بعضی از عادات نژاد پرستان در مورد نام و نسب اجدادشان
از گفتههای بیاساس و بیمورد نژاد پرستان اینست که میگویند: ما شجره یا سلسله نژاد مان را تا صدها و یا هزارها سال قبل میدانیم و یا نامهای اجداد و اسلاف خویش را تا صدها نسل حفظ داریم!.
این سخنان بیهوده و پوسیده چه قیمتی دارد! اگر شما به این تعداد نام و سلسله اجداد تان را میدانید چه سودی به شما و یا آنها خواهد نمود؟ اگر کسی از آنها کافر و مشرک از دنیا رفته باشد پس جایگاهش دوزخ است، نام نسب، و شوکت دنیوی اش هرگز سودی به وی رسانیده نمیتواند، تاریخ دانان معتمد تنها نسب پیامبر گرامی اسلام جرا بطور دقیق بررسی و تثبیت نمودهاند زیرا آنحضرت جبهترین بندگان خداوند أو برگزیده وی است [٩]. اما امتیازاتی که نژاد پرستان به گمان خویش به آن میبالند آنست که
برخی از ایشان ادعا دارند: نژاد ما اصیل است و یا اینکه میگویند: ما و نژاد آبائی ما شریف و نجیب است و ما بزرگ زاده ایم، و اگر از وی بپرسی که اصل و شرف و بزرگ زاده گیی که شما دعوا دارید، چه معنی دارد؟
در جواب بدون اینکه معنی سخن خویش را بداند کلمه اصلیت را تکرار مینماید و به آن میبالد! بعضی از آنها کلمه اصیل را چنین تعریف میکند: در نژاد ما کسی غلام، بنده یا کنیز نگذشته است، دیگری چنین تفسیر مینماید: در نژاد و نسب ما نژاد دیگری یکجا نشده و با بیگانگان دوستی و خویشاوندی ننمودهایم و دیگری کلمه اصیل را چنین تفسیر مینمایند: ما از رگ و ریشهای هستیم که زنانش از راه غیر شرعی حامل نشدهاند.
این همه تظاهر و نسبتهای بیهوده و باطل است که نزد خدا أو بندگانش ناپسند است. خلاصه سخن اینست که نژاد پرستان از راه دروغ و بهتان خویش را بر دیگران بلند میشمارند و به آن افتخار میکنند، حال آنکه رنگ، جسم، اعضای بدن، مزاج، خون و همه خاصیتشان مانند سایر بشر است و فرقی میان آنها و دیگران وجود ندارد، آنها هم مانند دیگران مریض میشوند و میمیرند.
بعضی از اروپائیها معتقداند که رنگ خونشان بادیگران فرق دارد و یا اینکه خون شاهنشاهان در رگهایشان جریان دارد! آیا این سخن شگفت آور نیست؟ حال آنکه کافرشان کافر، و مشرکشان مشرک، و مسلمانشان مسلمان، و جاهل و فاسقشان همانا جاهل و فاسق است. در زمانههای گذشته عده از نژاد پرستان بعضی از پیشهها و حرفهها را مورد تمسخر قرار میدادند، آهنگر، نجار، قصاب و امثال این پیشه وران در جامعههایشان بیحیثیت و بیعزت بودند. نتیجه این مفکوره باعث پسمانی کشورهایشان تا صدها سال گردید، اگر اجداد آنها عقل و منطق میداشتند اینرا درک مینمودند که آهنگر و نجارهای هوشمند کشتیهای بزرگ، ریلها، سفینههای فضایی، طیارهها و کارخانههای بزرگی که آلات و وسائل مفید را تولید میکند، ساخته و در خدمت بشریت قرار دادند.
در زندگی پیامبران گذشته نیز درسی برای همه است آیا نوح ÷نجار نبود؟ زمانیکه خداوند أاو را به ساختن کشتی امر کرد! همچنان داود ÷آهنگر بود که سپر میساخت و آنرا به فروش میرساند و پول آنرا صدقه میکرد، چرا پدران و اجداد آنها به پیامبران خدا اقتدا ننمودند؟ بر عکس پیشههای آنها را مورد تمسخر قرار میدادند.
[٩] به صفحه ٩۶ مراجعه شود.