معاویه را بهتر بشناسیم

فهرست کتاب

معاویه از دیدگاه رسول اکرم ج

معاویه از دیدگاه رسول اکرم ج

معاویهسپس از اظهار نمودن اسلام خویش در روز فتح مکه، به یکی از نزدیکان و مقربان جناب رسول الله جتبدیل شد، تا جایی که در سلک کاتبان وحی الهی در آمده و این بزرگترین شرف و کرامت است، که به جهت آن بسیاری از اوقات خویش را درمصاحبت و همراهی جناب رسول الله جبسر می برد.

نقل است که ابوسفیان نیز پس از اسلام آوردن به خاطر علاقه ای که به پیامبر جداشت روزی در محضر رسول اکرم جحاضر شد و گفت: یا رسول الله من قبل از اسلام آوردن در مقابل مسلمانان صف آرایی می کردم و بر علیه شماها شمشیر می کشیدم، الان مرا دستور بده تا جبران گذشته بکنم و رسول الله جدر جواب فرمود: بله.

سپس ابوسفیان گفت: یا رسول الله، معاویه را برای خدمت خویش قبول فرما و در کار کتابت و نوشتن نامه ها از او کار بگیر.

رسول الله جباز فرمود: بله

بعد از آن ابوسفیان به خاطر علاقه شدید به رسول اکرم جفرمود: یا رسول الله جمی خواهم دختر کوچکم را نیز به عقد شما درآورم.

رسول الله جبرای خواسته سومی پاسخ منفی داد. چون در آن وقت دختر دیگر ابوسفیان، یعنی ((ام حبیبه)) را در نکاح داشت و فرمود: این برایم حلال نیست که در یک زمان دو خواهر را در نکاح داشته باشم.

پس از آن معاویهسمدام در خدمت رسول الله جبود و بعد از ((زید بن ثابت)) از جملهء مقربترین کاتبان رسول الله جبه شمار می رفت.

در این مورد که معاویهسیکی از کاتبان وحی بوده، هیچ اختلافی وجود ندارد و تمامی مؤرخین این را نقل کرده اند.

ابن کثیر می‌گوید:

«ان معاويه يكتب الوحی لرسول الله جمع غيره من كتاب الوحي» [۱۶].

معاویه آیات نازله را همراه دیگر کاتبان وحی برای پیامبر می نوشت.

درمورد مشورت رسول اکرم جبا حضرت جبرئیل وتایید معاویهساز جانب حضرت جبریل به عنوان کاتب امین، حدیث ضعیفی وجود دارد.

روی عن علی و جابر ابن عبدالله ((أن رسول الله جاستشار جبرئيل÷فی استكتابة معاوية فقال: استكتبه, فإنه أمين)) [۱۷]

در این مدتی که معاویهسدر معیت رسول اکرم جبه سر می برد، رسول الله جبارها برای او دعای خیر نمود، و این ناشی از محبت رسول اکرم جنسبت به ایشان است.

اکثر مؤرخین و محدثین حدیث مشهور را که در آن دعاهای مختلفی برای معاویهسصورت گرفته، نقل کرده اند.

در اینجا ما آنچه را که تمامی مؤرخین آن اتفاق دارند، ذکر می کنیم:

صاحب الاستیعاب این حدیث را از معاویه بن صالح نقل می‌کند:

سمعت رسول الله جيقول: (اللهم علم معاوية الكتاب والحساب وقه العذاب) [۱۸].

و در بعضی روایات: ((وأدخله الجنة))را نیز اضافه کرده‌اند.

ابو سهر نیز این حدیث را از عمیره مزنی روایت می‌کند. همچنین امام احمد در مسند، ترمذی در صحیحش و ابن عساکر در تاریخ دمشق، این حدیث را نقل کرده اند.

قال مروان الطاهری: ثنا سعيد بن عبدالعزيز، حدثنی ربيعه بن يزيد، سمعت عبدالرحمن بن ابی عميره يقول:سمعت رسول الله جيقول لمعاويه: ((اللهم اجعله هادياً مهدياً واهده واهد به)) [۱۹]

بار خدایا، او را هدایت دهنده و هدایت یافته بگردان و او را هدایت کن و وسیله هدایت مردم قرار بده.

روایت دیگری وجود دارد که روزی رسول اکرم جحضرت ابوبکرسو حضرت عمرسرا امر فرمود که در مورد مسئله ای با هم مشورت کنند و نتیجه را به رسول الله جاطلاع دهند. اما ظاهراً ایشان در این مورد به نتیجه ای نمی رسند. رسول اکرم جفرمود: ((ادعوا معاويه))معاویه را برای مشورت خود دعوت کنید و از او نظر خواهی نمائید ((فانه قوی امين)) چرا که ایشان هم توانا هستند و هم امین و امانتدار [۲۰].

