تضاد در عقیده

داستان تهمت به عايشه ك

داستان تهمت به عايشه ك

پیامبرصدر هر سفر یكی از همسران خویش را به همراه می‌بردند در بازگشت از سفری عایشه كهمراه ایشان بود. در یكی از استراحتگاه‌ها، حضرت عایشه از كجاوه (اتاقكی كه بر روی شتر قرار می‌دادند) خارج شده و برای قضای حاجت از كاروان دور رفت. ناقوس حركت در این بین به صدا درآمد و شتربان كجاوه را بر بالای شتر قرار داد، غافل از اینكه عایشه در میان آن نیست و كاروان را به حركت درآمد. عایشهككه برگشت دید كه كاروان رفته است، ولی چون یقین داشت به دنبالش خواهند آمد، در جای خود نشست. قانون این بود كه همیشه پشت سر كاروان و با فاصله، فردی حركت می‌كرد تا اشیاء به جا مانده را جمع‌آوری كند. در آن سفر، این وظیفه به صفوان بن معطلسمحول شده بود. او وقتی به عایشه رسید گفت: «سبحان الله، زن رسول خدا» و دیگر بدون آنكه كلمه‌ای بگوید شتر را خواباند تا عایشه بنشیند و دهانه شتر را گرفت و حركت كرد تا به مدینه رسید.

اما همین اتفاقِ ساده، بهانۀ خوبی برای منافقان بود كه بگویند: بله زن جوان است و مرد جوان، و یاوه‌هایی كه قلم را نمی‌رسد كه جسارت كند و بنویسد. حرف‌ها و تهمت‌ها پخش شد تا آنكه آیات برائت عایشه در سوره نور نازل شد و در قسمتی از آیات آمد:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ[النور: ۱۹]

«كسانى كه دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنیا و آخرت است، و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید».

در همین رابطه خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[الأحزاب: ۵۸]

«و آنان كه مردان و زنان باایمان را به خاطر كارى كه انجام نداده‏اند آزار مى‏دهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشیده‏اند».

به هر حال ما این آیات را نیاوردیم كه عایشه را مبرا كنیم. خوشبختانه در این مورد كسی با ما اختلاف ندارد. ما آیه را شاهد آوردیم تا مطلب دیگری از آن گواه بیاوریم. نخست این را بگویم كه شیعه نیز در اینكه آیات فوق در حق عایشه است با ما متفق است، پس توجه كنید خدا چه می‌گوید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ[الأحزاب: ۵۸]

«و آنان كه مردان و زنان باایمان آزار مى‏دهند».

منظور از مؤمنات در اینجا «عایشه» و از مؤمنین، «صفوان» است؛ پس خدا كه آنها را از زمرۀ مؤمنین و مؤمنات می‌نامد آیا برایمان حقی باقی می‌ماند كه ایشان را كافر یا منافق بدانیم؟

یا وقتی در آیات زیر می‌خوانیم:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٢٣[النور: ۲۳]

«كسانى كه زنان پاكدامن و بى‏خبر [از هرگونه آلودگى] و مؤمن را متهم مى‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهى به دورند و عذاب بزرگى براى آنهاست».

منظور از «ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ» عایشه ماست.

پس شیعیان چگونه به عایشه بد می‌گویند، بعد از آنكه اللهأبه ایشان لقبی عظیم می‌دهد، كه اگر یكی از آن در حق هر زنی دیگر نازل می‌شد برای افتخارش كافی بود؟ چطور او را منافق و مغرض می‌شناسند؟

بازگویی این ماجرا در قرآن با آیه‌ای پایان می‌یابد كه اگر مسلمانان با دقت به آن توجه كنند دیگر از میان آنها كسی پیدا نخواهد شد كه در حق عایشه زبان‌درازی كنند. مگر آنكه ظاهراً مسلمان و در دل منافق باشد، مگر آنكه به قرآن ایمان نداشته باشد. خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡخَبِيثَٰتُ لِلۡخَبِيثِينَ وَٱلۡخَبِيثُونَ لِلۡخَبِيثَٰتِۖ وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٢٦[النور: ۲۶]

«زنان ناپاك از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاك نیز به زنان ناپاك تعلق دارند؛ و زنان پاك از آنِ مردان پاك، و مردان پاك از آنِ زنان پاكند. اینان از نسبت‌هاى ناروایى كه [ناپاكان] به آنان مى‏دهند مبرا هستند، و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است».

