جواب:
اول: لازم است بیان کنیم، منطقی نیست که شخصی با شنیدن چند روایت تاریخی محبت خویش را نسبت به دوستان و محبوبانش از دست داده در حالیکه درجه اعتبار و صحت و سقم آن روایت برایش روشن نیست. تا چه رسد به کسی که صحیح و اشتباه روایت را میتواند از هم تفکیک کند، اما فقط به دلیل تعصب جاهلی حاضر به تسلیم در برابر حقیقت نیست و با بیان باورهای باطل مبتنی بر آن دسته از روایات در میان مردم سبب ایجاد فتنه، بغض و کینه نسبت به افرادی مانند اصحاب گردد.
بلکه باید به تحقیق در مورد روایات پرداخته و کوشش و سعی دقیقی برای دریافت روایات صحیح داشته باشد. قواعد و شروط پذیرش حدیث صحیح را بداند و انتشار فراوان روایت باطل وی را نفریبد.
دوم: باید بگوییم که این داستان از اساس دروغ بوده و از زبان سیهرویان فتنهانگیزی بیان شده که دریدن جامه سفید وحدت مسلمین آرزوی پلیدشان بوده است. و ما در اینجا به صورت تحدی اعلام میکنیم، اگر تمام علما تلاش کنند که در این مورد حتی یک روایت صحیح، که از لحاظ سلسله اسناد و وجود راویان عادل امامی مذهب ضابط و دقیق خالی از اشکال باشد را بیابند هرگز نخواهند توانست.
اما با کمال تأسف، بسیارند کسانی که با این وجود باز هم به این داستان دروغ و بیاساس ایمان داشته و بسیار عاطفی و احساساتی با قضیه برخورد میکنند و به خود زحمت نمیدهند که روایاتی را که از زبان برخی افراد بیان میشوند، از لحاظ صحت و ضعف بررسی کنند.
سید هاشم معروف حسنی پس از بیان روایات وارده در مورد حادثه بیان شده برای حضرت زهرابمیگوید: این گونه روایات از آن دسته هستند که بسیاری از آنها را با نقد عادلانه و بیتعصب، نمیتوان از حیث سند به اثبات رساند) [۱۵۹].
در جایی دیگر میگوید: بهر صورت حدیث در مورد فدک و میراث زهراباز پدرش و موضعگیری او در برابر دستگاه خلافت بسیار زیاد است و بدون هیچ شک و تردیدی هم دوستان و هم دشمنان، بسیاری از این روایات را خود ساخته و پرداختهاند، زیرا با تحقیق و نقدی عالمانه، جز تعداد بسیار کمی از این روایات را نمیتوان پذیرفت [۱۶۰].
علامه کاشف الغطاء نیز میگوید: اما داستان زدن زهرا و آسیب دیدن گونه او از آن مواردی است که نه وجدان، نه عقل و نه احساسات من توان پذیرفتن آن را ندارد. نه به خاطر اینکه آن قوم نمیتوانستند آن را انجام دهند، بلکه به این دلیل که خو و سرشت عرب و عادات و تقالید نیکی جاهلیت قبل از اسلام که شریعت اسلام نیز آن را مورد تأیید قرار داد، همانند غیرت و تعصب نسبت به زنان هرگز به یک مرد عرب اجازه نمیداد که زنی را آن هم در برابر شوهر او مورد ضرب و شتم قرار دهد [۱۶۱].
از آیت الله خوئی پرسیده شد: که آیا روایت پهلو شکستن زهرابصحیح است؟ در پاسخ گفت: طبق رأی مشهور میان علماء صحیح نیست [۱۶۲].
سوم: اگر شخصی بپرسد که علی ÷چگونه پذیرفت، چنین اهانتی بر خانوادهاش انجام گیرد. این گونه جواب میدهند که: علی از جانب پیامبر صبه صبر در برابر صحابه و انفعال در قبال اعمال آنان امر شده بود، تا پرچم اسلام به دلیل اختلافات داخلی آسیب نبیند و دولت مرکزی از داخل دچار تفرقه نگردد.
