طرح برخی سؤالات
اگر شخصی بپرسد که چه چیزی سبب شده است که اصحاب به چنین مرحلهای از محبوبیت و ثناء و رتبه عالی در نزد اهل بیت برسند؟
در جواب میگوییم: روایات زیادی از اهل بیت آمده است که دلالت بر اخلاق و ادب والا و کریمانه و احترام و تقدیر بسیار زیاد و نیکوی آنها از پیامبر صکه خود بیانگر محبت سرشار آنها به پیامبر اکرم است.
علامه مجلسی در بحارالانوار از کتاب «الشفاء» قاضی عیاض؛ در مورد شیوه نیکوی اصحاب در بزرگداشت و احترام پیامبر ص، روایتی را از اسامه بن شریک روایت کرده است که او گفت: (به نزد پیامبر صرفتم، دیدم اصحاب او چنان مؤدبانه در حضور او نشسته بودند که گویا روی سر هر کدام پرندهای نشسته است (یعنی تمام هوشهواسشان به پیامبر اکرم بوده) [۱۹].
علامه مجلسی روایت زیبای دیگری نقل میکند که در «عَام الْقَضِيَّةِ»( [۲۰]) طبق تصمیم قریش، عُروه بن مسعود به نزد پیامبر صرفت (تا با او گفتگو کند). اما هنگامیکه نزد ایشان آمد و برخورد اصحاب و یارانش را در تعظیم و بزرگداشت او دید (بسیار حیرتزده شد). او دید که اصحاب محمد صهنگام وضو برای دریافت قطرات آبی که از بدن مبارک او میچکید به سرعت میشتافتند و گاهی کارشان به نزاع میکشید [۲۱]، وهرگاه آب دهان مبارک را پرت میکرد و یا قصد سرفه کردن و صاف کردن سینهاش را داشت، با دستان خویش آن را گرفته و بر چهره و سایر اعضای بدن خویش میمالیدند و یا اگر تار مویی از وجود مبارک ایشان میریخت، به سرعت برای گرفتن آن میشتافتند هرگاه به کاری آنان را امر میکرد بیدرنگ به آن مبادرت میورزیدند. اگر سخنی از زبان ایشان جاری میشد در نهایت سکوت و آرامش بودند و از فرط تعظیم و تقدیر به چهره ایشان خیره نمیشدند. عروه با دیدن چنین حالات و مناظری به هنگام بازگشت به نزد قریش چیزی نتوانست بگوید جز اینکه: (ای طایفه قریش، میدانید که من کسری را در بارگاهش دیدهام، همینطور قیصر روم و نجاشی پادشاه حبشه را، اما به خدا سوگند هیچ پادشاهی را در میان قومش بمانند عظمت محمد در میان اصحابش ندیدم) [۲۲].
اما کرامت والای اصحاب برتر از اینست که علامه مجلسی به این مقدار قناعت کند و باز از اَنَس روایت میکند که: (پیامبر صرا در حالیکه حلّاق، سرش را میتراشید دیدم و اصحاب ایشان در اطراف او بودند. آنها در تلاش بودند که هیچ مویی از سر پیامبر مکرم صپائین نیافتد مگر اینکه در دستان یکی از آنها باشد) [۲۳].
در حدیث دیگر آمده است: (هنگامی که پیامبر صرا در حالت قرفصاء نشسته (بر سرین نشسته و شکمش به رانهایش چسبانیده و دو دستش را بدور ساقها حلقه کرده بود) دیدم از شدت خوف از هیبت و وقار حضرتش لرزه بر تمام اندامم افتاد) [۲۴].
در حدیث مغیره آمده است که: (اصحاب پیامبر صبه خاطر رعایت ادب و احترام، درِ خانه ایشان را با ناخنهای خود میزدند) [۲۵].
براء بن عازب سنیز میگوید: (میخواستم در مورد مسألهای از پیامبراکرمصسؤال کنم اما به خاطر هیبت ایشان و شرم و حیا، چند سال آنرا به تأخیر انداختم...). قاضی عیاض میگوید: (بدان که توقیر و تعظیم پیامبر صهمانگونه که در قید حیات بودند بعد از وفات ایشان نیز لازم است، اظهار احترام و تقدیر هنگامیکه از ایشان یاد شود و یا حدیثی روایت گردد و هنگام شنیدن نام مبارکشان و درود فرستادن بر ایشان و بیان شرح سیرت مبارکشان و همچنین تعامل محترمانه با آل بیت و به نیکی از آنان یادکردن و تجلیل و تقدیر از اصحاب و یاران پیامبر صاز نشانههای احترام ایشان است) [۲۶].
آیا هرگز مثل این تعظیم و احترام شنیدهاید و یا دیدهاید؟ پر واضح است که اینها همه نشانه محبت عمیق اصحاب شبه پیامبر اکرمصاست.
[۱۹] بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۳۲. [۲۰] عام القضية: آن سالی را گویند که رسول اللهصبا اصحاب شان یک سال بعد از صلح حدیبیه، بخاطر قضای عمرهی سال حدیبیه به مکه آمدند و عمره را بجا آوردند اما در روایت فوق که عامالقضیه ذکر شده، مراد از آن خود سال حدیبیه است نه سال عمرۀ القضاء زیرا تمامی روایات مربوط به صلح حدیبیه بر این دلالت دارند که عروه بن مسعود ثقفی در سال حدیبیه جهت مذاکره در مورد صلح نزد رسول اللهصدر منطقهی حدیبیه آمد و بعد از برگشت، این داستان را نزد قریش بیان کرد. (مترجم) [۲۱] در اصل متن، به جای يقتتلون، يقتلون، آمده است. [۲۲] همان منبع. [۲۳] همان منبع. [۲۴] همان منبع. [۲۵] همان منبع. چون خانه ايشان در مسجد بود و درِ خانه مستقيماً به اتاق باز میشد، لذا شنیدن صدای آن مشکل نبود (مترجم). [۲۶] همان منبع.