یعنی در تفکر و تدبر در سطح بالای می‌باشد و در اظهار نظر خیانت نمی‌کند.

قال أبو مسهر ومحمد بن عائز: عن صدقه بن خالد، عن وحش بن حرب بن وحشی عن أبيه عن جده، قال: أردف النبی جمعاوية بن أبی سفيان خلفه فقال: ما يلينی منك؟ قال: بطنی. قال: (اللهم املاه علماً). زاد أبو مسهر: أو (حلماً) [۲۱].

امام ذهبی حدیث بالا را از ابومسهر نقل می‌کند که روزی رسول الله جبر مرکبی سوار بود و معاویه نیز پشت سر رسول الله جسوار شده بود. رسول الله جاز او پرسید: چه قسمتی از بدن تو به من چسبیده؟ معاویه گفت: شکم (و سینه ام). رسول الله جفرمود: خدایا! آن را (سینه اش را) از علم مملو و پر بگردان. ابو مسهر (حلم) را نیز اضافه کرده است که این در کتب دیگر نیامده است.

اما بیهقی این حدیث را نقل می‌کند که روزی رسول الله جبرای وضو جایی تشریف بردند، معاویهسنیز به دنبال ایشان رفت و برای آن حضرت آب برد. رسول الله جبعد از وضو گرفتن به او نگاه کرد و فرمود: ((ان وليت امراً فاتق الله واعدل)) [۲۲]

بر اساس این حدیث می توان به این نتیجه رسید که رسول اکرم جمی دانست که در آینده، معاویهسصاحب حکومت و خلافت می شود به همین جهت او را سفارش می‌کند که اگر خلافت و حکومت و اداره امور به شما محول شد، آنگاه نیز از خدا بترس و تقوی را پیشه خود ساز، همچنین با عدالت رفتار کن.

خود معاویهسبعد از شنیدن این گفته رسول اکرم جو احادیث دیگری از ایشان می‌فرماید: من همیشه گمان می بردم که به خاطر این سخن رسول الله جمن مورد این آزمایش و امتحان قرار می گیرم و به حکومت و خلافت می رسم.

علامه ابن کثیر در البدایه و النهایه این حدیث را اینگونه نقل می‌کند:

عن عمر بن يحيی بن سعيد بن العاص بن جده سعيد، أن معاويه أخذ الاداوة فتبع رسول الله جفنظر اليه فقال له:

((يا معاويه إن وليت أمراً فاتق الله واعدل)) قال معاويه: فما زلت أظن أنی مبتلی بعمل لقول رسول الله ج)) [۲۳]

روی اسماعيل بن ابراهيم بن مهاجر عن عبد الملك بن عمر قال: قال معاويه: والله ما حملنی علی الخلافة إلا قول رسول الله جلی: يا معاويه! إن ملكت فاحسن)).

این حدیث پیشگویی رسول الله جرا درمورد حکومت و خلافت معاویهسثابت می‌کند. به همین جهت او را سفارش کرده و برایش دعا می‌کند.

علامه ابن کثیر، حدیث دیگری را در البدایه و النهایه نقل می‌کند که خلاصه آن این است:

رسول اکرم جفرمود: ستونی را از نور مشاهده کردم که از زیر سرم بیرون آمده در حالی که همچنان می درخشید در شام استقرار یافت [۲۴].

این حدیث را یعقوب بن سفیان از حضرت عمرسروایت می‌کند.

حدیث دیگری در مورد حکومت و خلافت معاویهسدر مجمع الزوائد نقل شده است:

قال عمرو بن العاص، سمعت رسول الله جانه يقول:

((اللهم علمه الكتاب و مكن له فی البلاد وقه العذاب)) [۲۵]

خدایا معاویه را علم کتاب نصیب بفرما و او را در شهر متمکن فرما (حاکم بگردان) و او را از عذاب محفوظ دار.

[۱۶] البدایه و النهایه / ج ۸ / ص ۱۲۲. [۱۷] البدایه والنهایه / ج ۸ / ص ۱۲۳. [۱۸] الاستیعاب / ج ۳. [۱۹] تاریخ الاسلام / شمس الدین ذهبی / ج ۲ / ص ۳۲۵. [۲۰] تاریخ دمشق / ج ۱۶ / ص ۳۴۵. [۲۱] تاریخ الاسلام / امام ذهبی / ج ۲ / ص ۳۱۰. [۲۲] البدایه و النهایه / ابن کثیر / به نقل از بیهقی / ج ۱. [۲۳] البدایه و النهایه / ج ۸. [۲۴] البدایه و النهایه / ج ۸. [۲۵] حضرت معاویه و حقایق تاریخی / به نقل از مجمع الزوائد / ج ۹ / ص ۳۵۶.