دعای ورود به روستا یا شهر
۲۰۸- «اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظْلَلْنَ، وَرَبَّ اْلأَرْضِيْنَ السَّبْعِ وَمَا أَقْلَلْنَ، وَرَبَّ الشَيَاطِيْنِ وَمَا أَضْلَلْنَ، وَرَبَّ الرِّيَاحِ وَمَا ذَرَيْنَ. أَسْأَلُكَ خَيْرَ هَذِهِ الْقَرْيَةِ وَخَيْرَ أَهْلِهَا، وَخَيْرَ مَا فِيْهَا، وَأَعُوْذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا، وَشَرِّ أَهْلِهَا، وَشَرِّ مَا فِيْهَا» [۲۵۵].
«بار الها! اى پروردگار هفت آسمان و آنچه زیر آنها قرار دارد، اى پروردگار زمینهاى هفت گانه و آنچه بر روى آنها قرار دارد، و اى پروردگارِ شیطانها و آنچه که آنها گمراه کردهاند، و اى پروردگار بادها و آنچه که آنها به حرکت در مىآورند!، من از تو خیر این آبادى، و خیر ساکنان، و خیر آنچه در آن هست را مسألت مىنمایم، و از بدى آن، و بدى ساکنان آن، و بدى آنچه در آن قرار دارد، به تو پناه میبرم».
[۲۵۵] - الحاکم و آن را صحیح دانسته و ذهبی با حاکم موافقت کرده است ۲/۱۰۰، و ابن السنی شمارهى ۵۲۴، و حافظ ابن حجر در کتاب: تخریج الأذکار ۵/۱۵۴ آن را حسن دانسته است. ابن باز گفته است: این حدیث النسائی با سند حسن آن را روایت کرده است، نگا: کتاب: (تحفة الأخيار ص ۳۷) أثر شیخ عبدالعزیز بن باز.