۱- دیدگاه سنتی شیعه امامیه
مأخذ اصلی دیدگاه سنتی شیعه را باید در کتاب «لهوف» سید بن طاووس (متوفی ۶۶۴ هجری) یافت. او که از علما و زاهدان قرن ششم هجری است، مینویسد: «پس از به حکومترسیدن یزید و امتناع امام حسین÷از بیعت با او، برادر ناتنیاش (محمد بن حنفیه) در مکه به دیدار او رفت و گفت: مردم عراق نسبت به پدر و برادر شما در برابر معاویه راه خیانت پیش گرفتند، پس به آنان اعتماد مکن و در مکه بمان. امام حسین÷فرمود: میترسم که ماموران یزید مرا در مکه ترور کنند و موجب هتک حرمت حرم امن الهی گردند. محمد بن حنفیه گفت: پس به طرف یمن برو که طرفداران پدر شما آنجا هستند، تا در امان بمانید و حکومت یزید نمیتواند آنجا به شما دسترسی داشته باشد. امام حسین÷فرمود: من درباره پیشنهاد شما فکر خواهم کرد.
ولی امام تصمیم به ترک مکه گرفت و روز بعد چون به محمد بن حنفیه خبر دادند که برادرت حسین÷سحرگاهان با خانوادهاش مکه را به طرف کوفه ترک میکند، او خود را به امام حسین رسانده عرض کرد: ای برادر! شما قرار بود درباره پیشنهاد من فکر کنید؛ چرا آهنگ حرکت کردید؟ امام فرمود: دیشب رسول خداصرا در خواب دیدم که فرمود: «اُخْرُجْ فَإِنَّ اللهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيْلا». «از مکه خارج شو که خداوند میخواهد تو را کشته ببیند».
محمد حنفیه پرسید: چرا خانوادهات را با خود میبری؟! امام گفت: پیامبر خدا فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا». «خداوند میخواهد خانوادهات را اسیر ببیند»[۱].
بدین ترتیب، آغاز بدعتها و تحریفهای نهضت عاشورا را باید در قرن ششم و هفتم جستجو کرد. به تدریج دهها جلد کتاب مانند: مقتل بحار، ناسخ التواریخ، مُحرّقالقلوب (آتشزننده قلبها) طوفان البکاء (طوفان گریهها)، مفتاح البکاء (کلید اشکها)، روضه الشهداء، محیط البکاء، أسرار الشهادة وغیره، به مشتاقان عرضه شد و به تدریج مجالس عزاداری، سینهزنی، زنجیرزنی و قمهزنی همه جا را فرا گرفت و قضیه کم کم شکل ماتمسراییِ محض به خود گرفت.
از همان ایام، این تفکر برای دستهای پیش آمد که آیا آن قیام، بر مبنای یک رؤیا رخ داد و اصولا آیا قیام امام حسین÷متکی بر عقل و دلائل قرآنی بوده است یا رؤیا و امثال آن.
نتیجه آنچه سید بن طاووس نقل کرده، دعوت به گریه به حال امام÷برای نجات از دوزخ شده است[۲]. چنانکه ملا احمد نراقی در کتاب «حرق القلوب» صفحه ۴ مینویسد: قطعاً منافع شهادت «لا تعد ولا تُحصی» است. (قابل شمارش نیست) و از آن جمله، حقانیتِ طریق آل محمد و بطلان طریقه مخالفانشان را مبرهن میدارد و علاوه بر آن، بسیاری از گناهکاران پریشان روزگار با گریه بر مصائب امام حسین ÷به رستگاری نائل میگردند.
«ماربین» آلمانی در کتاب «سیاسة الحسینیه» در یک برداشت مینویسد: «امام حسین مخصوصا این ماجرا را خونین کرد تا بنی امیه را خراب و منقرض کند». و همچنین «صدرالدین واعظ قزوینی» در ریاض القدس جلد دوم ص ۱۱۳ و ۱۱۴ مینویسد: وقتی که «جعفرجنّی» با شصت و شش هزار تن از جنیان در کربلا به یاری امام حسین آمدند، امام اجازه نداد که آنان در رکاب وی بجنگند و او را یاری کنند و فرمود: علاقهای به زندگی در این جهان ندارم، من محتاج پیوستن به لقاء الله هستم، هرکه میخواهد مرا یاری کند فقط باید برایم بگرید!!
[۱]- كتاب لهوف – ص ۸۴ چاپ قم (بهمن ۱۳۷۷). [۲]- چنانکه در همین راستا سرودهاند: رقصکنانمیروددرآخرتسویبهشت آنکه کند به دنیا گریه برای حسین!