این آیه یعنی چه؟ یعنی اگر عایشه خبیث بود باید نصیب خبیث می‌شد و اگر طیبه و پاك و پاكیزه بود باید حق طیب و پاك می‌شد، و این آیه درباره عایشه است زیرا دربارۀ برائت او از تهمت صحبت می‌كند.

عایشه همسرِ که بود؟ از لحظۀ بلوغ نصیب رسول خدا شد و پیامبر در حالی از جهان فانی رحلت نمود كه سرشان در آغوش عایشه بود، و پس از وفات رسول‌اللهصعایشه تا آخر عمر شوهر نكرد و در همان اطاق كه ده سال با پیامبر سپری كرده بود باقی عمر را نیز بسر برد، و پیامبر در حق او فرموده: «او همسر من در بهشت است»‌ و این بسیار واضح است كه بعد از خدیجه، عایشه بیش از زنان دیگر عزیز و مورد توجه پیامبرصبوده است.

روزی كه تهمت‌زدن به عایشه ورد زبان‌ها شد، عمرسبه حضرت محمدصعرض كرد: «یا رسول الله، یادت می‌آید كه یكبار در نماز، لباست آلودگی داشت و جبریل به تو خبر داد؟ خدایی كه راضی نشده آلودگی را در لباس تو ببیند، چطور امكان دارد كه زنت را، شریك زندگیت را، آلوده ببیند و خبرت ندهد؟» عمر در پایان این جمله را فریاد زد: «هذا بهتان عظيم» یعنی: این افترائی بس بزرگ است، و خداوندأآیه نازل كرد و حرف عمر را تأیید فرمود و عیناً تكرار كرد. آیه آمد كه: ﴿هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ ١٦[النور: ۱۶]

كجاست عمر تا امروز ببیند كه برخی از مسلمین به عایشه اتهامی بزرگتر از زنا نسبت می‌دهند؟ به مادر مؤمنان اتهام كفر و نفاق و ارتداد می‌آورند؟ كجاست عمر تا فریاد بزند: ﴿سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ.

حالا كه او نیست، ای مسلمانان بیایید یك‌صدا برای حفظ ناموس پیامبر بگوییم: ﴿سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ.

بعضی از اهل تشیع كه علم خویش را در راه رشد مردم به كار نمی‌گیرند، مثال عجیبی می‌آورند و می‌گویند: این تازگی ندارد كه زن پیامبری فاسد باشد، پیش از این زن حضرت لوط و زن حضرت نوح نابكار بودند، آنها در این دلیل‌تراشی به همان شیوه عجیب یعنی قیاس خود متوسل می‌شوند در جواب باید گفت: اینکه زن حضرت لوط و نوح فاسد بودند، به زن پیامبر چه ربطی دارد؟ با این استدلال چرا زن علی نباشد؟ (استغفر الله) ما الان گفتیم كه خدا آلودگی را بر دامان پیامبر خویش تحمل نمی‌كند و به همین دلیل است كه زن نوح را غرق كرد و بر سر زن لوط باران آتش بارید. ‍‍‍‍‍‍‍‍‍

اما با زن محمدصچه كرد‍‍ ؟ محمدصتا لحظه مرگ در اتاق عایشه در كنار عایشه بود خدا در بارۀ زن پیامبرِ ما جز خوبی نفرموده است. آخر اینها چه وجه تشابهی بین عایشه و زنان نوح و لوط یافتند؟

حتی ببینید بعدها وقتی كه بین علی و عایشه اختلاف بروز كرد و علی پیروز شد، بر سر زن پیامبر باران آتش نباراند و یا او را غرق نكرد، بلكه با احترامِ تام او را به خانه پیامبر برگرداند. پس این یك قانون كلی است كه خبیث با طیب یكجا نمی‌توانند باشند؛ چنانكه بین لوط، نوح و آسیه و همسرانشان جدایی افتاد، و اگر تا آخر عمر یكجا بودند این معنی را دارد كه یا هر دو پاكند و یا هر دو ناپاك. تا نظر شیعه چه باشد.