عاشورای دین عاشورای مذهب

فهرست کتاب

۴- ایضاً خطای پیامبرص

۴- ایضاً خطای پیامبرص

پیامبر اسلامصسران و ثروتمندان قبائل را جمع کرده و در مقام ارشاد سخنانی می‌گفت تا شاید آن‌ها ایمان آورند و در نتیجه پیروان آن‌ها نیز به تبعیت از بزرگان‌شان ایمان بیاورند. رسول خداصگرم تبلیغ بود که عبدالله بن ام مکتوم که مرد کوری بود وارد شد، به پیامبرصگفت: «یا رسول الله! من مشتری سخن حق هستم، به من آنچه را خدا به تو وحی کرده است بیاموز»، پیامبر خداصروی در هم کشید و به او توجه ننمود و احتمالاً در دل با خود گفت: این کور بی‌موقع مزاحم من شده، اگر او نبود من می‌توانستم این ثروتمندان را هدایت کنم. (در حالیکه او کور بود و ترشرویی و اخم رسول خداصرا ندید).

در تفاسیر شیعه سعی کرده‌اند که این قضیه را به نوعی حل کنند و گفته‌اند عثمان آنجا نشسته بود و او اخم کرد و بنابراین خداوند عثمان را شماتت کرده است، نه پیامبر را! در صورتی که آیه می‌فرماید:

﴿وَأَمَّا مَن جَآءَكَ يَسۡعَىٰ ٨

«و اما کسی که شتابان به سوی تو می‌آید».

﴿وَهُوَ يَخۡشَىٰ ٩

«در حالیکه از خدا ترس دارد».

﴿فَأَنتَ عَنۡهُ تَلَهَّىٰ ١٠[عبس: ۸-۱۰].

«پس تو از او غفلت می‌ورزی (و سرگرم به دیگران می‌شوی!)».

این آیات به وضوح نشان می‌دهند که روی سخن با رسول خداصبوده است، نه عثمان. چنانکه در تفسیر مجمع البیان نیز آمده است که هروقت پیامبرص«عبدالله بن ام مکتوم» را می‌دید، از او تجلیل می‌کرد و می‌فرمود: این مردی است که خداوند مرا به خاطر او توبیخ نمود.

پس این آیات، حکایت از آن دارند که پیامبر خداصخارج از محیط وحی مرتکب اشتباه شده بود؛ اگرچه اشتباه او برای دین خدا و از روی دلسوزی بود، ولی بالاخره اشتباه بود.