تضاد در عقیده

بدون اعتقاد به صحابه ایمان كامل نمی‌شود

بدون اعتقاد به صحابه ایمان كامل نمی‌شود

این عنوان شاید شما را به تعجب وا دارد، ولی این یك حقیقت است كه اگر صحابه را از اسلام حذف كنیم اصل دین مورد پرسش قرار می‌گیرد؟ هر كسی باید بداند كه دین اسلام از دو پایه اساسی تشكیل ‌یافته: قرآن و حدیث.

قرآن را صحابه جمع‌آوری کردند؛ اگر ما در صداقت صحابه شك كنیم چگونه می‌توانیم به متن قرآن ایمان و یقین داشته باشیم؟ سنت نیز توسط صحابه به ما رسیده است؛ اگر صحابه را مردمی هوسباز و نادرست بدانیم چگونه سخنانی را كه از پیامبر نقل كرده‌اند از آنان بپذیریم و باور كنیم؟ شیعه جواب این اشكال را پیدا كرده، و یك مجموعۀ دوازده نسلی از پیامبر درست كرده و آن را به امت‌های بعدی متصل نموده است. این شبکۀ ارتباطی، با علی شروع می‌شود و به مهدی ختم می‌گردد، اما از لحاظ عقلی و علمی، شبکۀ خبررسانی آنها ناقص است.

اولاً: چون نفر چهارم در این كانال وقتی كه پدرش شهید شد هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، و امام دهم وقتی پدرش رحلت كرد پسر بچه‌ای هشت ساله بود، و امام دوازدهم وقتی عهده‌دار امرِ امت شد فقط پنج سال داشت. حال سئوال اینجاست كه این همه احادیث چگونه در حفظ و یاد كودكانی خردسال باقی مانده است.

ثانیاً: فرضاً كه این شبکۀ دوازده نسلی را قبول كنیم؛ این اشكال باقی می‌ماند كه علی كه سرچشمۀ آن است، از آنجا كه همیشه با پیامبر نبوده نمی‌توانسته همه حرف‌های پیامبر و همه اعمال ایشان را- كه مجموعاً سنت را تشكیل می‌دهند- شاهد بوده و به نسل بعدی منتقل کرده باشد. به طور مثال شكی نیست كه پس از نماز عشاء، علی به خانه خود می‌رفت و پیامبر به خانه خود؛ او شاهد نماز شب و امور خانوادگی و غیره نبوده است. پس اگر این شبکه را قبول كنیم، نمی‌توانیم بگوییم كه كامل است. سنت وقتی كامل می‌شود كه همه همراهان و هم‌صحبتان و اصحاب پیامبر آنچه را كه از پیامبر دیده‌اند نقل كنند، و وقتی ما همۀ اصحاب را قبول نكنیم یعنی همۀ سنت را قبول نداریم.

شیعیان جواب این اشكال را به این صورت می‌دهد كه مدعی هستند امامان موجوداتی مافوق بشر بودند، علم لدنی داشتند، آنها برای یادگیری علوم به اسباب و وسایل نیاز نداشتند و سن در درجه صحت احادیثی كه از آنها داریم هیچگونه تأثیری ندارد. این نحوۀ اعتقاد آنها نسبت به احادیث و قرآن است و بدیهی است كه بر پایه‌های علمی و عقلی استوار نیست، پس هر چه را كه مفتریان خواسته‌اند به پیامبر و امامان نسبت داده‌اند.

و چاره‌ای غیر از فكر كردن و عمل كردن به این شیوه نیز ندارند، زیرا آنها صحابه را بدنام نمودند و خود راه خویش را به پیامبر مسدود كردند، لذا ناچارند شبکه‌هایی خیالی درست كنند، تا ارتباطشان با پیامبر را به نحوی ثابت سازند.

اما ما قدرشناسان صحابه می‌گوییم كه مردان و زنان صحابه، احوال و حركات و احادیث حضرت محمدصرا به طور دقیقی ثبت کرده‌اند؛ به طور مثال:

وقتی حضرت با عایشه عروسی كردند، او تازه به سن بلوغ رسیده بود، لذا بهترین سال‌های جوانی خود را در خانه حضرت محمدصسپری كرد و شب و روز با آن حضرت بود و خاطرات فراوانی از آن حضرت در یاد او مانده است. خداوندأبه آن بانوی عزیز فرزندی نیز نداد تا تمام توجهش به پیامبر باشد و باز به این دلیل، پس از رحلت رسول خدا نیز اجازه شوهركردن به او نداد، و شاید برای آنكه احادیث پیامبر پخش شود، به حضرت عایشه عمری طولانی داد، به طوری كه بیش از نیم قرن پس از وفات رسول خداصنیز در قید حیات بود و مردم می‌آمدند و خاطرات وی از آن حضرت را به صورت احادیث می‌شنیدند. فراموش نكنیم كه زنان پیامبر از زینت دنیا هم منع شده بودند و خود نیز از آن رویگردان بودند تا همه توجهشان متوجه امر عظیم اشاعۀ سنت باشد.

به همین صورت، بقیۀ صحابه هر كدام به نوبه خود همچون یک آئینه قسمتی از زوایای زندگی پیامبر را منعكس كرده و به نسل‌های بعدی منتقل نمودند و این است كه امروز ما حتی خبر داریم آن حضرت هنگام ورود به مسجد كدام پای را اول می‌گذاشتند و كدام را دوم. و دلیل ما هم واضح است: امروز اكثر مسائل مربوط به زنان را توسط عایشه از پیامبر خدا فهمیده‌ایم؛ شیعیان چه می‌توانند بگویند؟ آنها تنها فاطمه را قبول دارند. فاطمه وقتی خود را شناخت به خانه علی رفت و كمتر رسول خدا را می‌دید، اما عایشه شب و روز با او بود. فاطمه پس از رحلت رسول خدا فقط شش ماه زنده بود، آن هم به گفته شیعیان در این شش ماه كارش گرفتن دست حسن و حسین و رفتن به گوشه‌ای بود برای گریه كردن، یا گرفتن حق خودش از ابوبكر؛ نه آموختن و آموزش زنان دیگر. اما عایشه نیم قرن بعد از رحلت پیامبر زنده بود و مردم می‌آمدند و از او امور دینی را می‌پرسیدند.

پس بر اساس علم و منطق و عقل، انكارِ صحابه، این انعكاس‌دهندگان اعمال محمدی، انكار نبوت و انكار قرآن است، و باوری خیالی و عقاید خرافاتی نیز نمی‌تواند از تأثیر ضربه‌ای كه بر اثر انكار صحابه به سنت وارد می‌شود، چیزی بكاهد.

وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه أجمعين.