قسمت چهارم: ریشههای نهضت عاشورا
در سال شصت هجرت معاویه برای فرزندش از مردم بیعت گرفت و چون بیمار شد به فرزندش یزید گفت: «فرزندم! من کارها را هموار کردم، دشمنانت را خوار ساختم و عرب را به اطاعت تو درآوردم و اینک از چهار کس بیم دارم: حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن ابی بکر. و اما عبدالله بن عمر، مردی عابد است و سرانجام با تو بیعت خواهد کرد؛ عبدالرحمن بن ابی بکر نیز تمام دلبستگیاش به زن است و از یاران خود تقلید میکند؛ ولی زبیر، شجاع و مکار است، اگر به او دست یافتی پاره پارهاش کن. مردم عراق طرفدار حسین بن علی هستند، اگر بر ضد تو قیام کرد و بر او ظفر یافتی از او درگذر که علاوه بر خویشاوندی صاحب حق بزرگی است» [۲۱].
معاویه فوت کرد و یزید در اول رجب سال شصت هجری به حکومت رسید. در زمان یزید حاکم شهر مدینه ولید بن عتبه بن ابی سفیان بود. یزید نامهای به ولید نوشت که حسین و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را سخت و بیامان به بیعت ما وادار کن. ولید آنان فرا خواند.
عبدالله بن زبیر به حسین بن علی÷گفت: حدس میزنی ولید ما را برای چه امری خواسته است؟ حضرت فرمود: تصور میکنم معاویه درگذشته و ما را خواسته تا به بیعت فرزندش وادار کند، و چون ولید موضوع را مطرح کرد، امام حسین چنین فرمود: «کسی مانند من به تنهایی بیعت نمیکند، باید موضوع را در بین مردم علنی کنید و چون شما بین مردم آمدید و آنها را به بیعت خواندید، ما را نیز بخوانید تا کار یکجا صورت پذیرد» [۲۲].
پدر معاویه، ابوسفیان و همسر ابوسفیان، هند بود که در جنگ بدر علاوه بر عمو، پدر و برادرش نیز کشته شده بودند و شیعیان عقیده دارند که نوعی حس انتقامجویی در دل این خانواده نسبت به خاندان پیامبر باقی مانده بود.
امام حسین÷تا مرگ معاویه هیچگونه اقدامی بر ضد بنی امیه انجام نداد، چنانکه معاویه به امام حسین نوشته بود: به من رسماً گزارش رسیده که تو قصد سوئی در حکومت من داری، مبادا کاری انجام دهی که ایجاد اختلاف نمایی و مردم را در فتنه بیندازی! و امام به معاویه نوشت که گزارش رسیده به تو دروغ است و من قصد انقلاب بر ضد حکومت تو را ندارم [۲۳].
قیام امام حسین÷زمانی آغاز شد که همه شرایط از آمادگی جامعه برای یک حرکت انقلابی حکایت میکرد. از سوی دیگر، حسین÷تربیتشده مردی است که حکومت را بیارزشتر از کفش پارهای میدانست! بنابراین، حرکت امام حسین÷از نظر علاقهمندی به حکومت نبود، بلکه به خاطر مقابله با مظالم و برقراری ارزشهایی بود که آنها را مهمتر از جان خود میدانست و امیدش بعد از خدا، به پشتیبانی آن نیروی مردمیای بود که سران و بزرگان شهر کوفه نیز آن را تایید کرده بودند[۲۴].
آری، هدف از تشکیل حکومت از نظر امام حسین÷درهمکوبیدن باطل و تثبیت حق بود، تا در پناه آن، قوانین پایمالشده اسلامی، بار دیگر احیا شوند. تاریخ گواهی میدهد که امام حسین÷نیز همان راه امام حسن÷را طی کرده بود. هردو در یک مسیر و با یک هدف حرکت میکردند. امام حسن با سپاه پدرش به طرف سپاه معاویه حرکت کرد، اما گروهی از سپاه امام حسن آنها در آخرین لحظه به سپاه معاویه پیوستند. سپاه امام حسن÷در ناحیه مدائن مستقر شده بود و امام دید که پیروان سستی اطراف او را احاطه کردهاند و آنچه هم از سپاهش باقی مانده بود سر به شورش برداشته به چادر فرماندهی (محل استقرار امام حسن) حملهور شده بودند. حتی با خنجر به امام حسن سوء قصد شد و ایشان را از ناحیه ران مجروح کردند[۲۵]. در مقابل این سپاه متزلزل، سپاه منظم معاویه قرار داشت. در این چنین شرایطی یک خبر مهم نیز رسید که روم شرقی از اختلافات مسلمانان سوء استفاده کرده و قصد حمله دارد. به این ترتیب، اساس اسلام به خطر میافتاد. در اینجا همان امامی که برای اسلام و خدا کار میکند و به دنبال حکومت برای خود نیست، به معاویه پیام داد که برای صلح حاضر است و یکی از مفاد آن «صلحنامه» این بود که معاویه حق ندارد کسی را برای بعد از خود جانشین قرار دهد، زیرا حکومت موروثی نیست و تعیین خلیفه با شورای مسلمین است.
[۲۱]- ابوسفیان پدر معاویه بود، دختر ابوسفیان به نام «ام حبیبه» بعد از هجرت، همسر رسول خداصشده بود. [۲۲]- یکی از مهمترین مدارک تاریخ در بررسی وقایع عاشورا، «تاریخ محمد بن جریر طبری» است که مربوط به قرن سوم هجری میباشد و فاصله چندانی با صدر اسلام ندارد. [۲۳]- رجال کشی، صفحه ۴۹. [۲۴]- تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۶۲ – تاریخ ابن کثیر، ج ۸، ص ۱۶۱ که تعداد نیروهای حامی امام حسین÷را بین ۱۸ تا ۴۰ هزار نفر گفتهاند. [۲۵]- از عجیبترین حقایق تاریخ تشیع این است که ائمه و بزرگان این مذهب همه به وسیله طرفداران خودشان شهید شده یا آسیب دیدند. خیانت یاران و سپاه امام حسن به آن حضرت مشهور است.