اکنون ما میگوییم:
که این قضیه هم جزو مطالب بیاساس و دروغ است و به فرض قبول آن هم، عملکرد امام علی ÷در طول ایام خلافت کاملاً آن را باطل میکند، چرا که اگر ایشان از جانب پیامبر صمأمور به محافظهکاری و صبر در قبال هر حرکت درست و نادرست اصحاب بود به حدی که (معاذالله) مرتکب بیتوجهی به هتک حرمت ناموس خویش نیز شود، پس چرا در جنگ جمل با سپاه عایشه و طلحه و زبیر درگیر شد و پس از آن به جنگ صفین پرداخت و با مبارزه با معاویه اسباب ریخته شدن خون هزاران صحابی و غیرصحابی را فراهم آورد؟ آیا این اقدامات او مخالف با وصیت (مفروض) پیامبر صنبود؟
پس واضح است که اساساً چنین وصیتی از جانب پیامبر صبه ایشان نشده بود که در مقابل ظلم و تجاوز به حرمتهای خدا و خلق خدا آرام بنشیند و خود نیز تسلیم شود و آن ظلم و تجاوز بزرگ را که هتک حرمت خانه و خانوادهاش را در پی داشت، بپذیرد. حقیقتاً بر هر فرد مسلمانی واجب است که قبل از به زبان راندن چنین رسوایی و نسبت دادن آن به حیدر کرار و شیر خدا، غیرت، شهامت و شجاعت وی را در عرصههای مختلف زندگی، که نسبت به دین خدا و اهل بیت داشت، به یاد آورد که تا چه حد حساس و پایدار بود. او همان شخصی است که ائمه و از جمله امام صادق از وی آموختهاند که: (هر کس که به خاطر زن مظلومش کشته شود، شهید است) [۱۶۳]. آیا کسی که چنین تربیت شده است، این ذلت و بیغیرتی را میپذیرد؟!
و یک مسلمان عاقل بر علیه خودش دلیل نمی آورد؛ آن هم دلیلی که هیچ نفعی برای آل بیت نداشته باشد. آنان مدعی هستند که علی جنگجویی بسیار شجاع بوده است که با لشکر طلحه بن عبیدالله و اهل صفین بخاطر امامت جنگیده است، پس چرا هنگامی که آل بیت مظلوم واقع شده بودند و لازم بود آنان را یاری دهد در حق آنان کوتاهی کردند؟!
چهارم: هر فتنهجویی که پایبند به روایات صحیح نباشد و بدون سند صحیح آنها را بپذیرد و به صرف انتشار آنها در کتب حدیث، مبنای اعتقادش قرار دهد، میتواند چنین داستانپردازی کند که ضربه خوردن زهرابو سقط جنین او و سوزاندن خانه، توطئهای مشترک میان ابوبکر و عمر با علی بود، که زهرا را از میان بردارند و به اهداف خویش دست یابند. آنگاه به دلایل حدیثی زیر نیز استناد کرده، بگوید:
۱- علی برای توطئه مشترک خویش با ابوبکر و عمر، نمایشنامهای دقیق طراحی کرده بود که براساس آن رواج داده بود، وی به دستور پیغمبر از مبارزه با اصحاب، منع شده و قربانی توطئههای ابوبکر و عمر است. اما ما میدانیم که در آن هنگام، ابوبکر بیشتر از ۶۰ سال و عمر نیز ۵۳ سال سن داشتند و علی که به حیدر کرار مشهور بود، به راحتی میتوانست با آنان مبارزه کرده و از خانه خویش بیرون راند. اما این کار را نکرد تا طرح مشترک خویش را با آنان اجرا کند. در واقع دست خود علی در کار بود!
