معاویه را بهتر بشناسیم

فهرست کتاب

مشاجره‌های اصحاب و جریان جنگ صفین

مشاجره‌های اصحاب و جریان جنگ صفین

برای توضیح این قسمت، از مقدمهء زیبای کتاب ((مقام صحابه)) به قلم دانشمند گرانقدر بلوچستان، علامه مولانا عبدالرحمان سربازی (چابهاری) استفاده نموده ایم که عیناً نقل می شود:

مسئله مشاجره های صحابهسیعنی اختلافاتی که بعد از شهادت شهید مظلوم، سیدنا عثمان ذبیحسبه دست شورشیان باغی [۵۵]میان صحابهسبه عنوان خونخواهی حضرت عثمانسرخ داد، سرانجام به صف آرایی و جبهه گیری و جنگ و کشتار منجر گردید و صحنه را برای درگیری میان دلشکر حضرت علیسو لشکر مادر مؤمنین، حضرت عایشه صدیقه به قیادت [۵۶]حضرت طلحه و حضرت زبیر در جنگ جمل و میان حضرت علی از سویی و حضرت معاویه -رضی الله عنهم اجمعین- از سوی دیگر در جنگ صفین آماده ساخت و سپس به تحزب و تشتت مسلمانان و بروز فرقه هایی با عنوان اسلامی انجامید. از همان لحظات، به وجود آمدن این مسائل، بهانه ای برای ضعیف کردن دین مبین اسلام و مسلط گردانیدن کفر بر جهان اسلام، به عنوان بزرگترین وسیله و آلت و عمده ترین اسلحه مبارزه با اسلام، مورد استفاده شمنان اسلام و مسلمانان قرار گرفته و به عنوان حساس ترین مهره بکار برده شده است و از هر گونه سوء استفاده و بهره جوئی نابجا از آن وقایع، کوتاهی و دریغ نشده است و با بکار بردن مرموزترین تدابیر و توطئه ها و برنامه ریزی های زیر زمینی در بر انداختن اساس نظام حکومت اسلامی که همانا حکومت الله است و اساس آن به دست توانای رسول اللهجنهاده شد و بوسیله خلفای راشدین آن حضرت با حمایت و همکاری سایر یاران رسول الله جتشدید می یافت و به سوی منزل مقصود مسیر تکاملی اش را می پیمود، ذره ای فروگذار نشدند، و لحظه ای نیاسودند و مسلمانانی را که می خواستند، همان گونه که وعدۀ الهی غلبه و اظهار دین بر تمام ادیان و تشکیل جامعهء سالم انسانی با شکست دادن دو امپراطوری جبار دنیا (ایران و روم) که یکی زیر نقاب مجوسیت [۵۷]و دیگری پشت پردهء نصرانیت [۵۸]تحریف شده، به استثمار مردم ادامه می دادند، در عهد معدلت مهد حضرت ابوبکر و عمر و عثمانشبا زور بازوی توانای سربازان اسلام و اصحاب رسول الله جبر تمام جزیره العرب و برگوشه های وسیعی از سایر نقاط که سه قاره دنیا، آسیا و آفریقا و قسمتی از اروپا را در بر می گرفت، تحقق یافته بود، به اقصی عالم گسترش دهند، کفر و اهریمن پرستی را از صحنهء وجود نابود سازند و حکومت الله را کاملاً مستقر ساخته و به وجود آوردن ((مدینهء فاضله)) جامعهء بشری بپردازند، به جان هم انداخته و رو در روی یکدیگر قرار داده شده و هنوز هم به ادامه این برنامه های پلید و توطئه های استعماری خود مشغول و سرگرم فعالیت می باشند و از اصل مصوبه ((تفرقه بینداز و حکومت کن)) تقلید و استفاده می کنند.

