«پیشگفتار»
﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١١١﴾[التوبة: ۱۱۱]
«خداوند از مؤمنان جانهایشان و اموالشان را به بهشتی که خواهند داشت خریداری میکند – و آنان در راه خدا میجنگند و میکشند و کشته میشوند، (این) وعده راستی است که او در تورات و انجیل و قرآن بر عهده گرفته است و چه کسی از خداوند به وعدهاش وفادارتر است؟ پس به معاملهای که به آن دست زده اید شادمان باشید و این است کامیابی بزرگ».
﴿ٱلتَّٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّٰٓئِحُونَ ٱلرَّٰكِعُونَ ٱلسَّٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١١٢﴾[التوبة: ۱۱۲]
یعنی: «آن توبهگران و عبادتکنندگان و سپاسگویان و روزهگیران و رکوعکنندگان و سجدهآوران و آمران به معروف و نهیکنندگان از منکر و پاسداران حدود (دین) خدا، و به مؤمنان همه بشارت ده».
به طور کلی هر نهضتی که با رؤیا و مسائل فوق بشری درآمیزد، قابل الگوبرداری و سرمشق قرارگرفتن نیست، زیرا انسانها از شبیهسازی صحنههای آن، عاجز خواهند بود.
به همین ترتیب، اگر ما امام حسین را جز انسانی که در برابر ظلم و ستم قیام کرده است در نظر نگیریم، چگونه او میتواند برایمان الگو، رهبر، و امام باشد و ابراز احساسات برای شخصیتی به دور از ذهن و خارج از ادراک انسانی، چه هدفی را برای ما – ساکنان این کره خاکی – برآورده خواهد کرد؟
متاسفانه در دورانی بسر میبریم که آن نهضت عظیم و حماسه باشکوهِ فرزندان راستین اسلام و اصحاب صدیق رسول خدا صرا از «اوج» به «حضیض» آوردهاند، به طوری که روح و هدف و واقعیت آن حرکت از میان رفته و اشک و عزا، مقصد نشان داده شده است.
البته نقش تلطیف روحی که ابعاد احساسی این واقعه برای ایرانیان داشته و مظلومیت امام حسین÷و یارانش و جاذبه اخلاقی و ایمانی آن بزرگان، مورد انکار نیست. چه بسا افراد تحت تاثیر این عوامل، بیاختیار اشکشان جاری شود. چنین گریههایی خصوصاً اگر کمالی به بار آورد و یاد خدا را دل زنده کند، مغتنم است، اما غلط است که صرف گریه، مایه ثواب تلقی گردد و به قصد کسب شفاعت باشد، تا جایی که برخی روحانیون گفتهاند: «اگر هم اشکتان نمیآید تَباکی (تظاهر به گریه) کنید».
اگر مداحان دکاندار، که بخصوص طی چند سال اخیر پرورش یافتهاند، دست از حسینکُشی برمیداشتند و اجازه میدادند که آن روحیه مقدس و حماسی کربلا در جان ملتها وارد شود، آن وقت عاشوراهای واقعی تکرار میشد و مردم همواره آماده میبودند که برای احیای دین خدا و دفع ظلم و استقرار عدالت قیام کنند و البته چنین روحیهای مورد قبول استثمارگران و ایادی خود فروخته آنها نیست.
از این رو منفیترین برداشتهای تاریخی در مورد نهضت امام حسین÷صورت گرفته و آنقدر روایات ساخته و پرداخته به میان حقایق آن ریختهاند که واقعیت نهضت محو شده و مردم بر آن اباطیل، لباس حق پوشاندهاند و سرسختانه از آنها دفاع میکنند!
شیعیان ادعا دارند که امام حسین الگوی عملی آنها از خاندان رسول خداست و از اینرو امتیاز بزرگی نسبت به دیگر مسلمانان برای خود قائلند. اما متأسفانه در میدان عمل فقط اشک ریز امام حسین بودهاند و زندگی آنها هیچگونه شباهت عملی به امامحسین÷نداشته است. امام حسین، امام مردمانی بیتفاوت و اشکریز نبود، بلکه پرچم مبارزه علیه ظلم و ستم را برافراشت و در این مبارزه تا نثار جان پیش رفت.
البته کسانی که حتی در زندگی خانوادگی و اجتماعی خود کمتر اعتنایی به عدالت دارند و با اندکی تطمیع دست از حق کشیده و سراغ منافع زودرس میروند، نمیتوانند پیشوایی چون علی÷و امام حسین÷داشته باشند. علی÷کسی بود که برای احیای دین حق، جای ذرهای ارفاق باقی نمیگذاشت. ولی متاسفانه شیعیان امروزی او، پیرو علیبودن را در «یا علی مددِ» صوفیانه! و مدحهای غلوآمیز درباره آن حضرت جستوجو میکنند و چون راه آن بزرگوار و فرزندانش را نرفتهاند، به سرانجامی رسیدهاند که گرفتاری و مشکلاتشان بسیار بیش از خوشبختی و سعادتشان شده است.