آنچه که پس از شهادت امام علي ÷اتفاق افتاد
پس از شهادت امیر مؤمنان علی ÷به دست یکی از خوارج فاسد به اسم ابن ملجم مرادی، مردم با حضرت حسن سپسر امام بیعت کردند و او را به خلافت برگزیدند. ایشان تمام تلاش خویش را در راستای ایجاد وحدت میان مسلمین مبذول داشتند و وعده پیامبر صدر مورد ایشان تحقق یافت که خود یکی دیگر از معجزات پیامبر صنیز به شمار میرود.
از ابوبکره نفیع بن حارث ثقفی روایت شده که میگوید: روزی پیامبرصرا در جمعی به همراه حسن دیدم که خطاب به جمع میفرمود: این پسر من سید و سرور است و امیدوارم که خداوند او را سبب اصلاح بین دو گروه بزرگ مسلمین قرار دهد) [۶۹].
امام حسن ÷برای صلح با معاویه این شرط را قرار داد که براساس کتاب خدا و سنت پیامبر خدا و بر روش خلفاء راشدین حکم کند) [۷۰].
از دلایل هماهنگی برادرانه و عطوفت دینی میان امیر مؤمنان علی و معاویهش- با وجود اختلافات اجتهادی میان آنها - اینست که بعد از شهادت علی هرگاه معاویه از وی یاد میکرد، به گریه افتاده و اظهار محبت مینمود.
اصبغ بن نباته میگوید: (ضرار بن ضمره نهشلی نزد معاویه سرفت معاویه به او گفت: علی را برایم وصف کن؟ گفت: میشود مرا از وصف کردن علی معاف فرمایید؟ گفت: نه! باید علی را برایم توصیف کنی. ضرار گفت: خداوند رحمت خویش را بر علی ارزانی دارد! به خداوند سوگند همانند ما میزیست، هرگاه او را میدیدیم ما را به خود نزدیک میکرد و اگراز او سؤالی میپرسیدیم، ما را جواب میگفت و هر گاه به دیدار او میرفتیم ما را اکرام میکرد و هیچ دری بر او بدون ما بسته نمیشد (همیشه ملازم او بودیم) هیچ نگهبانی ما را از او منع نکرده و به خداوند سوگند با وجود اینکه رابطه ما با ایشان نزدیک بود اما به دلیل هیبت او توان سخن گفتن با او را نداشتیم و آغازگر سخن نبودیم و هرگاه میخندید دندانهای او که همانند مرواریدهای منظم چیده شده بود هویدا میگشت.
معاویه گفت: از اوصاف او بیشتر بگو. ضرار گفت: خداوند غرق رحمتش کند به خدا سوگند بیداری او بسیار و خواب او کم بود و در اوقات مختلف شب و روز به تلاوت کتاب خدا میپرداخت... .
اصبغ میگوید: معاویه گریست و گفت: کافیست ای ضرار! به خدا سوگند علی اینگونه بود، خداوند غرق رحمتش کند) [۷۱].
رفتار آن برادران در گذشته اینگونه بوده است، که اختلافات اجتهادی آنها مانع ارتباط نیکو و رحم و عطوفت میان آنها نشده و این اختلافات باعث کینه و کدورت بین آنها نشده است. تاریخ نیز بهترین یاریگر ما برای درک اتفاقات گذشته است، زیرا روایات تاریخی مستند، از باورهایی که مبنای عاطفی و احساسی صرف دارند و انسان را در هر وادی و جهتی قرار میدهند که در نهایت جز گمراهی و انحراف شیطانی و ایجاد شبهه، نتیجهای در برندارد ما را منع میکند. پناه بر خدا.
[۶۹] کشف الغمة، ج ۱۱، ص ۵۱۹ و بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۸ و عوالي اللآلي، ج ۱، ص ۱۰۲. [۷۰] نگا: كشف الغمة، ج ۱، ص ۵۷۰ و بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۶۴. [۷۱] بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۱۴ و امالي صدوق، ص ۶۲۴.