معاویه را بهتر بشناسیم

فهرست کتاب

راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویهس

راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویهس

گفت: بسیار آن بلیس از مکر و غدر
میر ازو نشنید کرد استیز و صبر
از بْن دندان بگفتش بهر آن
کردمت بیدار می دان ای فلان
تا رسی اندر جماعت در نماز
این جهان تاریک گشتی بی ضیا
گر نماز از وقت رفتی مر ترا
از پی پیغمبر دولت فراز
از غبین و درد رفتی اشکها
از دو چشم تو مثال مشکها
ذوق دارد هر کسی در طاعتی
لا جرم نشکیبد از وی ساعتی
آن غبین و درد بودی صد نماز
کو نماز و کو فروع آن نماز
پس عزازیلش بگفت ای میر راد
مکر خود اندر میان بآید نهاد
گر نمازت فوت می شد آن زمان
می زدی از درد دل آه و فغان
آن تاسف و آن فغان و آن نیاز
در گذشتی از دو صد ذکر و نماز
من ترا بیدار کردم از نهیب
تا نسوزاند چنان آهی حجاب
تا چنان آهی نباشد مر ترا
تا بدان راهی نباشد مر ترا
من حسودم از حسد کردم چنین
من عدووم کار من مکرست و کین
گفت: اکنون راست گفتی صادقی
از تو این آید، تو این را لایقی
عنکبوتی تو مگس داری شکار
من نّیم ای سگ مگس زحمت میار
باز اسپیدم شکار شه کند
عنکبوتی کی بگرد ما تند
رو مگس می گیر تا تانی هلا
سوی دوغی زن مگس ها را صلا
ور بخوانی تو بسوی انگبین
هم دروغ و دوغ باشد آن یقین
تو مرا بیدار کردی خواب بود
تو نمودی کشتی آن گرداب بود
تو مرا در خیر زآن می‌خواندی
تا مرا از خیر بهتر راندی