ما به حکم اختصار اینجا در صدد آن بر نمی آئیم که به شرح تک تک این برنامه های مرموز و توطئه ها و طرق به کار بردن آن‌ها و شرح اسباب آن بپردازیم. کسانیکه علاقمند اند تا شرح این وقایع را به گونه ای درست و مستند مطالعه کند به کتاب ((اسرار الماسونیه)) تألیف ژنرال جواد رفعت آتلخان، و ((تاريخ الجمعيات السرية والحركات الهدامة))، تألیف محمد عبدالله عنان مراجعه نمایند.

البته از بیان داشتن این مطلب ناگزیر هستم که هرگاه دشمنان اسلام متوجه شده اند که حقیقت یک یا چندی از حیله ها و توطئه های آنان در اثر تحولات اجتماعی و مقتضیات جوی برای تودۀ مردم فاش و ظاهر شده است، بلا فاصله با تغییر روش، رنگ عوض کرده، به برنامه های مرموز تر و دقیق تری دست زده اند، از آن جمله در قرون اخیر بکار گرفتن شماری، دشمنان دوست نما و بی مذهبان مذهب نما و مسلمانان، مسلمان نمائی است که برای پخش سموم مذهبی و اسلام کشی تحت عنوان ((جرح و تعدیل یا تنفید و تحقیق و بررسی)) دربارهء تاریخ زندگی و سلسلهء واقعات و سیرت یاران پیامبر گرامی علیه افضل التحیات و التسلیم، از وجودشان استفاده می شود.

چنان که بزرگترین مسئله ای که تحت این توطئه در این ادوار به ویژه در بعضی محافل به اصطلاح علمی مطرح است، مسئله مشاجره ها و اختلافات صحابهساست که عمدتاً با استفاده از روایات بسی ارزش تاریخی و واقعات مجعول به دروغ به تحقیر و توهین و استخفاف و داغدار کردن مقام شامخ و ارزنده صحابۀ پیامبر ج، این ستارگان درخشان اسلام و استادان ملائکه که اسلام و مسلمانان تا قیام قیامت رهین و مدیون خدمات آنان هستند، دامن می زنند و اعمال و سیرت آنان را بر اعمال و سیرت خود قیاس کرده، جرم ننگین و غیر معقول ((قیاس مع الفارق)) را مرتکب می شوند و به جای استناد و اعتماد به کلام الله مجید و احادیث گهربار رسول گرامی علیه الصلوات و التسلیم، از روایتهای پوچ و بی اهمیت تاریخ،که اغلب مولود همان دسیسه هایی است که به آن اشاره کردیم، استناد می نمایند.

به همین جهت امروزه می بینیم عده ای به حمایت از حضرت علیسو همراهانش و گروهی به پشتیبانی حضرت معاویهسو طرفدارانش و همچنین حضرت عایشه لو طلحهسو زبیرسو اعوانشان قیام می کنند و هر کدام از این دو دسته به مخالفان گروه مورد تائید خود به هر نحوی که میل کنند، مذمت و ملامت را روا می دارند و اظهار نظر می نمایند که در نتیجه به درگیری و اختلاف و تشتت بین مسلمانان هوادار منجر می شود.

در حالی که بنا به تصریح قرآن:

﴿تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسۡ‍َٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٣٤[البقرة: ۱۳۴].

آن امتی بود که گذشت و رفت، برای آن‌ها سود می دهد آنچه عمل کردند، و برای شما سودمند خواهد بود آنچه خودتان عمل کنید و از شما در مورد اعمال آن‌ها هرگز سؤال نخواهید شد.

و این روش، عملی بیهوده و بی سود عنوان گردیده است. زیرا در افتادن به این چنین مباحث برای مسلمانان، جز نکبت و بدبختی، چیزی ببار نخواهد آورد، و اگر سودی در آن وجود دارد صرفاً از آن دشمنان اسلام و به ضرر اسلام است.

