فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت
آن یکی می رفت در مسجد درون
مردم از مسجد همی آمد برون
گشت پرسان که جماعت را چه بود
که زمسجد می برون ایند زود
آن یکی گفتش که پیغمبر نماز
با جماعت کرد و فارغ شد ز زار
تو کجا در می روی ای مرد خام
چونک پیغمبر دادست السلام
گفت: آه و دود از آن آه شد برون
آه او می داد از دل بوی خون
آن یکی از جمع گفت این آه را
تو بمن ده و آن نماز من ترا
گفت: دادم آه و پذیرفتم نماز
او ستد آن آه را با صد نماز
شب بخواب اندر بگفتش هاتفی
که خریدی آب حیوان و شفا
حرمت این اختیار و این دخول
شد نماز جمله خلقان قبول
[۳۶]
[۳۶] مثنوی معنوی / مولانا جلال الدین رومی /