نژاد پرستی یهودیان و ادعایشان بر اینکه پسران خدااند
خداوند أاز پندارهای یهود چنین حکایت میکند:
﴿وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَةٗۚ قُلۡ أَتَّخَذۡتُمۡ عِندَ ٱللَّهِ عَهۡدٗا فَلَن يُخۡلِفَ ٱللَّهُ عَهۡدَهُۥٓۖ أَمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٨٠﴾[البقرة: ۸۰].
«میگویند که آتش جز چند روز محدودی گریبانگیرمان نمیگردد! بگو: آیا از جانب خدا پیمان گرفتهاید و خدا هرگز خلاف وعدهاش عمل نمینماید؟ یا اینکه چیزی به خدا نسبت میدهید که از آن بیخبرید؟».
یهودیها خویش را برتر از دیگران میشمارند و میگویند: آتش دوزخ جز چند روز محدود ما را فرا نخواهد گرفت، وبه آن افتخار مینمایند. این همان روزهای است که گوساله را پرستیده بودند، یعنی چهل روز فقط، و به همین گمان بیاساس، خود را بهترین امتها شماریده میگویند: ما نژاد بر گزیده خداوند أهستیم. لیکن خداوند أادعای آنها را تکذیب نموده میفرماید:
﴿قُلۡ أَتَّخَذۡتُمۡ عِندَ ٱللَّهِ عَهۡدٗا فَلَن يُخۡلِفَ ٱللَّهُ عَهۡدَهُۥٓۖ أَمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۸۰].
ترجمه: «بگو: آیا از جانب خدا پیمان گرفته اید و خدا هرگز خلاف وعدهاش عمل نمینماید؟ یا اینکه چیزی به خدا نسبت میدهید که از آن بیخبرید؟».
یعنی شما دروغ میگویید و بر خداوندأافتراء میبندید، وسخنی میگویید که شما آنرا نمیدانید، زیرا که قانون الهی در مورد بنی آدم آنست که با هر شخص محاسبه صورت میگیرد و به اندازه اعمالش پاداش یا مجازات داده میشود، چنانکه خداوند در آیات زیر، ادعایشان را رد کرده میفرماید: ﴿بَلَىٰۚ مَن كَسَبَ سَيِّئَةٗ وَأَحَٰطَتۡ بِهِۦ خَطِيَٓٔتُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٨١﴾[البقرة: ۸۱]. «آری! کسیکه گناه کند و گناه او را احاطه کند، این چنین افراد یاران آتش بوده و جاودانه در آن خواهند ماند».
درجای دیگر میفرماید:
﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِۗ مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ وَلَا يَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا ١٢٣ وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا ١٢٤﴾[النساء: ۱۲۳-۱۲۴].
ترجمه: «نیست کار بوفق آرزوی شما و نه بوفق آرزوی اهل کتاب، هرکه کار بد کند به آن جزا داده خواهد شد، و نیابد برای خود بجز خدا هیچ دوستی و نه یاری دهندهای، کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، خواه مرد باشد یا زن، چنان کسانی داخل بهشت خواهند شد و کمترین ستمی بدانان نخواهد شد».
نقیر: سوراخ کوچکیست در پشت خسته خرما. یعنی با همه انسانها محاسبه میشود و پاداش هر عمل آنها چه خورد و چه بزرگ چه خیر و چه شر برای ایشان داده خواهد شد. بدینگونه همه نژاد پرستان با تمامی انواع و اشکالشان و با ادعاهای دروغین و بیاساسشان بر خداوند أتهمت و افترا بستند که گویا آنها در نژاد و نسبشان بهتر، عالیتر، مترقیتر، و اصیلتر از دیگران هستند! آیا اینگونه مفکوره و سخن مشابهت به اخلاق یهود ندارد؟.
خداوند أبه قوم یهود امر کرد تا به مردم سخن نیک بگویند: ﴿وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا﴾[البقرة: ۸۳]. -به مردم سخن نیک بگوئید- یعنی آن سخنی را بگوئید که به اخلاق نیکو، صبر و بردباری، گذشت و لطف، محبت و برادری، توصیه به کردار پسندیده، رهنمائی به خوبیها، وباز داشتن از بدیها ومنکرات، دعوت نماید. پیامبر بزرگ اسلام جمیفرمایند: «هیچ کار خوب و پسندیده را حقیر مشمار و اگر قادر به دادن چیزی نبودی پس با برادرت با چهره گشاده رو برو شو» [۱۰].