البته اگر ما به عنوان طلبکار، از آن بزرگواران مطالبه ای داریم. مثلاً به این عنوان که چرا با هم می جنگیدند؟ و اگر آن‌ها با هم نمی جنگیدند ما مسلمانان امروز با این فرقه بازیها و مشکلات عظیم مواجه نمی شدیم یا در صدد آن برآئیم که ببینیم مقصر اصلی این جریانات و به بار آورنده این بدبختیها و مشکلات برای اسلام و مسلمانان وبطور کلی عامل اصلی به وجود آمدن این کشتارها چه کسانی هستند، من به نوبهء خود به چنین افرادی حق می دهم و تأیید می کنم که تا حدودی این کنجکاوی و تیقظ [۵۹]کار درستی است، و مسلمان وظیفه دارد که دشمنان واقعی و اساسی خود را بشناسد.

اما اگر چند لحظه ای اجازه بدهید من معتقدم که بدهکار و طرف حساب من و شما و تمام مسلمانان و مردم دنیا در این جریانات، نه حضرت علی مرتضی و نه حضرت عایشه صدیقه و طلحه و زبیر و نه حضرت معاویه -رضی الله عنهم اجمعین-، این همه بزرگان عظیم الشان از چنین نسبتی پاک و از این تهمت مبرا هستند، زیرا آنان مجتهدانی بودند که بر سر تحقیق موضوع قصاص و خونخواهی خون ذبیح مظلوم و شهید بر حق، حضرت عثمان ذوالنورینساز قاتلان آن حضرت و در نحوه استنباط مسئله و استدلال از منابع شرعی، قرآن و سنت به اجتهاد پرداختند، و هر یک از آن دو گروه بر حسب آنچه به نظر مجتهدانش مؤید به دلایل شرعی و صحیح رسید، عمل کرد.

اگر چه حق یکی بیش نیست و اینجا به جانب حضرت علیسبود، اما چون مخالفانش نیز صحابه پیامبر جو راسخین فی العلم و مجتهدان بی نظیری بودند و خطایشان صرفاً بر مبنای اجتهاد بود نه از روی غرض و هوس، لذا در مورد عمل برچنین خطای اجتهادی، آن‌ها نیزمأجور (مستحق اجر و ثواب) بودند نه مأزور (گناهکار).

چنان که در حدیث آمده است که مجتهد مخطی هم یک درجه اجر و ثواب دارد، زیرا نیروی فکری و کوششی حسب مقدور برای یافتن به کار برده است.

لذا بدهکار و طرف اصلی ما و شما در این خصومت هیچ یک از بزرگان فوق الذکر نیست، بلکه مقصر اصلی منافقان ((سبائی)) منشی هستند که در مکتب خصمی لدود [۶۰]و دشمنی سرسخت به نام ابن السوداء معروف به ((عبدالله ابن سباء یهودی)) که متظاهر به اسلام بود، از همان صدر اسلام در کمین اسلام و مسلمانان نشسته بود و در صدد انتقام جوئی شکستهای پی در پی یهود در خیبر و بنو قریظه و بنو نضیر که از دست پیامبر اکرم جو مسلمانان نصیبشان شده بود، برآمده، این مکتب ناپاک را بر اساس نفاق، دروئی و مکر و فریب تأسیس کرده و نشر دادند و در انتظار موقعیت بودند.

در دوران خلافت راشده و بی نظیر حضرت عثمان ذوالنورینسکه پیشرفتهای چشمگیر اسلام و گسترش دین مبین، نزدیک بود از یکسو بساط نصرانیت را برچیده تا به قلب اروپا قدم بگذارد و از سوی دیگر ماجرای کشته شدن پادشاه فراری خاندان ساسانی ((یزگرد سوم)) به دست آسیابان مرورودی از نابودی دشمن مجوس گزارش می داد، و از رسیدن ایام مرگ کفر و استکبار و نفاق و یهودیت و زوال یکسرۀ حکومتهای شیطانی و پاکسازی کامل لوث شرک بدعت و غیر الله پرستی از تمام صحفه گیتی و استقرار کامل و جهانی حکومت رب العالمین را به گوش شنوندگان سر داده بود، که مسلماً و بطور حتم به نابودی یهودیت و سردمداران کفر در آن روزگار منجر می شد.

