جنگ صفین
معاویهسدر زمان خلافت حضرت عثمانسبه مدت ۱۲ سال، والی تمام شام بود و توانسته بود در این مدت رضایت مردم را نسبت به خویش جلب نمآید.
اما پس از شهادت حضرت عثمانسانگار رب العالمین تصمیم داشت، مسلمین را مورد آزمایش قرار دهد، به همین جهت فتنه و آشوب آغاز شد. معاویهسمعتقد بود که حضرت عثمانسمظلومانه شهید شده است و نبآید در انتقام گرفتن از قاتلین هیچگونه نرمشی به خرج داد. از آن طرف نیز منافقین که از قبل منتظر چنین فرصتی بودند و خوشحال و خرسند از اینکه بین این دو امیر بزرگ، اختلافی ایجاد شود، خود را در میان لشکریان حضرت علیسپنهان کرده بودند.
به دلایلی که حضرت علیسداشتند، تصمیم گرفت که آنها را تحویل ندهد وهمین سبب ایجاد اختلاف بین حضرت علی و معاویه بگردید.
این فرصتی طلایی شد برای منافقین، آنها هر روز بر آتش اختلاف می افزودند، اما حضرت علی و معاویهبغافل از اینکه اتفاق بزرگی می خواهد بیافتد و شیرازه جامعه سلامی را تند بادهای سهمگینی تهدید میکند.
علامه ابن کثیر این داستان را اینگونه بیان میکند:
حضرت ابو مسلم خولانیسبا جمعی از صحابه نزد معاویهسرفتند و ایشان را به بیعت با حضرت علیسدعوت دادند، و این گونه معاویهسرا خطاب کردند: آیا می خواهی با علی وارد جنگ شوی؟ چه فکر کرده ایی؟ آیا از نظر علم و فضل با ایشان برابری؟ معاویهسپاسخ داد: به خدا قسم من چنین تصوری ندارم، و خیلی بهتر از شما می دانم که حضرت علیساز من بهتر است. اما آیا شما نیز این را قبول ندارید که عثمانسمظلومانه شهید شد؟ من پسر عمویش هستم. به همین جهت برای انتقام خون او و قصاص از قاتلین، از همه حقدارترم. شما نزد حضرت علی بروید و بگویید، اگر قاتلین حضرت عثمانسرا تحویل دهد، امر خلافت را به او می سپارم و همگی با او بیعت می کنیم.
هیات مذکور نزد حضرت علیسآمدند و پیغام معاویهسرا رساندند، اما حضرت علیسبه دلایل موجهی که در دست داشت از تسلیم قاتلان خودداری نمود، و همین سبب شد که اهل شام که همگی گوش به فرمان معاویهسبودند با حضرت علی بیعت نکنند و اختلاف شروع شد [۵۳].
اما با توجه به همه اینها آن دو بزرگوار، احترام یکدیگر را نگه می داشتند، و هیچکدام برای کسب پست و مقام و ریاست جنگ نمی کردند. بلکه هر یک خود را بر راه صحیح و صواب می دانست و به خاطر همان جنگ می کرد.
البته نظریه علماء و جمهور اینست که حضرت علیسدر این کشمکش بر حق بوده و این خطای اجتهادی بوده که از معاویهسسر زده است [۵۴].
[۵۳] حضرت معاویه و حقایق تاریخی / ص ۲۶۳. [۵۴] البدایه و النهایه / ج ۸ / ص ۱۲۹.