مگر یهودان اوامر خداوندأو فرستادههایش را نپذیرفتند وخویش را بر دیگران بلند شمرده، آشکارا نافرمانی خداوند أنمودند. خداوند یهودان را مخاطب قرار داده میفرماید:
﴿وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِيثَٰقَكُمۡ لَا تَسۡفِكُونَ دِمَآءَكُمۡ وَلَا تُخۡرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ ثُمَّ أَقۡرَرۡتُمۡ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ ٨٤ ثُمَّ أَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ تَقۡتُلُونَ أَنفُسَكُمۡ وَتُخۡرِجُونَ فَرِيقٗا مِّنكُم مِّن دِيَٰرِهِمۡ تَظَٰهَرُونَ عَلَيۡهِم بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَإِن يَأۡتُوكُمۡ أُسَٰرَىٰ تُفَٰدُوهُمۡ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيۡكُمۡ إِخۡرَاجُهُمۡۚ أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضٖۚ فَمَا جَزَآءُ مَن يَفۡعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمۡ إِلَّا خِزۡيٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰٓ أَشَدِّ ٱلۡعَذَابِۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٨٥﴾[البقرة: ۸۴-۸۵].
ترجمه: «بیاد آورید هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین و خانه و کاشانه خویش بیرون نکنید سپس اقرار کردید و شما گواهی میدهید پس از آن شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از خانهها و سرزمینشان بیرون میرانید از راه گناه و دشمنی هم پشتی و پشتیبانی میکنید، ولی اگر اسیران نزد شما بیایند فدیه میدهید وایشان را آزاد میسازید، حال آنکه بیرون راندن ایشان بر شما حرام است آیا به بخشی از کتاب ایمان میآورید و به بخشی دیگر کفر میورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند جز خواری ورسوائی درین جهان نیست و در روز رستاخیز به سختترین شکنجهها برگشت داده میشود و خداوند از آنچه میکنید بیخبر نیست».
مگر آنها به عهد و پیمانشان وفا نکردند و یکدیگر را به قتل رسانیدند و خون یکدیگر را ریختند, عدهای از آنها عده دیگر را از خانه و وطنشان بیرون راندند, بالای آنها تجاوز و ظلم را روا داشتند و در نتیجه جنگهای شدید یکدیگر را اسیر گرفتند سپس اسیران را نظر به حکم تورات در بدل مال و سر بها رها نمودند.
این چنین اعمال ناشایسته از یهودانیکه در مدینه منوره قبل از بعثت پیامبر گرامی اسلام جزندگی داشتند رخ میداد. هنگامیکه پیامبر خدا جبه مدینه منوره هجرت نمود، چند قبیله معروف درآنجا زندگی داشتند، از جمله قبیله بنی قینقاع وقبیله بنی نظیر که در آن زمان از هم پیمانان قبیله مشرک و بتپرست عرب، بنام خزرج بودند، و قبیله بنیقریظه از هم پیمانان قبیله مشرک و بت پرست عرب، بنام اوس بودند، این پیمانها بین یهود مدینه و قبایل عربهای بت پرست آنجا، قبل از هجرت پیامبر اسلام جو گردن نهادن اوس وخزرج به آئین اسلام بود، که سپس بنام انصار مسمی شدند.
هنگامیکه جنگ بین قبایل یهود در میگرفت، یکدیگر را بقتل میرساندند، مال و دارائی یکدیگر را به غارت میبردند، قبیله ضعیف مجبور به فرار شده، خانه و کاشانه را رها کرده آواره میشدند.