بنا براین منافقان تربیت یافته و دوره دیده و آماده به خدمت عبدالله بن سباءکه مرگ خود را در پیشرفت اسلام، مشاهده می کردند، بنا به قاعده ((تنازع بقاء)) تاب تحمل نیاوردند و برای حفظ و بقاء خود و پلیدیهای خویش در رنگ و صورت مسلمانی خیرخواه اسلام و با شعارهای اسلامی و عدالت پسندانه ای از کمینگاههای مصر و کوفه و بصره به نام مردمان آن دیار بر آمده، اولاً قصد حج بیت الله و زیارت رسول خدا جرا منافقانه عنوان کردند و مستقیماً به سوی مدینه طیبه که دارالخلافت و مقر حکومت اسلام بود رفته، بر آن شهر مطهر حمله بردند و خانه خلیفه راشد و شهید مظلومی را که رسول اکرم جدر زندگی خود از شهادت و مظلومیت و حقانیت وی از ظالم و ستمکار بودن قاتلانش خبر داده بود محاصره نموده، آب و آذوقه را بر وی و فرزندانش قطع کردند، خانه ای که در کنار باب جبرئیل، دروازه شرقی حرم رسول خدا جو نزدیک روضه پاک و آرامگاه مقدسش، متصل پاهای شریف آن حضرت جواقع بود، در حال روزه و در عین اشتغال به تلاوت قرآن مجید او را به شهادت رساندند و قطرات خون بیگناهش بر روی اوراق گرانبهای قرآن عظیم بر آیه کریمه ﴿فَسَيَكۡفِيكَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٣٧[البقرة: ۱۳۷] ریختند که همانا تلمیح [۶۱]صریح است به آنکه خداوند متعال از قاتلان او با خبر و از همه آن‌ها یک به یک انتقام خواهد گرفت.

۱- حضرت حذیفه ابن الیمانسراز دار رسول الله جفرمود: حضرت عثمان به بهشت و قاتلانش به دوزخ خواهند شتافت. و فرمود: اگر قتل عثمانسهدایتی بود، همانا امت به وسیله آن شیر می دوشیدند، ولی کشتن او در واقع ضلالتی بود که امت در اثرش خون می دوشیدند [۶۲].

۲- حضرت عبدالله بن مسعودسفرمود: اگر مردم، حضرت عثمانسرا شهید کردند، عوض او را هرگز نخواهند یافت.

۳- حضرت سعید بن زبید که از عشرهء مبشرین است می فرمود: ای مردم: به سبب ظلمی که شما بر حضرت عثمانسروا داشتید، کوه احد حق داشت از جای خود برخیزد.

۴- حضرت عبدالله بن سلامسبه شورشیان گفت: مواظب باشید و حضرت عثمان را به قتل نرسانید، ورنه تا قیامت شمشیرها یتان در میان یکدیگر به حرکت در خواهد آمد.

چون حضرت عثمان به دست شورشیان کشته شد، آنگاه حضرت عبدالله بن سلام فرمود: مردم دروازه فتنه ها را به روی خود گشودند،که تا قیامت بسته نخواهد شد [۶۳].

۵- علامه سیوطیسبه نقل از مؤرخ شام علامه ابن عساکر و ابن عدی، این حدیث را به روایت حضرت انسس، نقل کرده است که: مادامی که حضرت عثمانسزنده است شمشیر خدا در نیام خواهد ماند و هر گاه او کشته شود، شمشیر خدا بی نیام خواهد شد و باز ابد به نیام بر نخواهد گشت [۶۴].