۲- علی گفته بود که برای حفظ خون مسلمین نباید با صحابه مقابله کند. در حالیکه ما میدانیم، دفاع نکردن او از زهرا ببه این بهانه نیز باطل بود، زیرا طبق بسیاری روایات، همه اصحاب به غیر از سه نفر، مرتد شده بودند و شرعاً قتال با آنان واجب است و ابوبکر و عمر نیز جزو مرتدین بودند. پس اگر علی÷زهرا را دوست داشت چرا با آنان نجنگید؟! پس توطئه با هماهنگی خود علی بوده است.
۳- دلیل واضحتر آنکه با گذشت ۹ شبانه روز از وفات فاطمه زهرا، علی با زنی از طایفه بنی حنیفه ازدواج کرد و فرزند او را به «ابن حنیفه» لقب داد. و جالبتر اینکه پس از آن هم با ازدواج دختر خویش امکلثوم با عمر که یکی از اعضای توطئهچین بود موافقت کرد. پس علی ÷خود به انجام توطئه قتل زهرا کمک کرده است و الا چگونه راضی میشود که دخترش با قاتل زهرا ازدواج کند؟!
۴- علی به هنگام خلافت ابوبکر و عمر نقش قضاوت و وزارت را داشت و به آنها در موارد مختلف مشوره میداد و راهنمایی میکرد و نقش عمدهای در تثبیت جایگاه و قدرت آن دو نفر داشت و این نشان میدهد که طبق توافق قبلی، علی قول همکاری داده به شرط که آنان نیز وی را در انجام این توطئه همکاری کنند. و دیدیم که همینگونه شد.
۵- علی در همین راستا اشتیاق شدیدی به نامگذاری فرزندانش به اسم ابوبکر و عمر و عثمان دارد و حتی با زن اول ابوبکر نیز ازدواج کرد و این خود دلالت بر رابطه قوی میان آنها و جاودانه کردن یاد و رسم آنان دارد هر چند که بر علیه زهرا تمام شود.
۶- علی به اولاد فاطمه میراث و حقوقشان را که از مادر به آنها میرسید نپرداخت، حتی زمانیکه خلافت را به عهده گرفت و قدرت اعطای آن حق را داشت. و نیز تراویح را که ابداع عمر بود منع نکرد و مُتعه را که عمر حرام کرده بود، دوباره رواج نداد؛ پس او با آنها همدست بوده است.
[فرضیات زندیقان را در اینجا پایان میدهیم.
من نویسنده که از گفتن و نوشتن چنین مطالبی شرم دارم. قلم و کاغذ من نیز به خود میلرزند و به خدا سوگند اگر جز برای تبیین حقیقت نبود و اگر لازم نمیدانستم چنین اباطیلی را هرگز به عرصه نوشتار نمیآوردم.]
و تو... ای دوستدار اهل بیت، آیا میپذیری که اصحاب پیامبر با فاطمه چنین کرده باشند و خانه وی را آتش زده باشند و علی از وی دفاع نکرده باشد؟! قبلاً بیان کردم و دوباره تذکر میدهم که تمام این استدلالها بر مبنای احادیث و روایات مجهول و مکذوبی است که در کتب حدیث وارد شده و بدون تحقیق پذیرفته شده است. من معتقدم که هیچ مسلمانی، چنین دیدگاهی را نمیپذیرد. پس هر آنچه را که بر علیه اصحاب و در روایات آمده و بیان میشود، هر چند که زیاد باشد، مپذیر.
[۱۵۹] نگا: سيرة الأئمة الاثنی عشر، ج ۱، ص ۱۳۳. [۱۶۰] همان، ج ۱، ص ۱۴۰. [۱۶۱] نگا: جنة المأوى، ص ۱۳۵. [۱۶۲] نگا: صراط النجاة، ج ۳، ص ۳۱۴. [۱۶۳] نگا: کافي، ج ۵، ص ۵۲ و تهذيب الأحکام، ج ۶، ص ۱۶۷ و وسائل الشيعة، ج ۱۵، ص ۱۲۱.