی که رسول خداص او را در هنگام جنگ احد امر فرمود: این بود، وقتی در پایان جنگ رسول خداص مسلمانان را جستجو میکرد تا ببیند چه کسی شهید شده است، زید بن ثابت را فرستاد تا دنبال سعد بن ربیعس بگردد، و به او گفت: اگر او را دیدی از طرف من به او سلام برسان و بگو: رسول خداص به تو میگوید: خودت را چگونه میبینی؟ زید گفت: داشتم در میان کشته شدگان میگشتم تا او را پیدا کردم که آخرین نفسهایش را میکشید و ۷۰ ضربه از تیر و نیزه و شمشیر بر بدن او رسیده بود، به او گفتم: ای سعد، رسول خداص به تو سلام میفرستد، و به تو میگوید: به من خبر بده، خودت را چگونه میبینی؟ گفت: سلام بر رسول خداص و سلام بر تو، به ایشان بگو: ای رسول خداص خودم را در حالی میبینم که بوی بهشت را استشمام میکنم، و به قوم انصار بگو: که شما نزد خداوند هیچ عذری نخواهید داشت اگر دشمن به رسول خداص دسترسی پیدا کند با وجود این که یکی از شما زنده باشد و پلک چشمهایش حرکت میکند. بعد از این گفتهها جان به جان آفرین تسلیم کرد. خدا بر او رحمت کند.