آری: این‌ها هستند مقصران اصلی و مسؤلان تمام مشکلاتی که با کشتن حضرت عثمانسو با بی نیام کردن شمشیر غضب خدا بر مردم ببار آوردند، این‌ها هستند که دیروز رسول خدا جرا به وسیله زن یهودیه ای مسموم کرده بودند. ابوبکر صدیقسرا نیز بعد از آن مسموم ساخته و سپس حضرت عمر فاروق را در محراب نماز بر جای نماز رسول خدا جبه وسیله مرد مجوسی پلید به شهادت رساندند، امروزبا تغییر قیافه، چهره پلید خود را زیر نقاب عدالتخواهی و رفع تبعیض و حمایت اسلام مستتر داشته، در لباس ((انقلابیون مسلمان)) در آمده، هتک حرمت جوار پیامبر را مرتکب شده، خلیفه راشدش را بنا به قول حضرت ابن مسعود در حق وی فرموده بود:

((آسیا سنگ اسلام پس از سی و پنج سال از جای خود تکان خواهد خورد)) درست در سال سی و پنج هجری به شهادت رسانده و صفحات پاک قرآن عزیز را به خون مظلومش که هنوز هم فریاد خون خواهی اش طنین افکنده است،گلگون کردند و آسیا سنگ اسلام را از سرجایش تکان داده و ملت اسلام را به آشوب کشاندند.

فردای همان روز به عنوان هواداران حضرت علیسصحنه های جنگ جمل و صفین را آراستند و در حدود نود هزار تن از مسلمانان را که از آن جمله حضرات طلحه و زبیر و عمار بن یاسرشکه جزو آن‌ها نیز بودند، به شهادت رساندند و مقدمات بی حرمتی به مقام منیع ام المؤمنین، همسر رسول خدا جحضرت عایشه صدیقه را فراهم ساختند و بعد از این، همه به نام خوارج تغییر لقب داده، در معرکهء نهروان در مقابل حضرت شیر خدا، صفدر میدان نبرد، حضرت علی مرتضیس، صف آرائی کردند و حتی به آن هم اکتفا ننمودند، عاقبت تصمیم کشتن هرسه رهبر عظیم اسلامی، حضرت علی، حضرت معاویه، حضرت عمرو بن عاص -رضی الله عنهم- را که چشم عالم اسلام به آن‌ها دوخته شده بود،گرفتند و سر انجام در رمضان سال چهلم هجری حضرت علی مرتضی، پسر عمو و داماد حضرت مصطفی جرا به شهادت رسانده، بزرگترین ضربه را بر پیکر اسلام وارد ساختند.

بعد از آن نیز تا امروز هیچگاه لحظه ای آرام ننشستند و تا ابد از فساد فی الارض و دسیسه بازی و اهلاک حرث و نسل مسلمانان آرام نخواهند نشست و از آن روزگار به بعد، هرگاه اسلام و مسلمانان و بطور کلی جامعۀ بشریت، هر نوع لطمه و ضربه ای دیده است، در واقع همین دستهای مرموز زیر پرده اش در کار بوده است و مرتب به تنظیم برنامه ها و طرح توطئه های گوناگون و ساختن ایسم های مختلف، دنیا را مبتلای بدبختی ها و خون ریزیها و دچار مشکلات ساخته اند [۶۵].

[۵۵] سرکش ، نافرمان. [۵۶] سرپرستی، رهبری. [۵۷] زرتشتی. [۵۸] مسیحیت. [۵۹] بیداری ، هوشیاری. [۶۰] دشمن سخت. [۶۱] نگاه کردن و اشاره کردن به چیزی. [۶۲] البدایه و النهایه / ج ۶ / ص ۲۰۸ / بیروت. [۶۳] سیرت خلفاء راشدین / ص ۱۲۸. [۶۴] تاریخ الخلفاء / ص ۱۲۵. [۶۵] مقدمه (( مقام صحابه)) به قلم مولانا عبدالرحمن سربازی.