بحث چهارم
توطئه بر ضد اسلام و مسلمين
دشمنان دین خدا و بدخواهان وحدت اسلامی از فتنههای واقع شده میان اصحاب و اختلافات و کشتارهای میان آنها وسیله خوبی برای هجمه بر شخصیت و عدالت آنها یافتند. و عدهای از نویسندگان جدید و قدیم بدعتگذار و گمراه نیز بر همین منوال حرکت کرده و آنچه را که خود نیز نمیدانند و نمیفهمند ساخته و پرداختهاند، خود را در میان اصحاب داور قرار داده و بدون هیچ پایه و اساس درستی، برخی اصحاب را تأیید و برخی را مردود شمردهاند. واضح است که علت راهیابی چنین عناصر نالایقی به عرصه قضاوت در مورد اصحاب پاک پیامبر صجهل و بیخردی آنان است که طوطیوار گفتههای کینهتوزان مغرض بدعتگذار و سایر نویسندگان گمراه را تکرار میکنند، تا جائیکه بسیاری از مسلمین در آیات [۷۲]و روایاتی که بر عدالت صحابه دلالت میکنند، شک و تردید کردهاند.
این دسته از نویسندگان برای اعتبار بیشتر اعتقادات باطل و نوشتههای مسخرهآمیز خویش برخی از شبههها و روشهای پیچیده شیطانی را برای تحریف تاریخ و کاشت بذر فتنه و کینه میان مسلمین به کار گرفتهاند که از جمله آنها موارد زیر بیان میشود:
[۷۲] کاشانی میگوید: آنچه را که از ظاهر گفتههای مشایخ (ره) از جمله ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی در مییابیم اینست که به تحریف و نقص قرآن اعتقاد دارد، زیرا روایاتی را در کافی نقل کرده که مسئله تحریف قرآن را مطرح میکند و کلینی آنها را مورد جرح قرار نداده است و در اول کتاب هم بیان کرده که هر چه در کتاب وارد شده جزو روایات صحیح است. استاد کلینی، یعنی علی بن ابراهیم قمی (ره) نیز در تفسیرخویش بسیاری از این روایات را همراه با غلو بیشتر ذکر کرده است. شیخ احمد بن ابیطالب طبرسی نیز در کتاب الاحتجاج همین روش را دارد. (تفسیر صافي، مقدمه چاپ ششم، ص ۵۲ و نگا: تفسير قمي، ج ۱، ص ۲۳ و آراء حول القرآن، اصفهاني، ص ۸۸ و منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، ميرزا حبيب خوئي، ج ۲، ص ۱۹۷).