علم، تفقه، حلم و عفو معاویهس
معاویهسفردی دانشمند بود. ایشان در همان ابتدای کودکی بسیاری از علوم و فنون عصر خویش را فرا گرفته بودند. به همین علت بود که کاتب اول الله جشدند.
علامه سیوطی در تاریخ الخلفاء میگوید:
معاویهس۱۶۳ حدیث را از رسول الله جروایت نموده است.
اصحابی که از معاویهسحدیث روایت کرده اند عبارتند از:
ابن عباس، ابن عمر، ابن الزبیر، ابودرداء، جریر بجلی، نعمان بن بشیر.
همچنین از تابعین: ابن المسیب و حمید ابن عبدالرحمن از او روایت کرده اند [۳۷].
معاویهساز گروه مفتیان و علماء صحابه به شمار می رفت.
روزی فردی نزد حضرت ابن عباس بآمد و سؤالی کرد که قبلاً از معاویهسپرسیده بود، و جواب معاویهسرا نیز مطرح کرد: ابن عباس فرمود: به راستی که معاویهسفقیه است [۳۸].
حضرت ابن عباسبفرمود: معاویهسهمراه و هم صحبت رسول اکرم جبوده، پس اشکال گرفتن از ایشان بسیار نابجا و کار غلطی است.
علامه ابن کثیر نقل میکند:
حدثنا الحسن بن بشر، ثنا المعافی عن عثمان بن الاسود عن ابن ابی مليكه قال:
أوتر معاوية بعد العشاء بركعة و عنده مولی لابن عباس. فاتی ابن عباس و قال: أوتر معاوية بركعة بعد العشاء. فقال (ابن عباس): دعه فانه قد صحب رسول الله ج [۳۹]
ابن ابی ملیکه گفت: که معاویه بعد از نماز عشاء یک رکعت وتر خواند، آنجا غلام ابن عباس نیز حضور داشت. وقتی نزد ابن عباس برگشت، گفت: معاویه بعد از نماز عشاء یک رکعت وتر خوانده است.
ابن عباس گفت: بگذارید او را (و کاری نداشته باشید) به حقیقت او شرف صحبت و همراهی رسول الله جرا دارد.
امام ذهبی مینویسد:
((كان رجلاً طويلاً، أبيض، جميلاً، مهيباً. اذا ضحك انقلبت شفقه العليا وكان يخضب بالصفرة)) [۴۰].
معاویه مردی بلند قامت، سفید، زیبا و هیبناک بود. هنگامی که می خندید، لب بالایش دگرگون می شد. و محاسنش را رنگ زرد میکرد.
قال ابو عبد الرب الدمشقی: رأيت معاوية يصفر لحيته كانها الذهب [۴۱]
معاویه را دیدم که محاسنش را رنگ زرد کرده بود، گویی که طلا بود.
ابوبکر بن ابی دنیا نیز چنین میگوید:
معاویهسفردی حلیم و باوفار و سردار بود. او امیر بود میان مردم و فردی کریم، عادل و با شهامت بود [۴۲].
حضرت جابر بن عبدالله نیز میفرماید: من هیچ فردی را بردبارتر از معاویهسندیدهام [۴۳].
طبری از خود معاویهسنقل میکند: لذتی که در فرو بردن خشم احساس می کنم، در چیزی دیگری آن را نمی بینم [۴۴].
به سبب این حلم و بردباری، اگر افراد عادی نیز چیزی می گفتند، معاویهسدر مقابلشان از خودعفو وگذشت نشان می داد، حتی اگرسخنانش به ناحق می بود.
علامه سیوطی از ابن عون روایت میکند که، روزی فردی به معاویهسگفت: با ما راست باش وگر نه خودمان راستت می کنیم. معاویهسبا لحنی آرام گفت: با چه چیزی مرا راست می کنی؟ آن فرد پاسخ داد: با چوب. معاویهسگفت: بسیار خوب، خودمان راست می شویم [۴۵].
اما این بردباری و حلم معاویهس، طوری نبود که کسی بتواند سوء استفاده کند و یا در موارد پایمال شدن حق نیز چیزی نگوید.
خودش میفرماید:
تا جایی که از شلاق کاری ساخته است، شمشیر به کار نمی برم، و جایی که از زبان کاری ساخته است، از شلاق استفاده نمی کنم. و بین من و مردم اگر به اندازه مویی رابطه بماند، نمی گذارم آن قطع گردد. زمانی که آنها تند می گیرند، من شل می کنم و زمانی که آنها شل می کنند، من تند می گیرم [۴۶].
[۳۷] تاریخ الخلفاء / سیوطی / ص ۱۹۴. [۳۸] البدایه و النهایه. [۳۹] البدایه و النهایه / ج ۸ / ص ۱۲۵ . [۴۰] تاریخ الاسلام / ج ۲ / ص ۳۰۸ . [۴۱] تاریخ ابن زرعه الدمشقی / ج ۱ / ص ۳۴۱ . [۴۲] البدایه و النهایه ج ۸. [۴۳] حضرت معاویه و حقایق تاریخی / ص ۲۷۴. [۴۴] طبری / ج ۵. [۴۵] تاریخ الخلفاء / سیوطی / ص ۱۹۵. [۴۶] حضرت معاویه و حقایق تاریخی / ص ۲۷۶ .