مزیت اسلام میان مکاتب زنده و کنونی جهان:
در سراسر جهان اسلام تنها برنامه، مکتب و یا نظامی است که سرچشمه و مصدر آن منحصراً قوانین و احکام خداوند میباشد، بدون اینکه تحریف و تبدیل در آن راه یافته و با انگارهها، و کژرویهای نوع بشر آمیخته شده باشد.
غیر از اسلام برنامهها و نظامهایی را که تا امروز در جهان مشاهده میکنیم، در سه دسته طبقهبندی میشوند:
١) برنامه، مکتب یا نظامی مدنی و بشری محض، با سرچشمه اندیشۀ عقلی یا فلسفی یک فرد یا گروهی از افراد؛ مانند: کمونیسم، سرمایهداری، وجودی و غیره.
٢) برنامه یا نظامی مذهبی – بشری؛ همچون دین بودایی موجود در چین، ژاپن و هند که فاقد زیربنا و ریشهای الهی یا کتابی آسمانی بوده و در نتیجه منبع آنها اندیشۀ بشری میباشد.
٣) برنامه یا یک مکتب دینی تحریف شده که چنین برنامهای – اگرچه در اصل الهی است – دست تبدیل و دگرگونسازی در آن دخالت نموده است، در نتیجه چیزهایی غیر اصیل بدان افزوده گردیده و مواردی از آن حذف گردیده است که در اصل پارهای از خود آن برنامه بوده است، و کلام خداوند در آن نظام با سخنان نوع بشر مخلوط شده است، به همین دلیل اصالت خدایی و آسمانی آن و ربانیبودن سرچشمهاش قابل اعتماد و اطمینان نیست. مانند: یهودیت و مسیحیت، پس از اثبات تحریفیبودن خود انجیل و تورات، گذشته از شرحها و تأویلها و یافتههای بشری که در آنها راه یافته و مقاصد فرمودههای خداوند را دگرگون و وارونه ساختهاند.
اما دین اسلام، همان نظام یگانهای است که سرچشمهاش از دستدرازی و تحریف نوع بشر سالم مانده است، بدین خاطر که خداوند خود عهدهدار پاسداری از کتاب و برنامۀ بنیادین خود یعنی قرآن مجید شده و این مطلب را آشکارا به اطلاع پیامبر و امتش رسانده و میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ٩].
«قرآن را ما خود فرو فرستادهایم و خود نیز قطعاً نگهبان و پاسبان آن خواهیم بود».
و وعدۀ پروردگارم حق، و تحقق آن قطعی است، و گذشت روزگار و قرنهای متوالی – با وجود بحرانهای وحشتناک و بلاهای بنیان برافکنی که در خلال آنها، دامنگیر مسلمان شدند – حقانیت این خبر قرآنی را تصدیق نموده است. و قرآن همچنان باقی است درست به همان صورتی که خداوند نازل کرد، و همانگونه که پیامبر ج آن را تلاوت فرمود و پیروانش از وی روایت نمودند و پیروان نیکسیرت ایشان آن را دریافت نمودند. و همواره نسل اندر نسل، دست در دست میگردد، و به منظور عبادت و به جایآوردن بندگی تلاوت میگردد، و آرام و با دقت خوانده میشود، حفظ و به خاطر سپرده میشود و نگارش مییابد، بدین ترتیب جای اندک شگفتی نیست که قرآن – به همان صورت که بوده است – کتاباً در مصاحف، خوانده شده با زبانها و محفوظ در سینهها همواره باقی بوده و از راه روایت حرف به حرف – با تواتر یقینی – و با همان روش املایی زمان خلیفۀ سوم، عثمان س علیرغم دگرگونی شیوههای املایی، و با همان روش تلاوت دوران نبوی حتی با نکات تجویدی غنه، مد، اظهار، ادغام، اقلاب و اخفا به دست ما رسیده است.