جواب:
اول: کسی که به مطالعه کتب تفسیر میپردازد لازم است که مفسرانی با عقاید صحیح و مورد تأیید مجتهدان دیگر از جهت علم و فضل و آگاه به اصول تفسیر (از جمله اسباب نزول، آیات ناسخ و منسوخ، خاص و عام) را برگزیند، تا از روی جهل کلام خدا را تأویل و تفسیر نادرست نکند.
دوم: دانشمندان علم تاریخ و مفسران بیان کردهاند که این آیه در مورد یکی از وقایع صدر اسلام، یعنی شکست مسلمین در غزوه احد است، که این غزوه از جمله غزوههای اولیه اسلام است و آیهای که در ابتدای هجرت و برای اتفاقی مشخص نازل شده نمیتواند دلیل ارتداد اصحاب پس از وفات پیامبر صباشد؟!
شیخ ناصر مکارم شیرازی در تفسیر خویش مینویسد: شان نزول: این آیه نیز ناظر به یکى دیگر از حوادث جنگ احد است و آن اینکه: در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعلهور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم... محمد را کشتم ...) [۱۲۲].
محمد جواد مغینه نیز در تفسیر کاشف میگوید: این آیه به قضیهای مشخص یعنی غزوه احد اشاره دارد [۱۲۳].
سوم: سیاق آیه هیچ دلالتی بر ارتداد اصحاب ندارد بلکه صرفاً به سرزنش و راهنمایی عدهای از اصحاب نسبت به بیتابی و بیقراری آنان در جنگ احد با شنیدن خبر شهادت پیامبر صمیپردازد. خداوند به این عده میفرماید: محمد نیز همانند شما بشر است که خداوند وی را برای رسالت خویش برگزیده است، مانند گذشته که پیامبران مبعوث شده و پیام خویش را به مردم رساندند و سپس از میان آنها رفته و به سرای باقی کوچ کرده و برخی نیز توسط اقوامشان کشته شدهاند. محمد صنیز همانند سایر پیامبران خدا خواهد مُرد. مردن و حتی قتل او نیز امر بعیدی نیست.
آنگاه خداوند مطلب را اینگونه تأکید میکند که:
﴿أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡ﴾[آلعمران: ۱۴۴].
«آیا اگر او (در جنگ اُحُد کشته میشد، یا مثل هر انسان دیگری وقتی) بمیرد یا کشته شود، آیا چرخ میزنید و به عقب برمیگردید (و با مرگ او اسلام را رها میسازید و به راه و روش گذشتگان گمراه خویش باز میگردید)؟!».
و به کفر روی آورده و مرتد میشوید. در واقع ارتداد دگرگونی و تحول منفی است؛ زیرا ارتداد خروج از بهترین دین به بدترین آنهاست.
همزهای که در کلمه ﴿أَفَإِيْن مَّاتَ﴾ آمده است، در اصطلاح بلاغی، استفهام انکاری نام دارد، مانند آنچه که در آیه زیر آمده است:
﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ ٣٤﴾
[الأنبياء: ۳۴].
«و ما برای هیچ انسانی پیش از تو زندگی جاویدان قرار ندادیم (تا برای تو جاودانگی قرار دهیم. بلکه هر کسی مرده و میمیرد. و انگهی آنان که انتظار مرگ تو را دارند و با مرگ تو اسلام را خاتمه یافته میدانند) مگر اگر تو بمیری ایشان جاویدانه میمانند؟!».
چهارم: چگونه شکست روحی برخی اصحاب در جنگ را، ارتداد مینامیم، در حالیکه خداوند این ضعف آنان را نیز مورد عفو قرار داده و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ مِنكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا كَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ ١٥٥﴾
[آلعمران: ۱۵۵].
«آنان که در روز رویاروئی دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، بیگمان شیطان به سبب پارهای از آنچه کرده بودند (که سرکشی از فرمان خدا بود) آنان را به لغزش انداخت و خداوند ایشان را بخشید، بیگمان خداوند آمرزندهی بردبار است».
پنجم: این آیه ما را به یاد موضعگیری صحیح، شجاعت، قدرت عقلانیت، ایمان والا به خدا، تسلط بر آیات قرآن و درک درست مفاهیم آن، که در وجود ابوبکر صدیق تجلی یافته بود میاندازد، زمانیکه خبر وفات پیامبر صدر مدینه شایع شد و برخی از اصحاب از جمله عمر بن خطاب به خاطر شدت علاقه به ایشان مرگ وی را انکار میکردند و برخی هم ساکت مانده و در حیرت و شگفتی و ناباوری به مرگ ایشان میاندیشیدند، در چنین وضعیتی ابوبکر به میان جمع آمد و با صدایی رسا فریاد برآورد که هر کس محمد را میپرستید، بداند که محمد مرده است و هر کس که خدا را میپرستید، بداند که خدا همیشه زنده و باقی است. و سپس به تلاوت آیۀ ۱۴۴ آل عمران پرداخت. درک موضعگیری قاطعانه ابوبکر زمانی میسر است که دیدیم خبر وفات پیامبر صچنان سنگین بود که حتی برخی از اعراب از دین اسلام برگشته و برخی نیز از دادن زکات پرهیز کردند و ابوبکر در آنجا نیز موضعی اساسی و قوی گرفت و آن فتنهها را نیز ریشهکن کرد.
ششم: همانطور که در تعریف صحابی بیان کردیم، کسی که از اسلام برگشته و مرتد شده باشد جزو اصحاب به شمار نمیآید. زیرا گفتیم، صحابی کسی است که پیامبر صرا دیده، به او ایمان آورده و مسلمان بمیرد.
[۱۲۲] تفسير نمونه ج۳، ص ۱۱۴ (عربی آن بنام تفسیر الأمثل: ج ۲، ص ۱۶۹). [۱۲۳] تفسير کاشف، ج ۲، ص ۵۵۴.