اینگونه اعمال غیر انسانی در دینشان حرام بود، چنانکه دین اسلام نیز اینگونه اعمال را حرام قرارداده است، زیرا دین در نزد خداوند أهمانا اسلام است، و پیروان یک دین و یک ملت به مثابه یک جسم هستند، عربهای مشرک این اعمال نا شایسته یهود را عیب دانسته آنها را طعنه میدادند که شما چرا با همجنسان یهودی تان میجنگید و عده را اسیر گرفته سپس در بدل مال، آنها را تبادله مینمائید؟ یهودیها در جواب میگفتند: که ما نظر به حکم تورات عمل نموده اسیران را تبادله مینمائیم، زیرا جنگیدن با آنها بر ما حرام است. و اگر میپرسیدند پس چرا با آنها میجنگید؟ در جواب میگفتند: ما همچنان خود را خوار و ذلیل نمیسازیم وازین کار حیا مینمائیم! حال آنکه حقیقت چیزی دیگری بود، همه بخاطر منافع دنیوی و مصالح شخصی بود، خداوند أدر مورد ایشان چنین میفرماید:
﴿ثُمَّ أَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ تَقۡتُلُونَ أَنفُسَكُمۡ وَتُخۡرِجُونَ فَرِيقٗا مِّنكُم مِّن دِيَٰرِهِمۡ تَظَٰهَرُونَ عَلَيۡهِم بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَإِن يَأۡتُوكُمۡ أُسَٰرَىٰ تُفَٰدُوهُمۡ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيۡكُمۡ إِخۡرَاجُهُمۡۚ أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضٖۚ فَمَا جَزَآءُ مَن يَفۡعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمۡ إِلَّا خِزۡيٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰٓ أَشَدِّ ٱلۡعَذَابِۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٨٥ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا بِٱلۡأٓخِرَةِۖ فَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ ٨٦﴾[البقرة: ۸۵-۸۶].
ترجمه: «آیا به بخشی از کتاب ایمان میآورید و به بخش دیگر کفر میورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند جز خواری ورسوائی درین جهان نیست و در روز رستاخیز به سختترین شکنجهها برگشت داده میشود و خداوند از آنچه میکنید بیخبر نیست, اینها همان کسانیاند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند لذا شکنجه آنان تخفیف داده نمیشود و ایشان یاری نخواهند شد».
مسلمانان نژاد پرست امروزی نیز همچو اعمال ناشایسته را انجام میدهند خون یکدیگر را میریزند، یکدیگر را ذبح میکنند مال و دارای یکدیگر را به غارت و یغما میبرند، بخاطر عداوت و دشمنی قبیلوی یکدیگر را از خانهها و کاشانهها و قریه و وطنشان بیرون میرانند! و فرقی که در میانشان وجود دارد اینست که نژاد پرستان امروزی در جنگهایشان اسیران را در برابر سر بها یا مال تبادله نمیکنند بلکه آنها را اکثرا به قتل میرسانند زیرا دشمنی و حقد عمیقی که در دلهایشان جاگزین است آنها را به این کار وادار میسازد. یعنی مسلمانان نژاد پرست امروزی در طغیان، بغاوت، قوم پرستی، ظلم و تجاوز بالاتر از یهود هستند (لا حول ولا قوة إلا بالله).
نژادپرستان امروزی مانند حیوانات درنده و وحشی شدهاند، دین عقیده و اخلاق را فراموش نمودهاند، مهمترین مسأله در نزد آنها کامیابی و تفوق بر دیگران است و در این راه از هیچ وسیله دریغ نمیکنند، آنها مسلکی را به پیش گرفتهاند که در نهایت به ویرانی، زوال و فرو آمدن غضب الهی در دنیا و آخرت میانجامد. بر پیشوایان و رهبرانشان چنان محبت ریاست و زعامت حکمفرما است که حتی عقل و حواسشان را از دست دادهاند، دین، ایمان و هدف را فراموش نمودهاند، شیطان چنان بر آنها مسلط است که به هر راهی بخواهد آنها را با خود میکشاند.
خداوند أمیفرماید:
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ يَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُۚ وَلِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَاۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ ١٨﴾[المائدة: ۱۸].
ترجمه: «یهودیان و مسیحیان میگویند: ما پسران و عزیزان خدائیم! بگو پس چرا شما را در برابر گناهان تان عذاب میدهد؟ بلکه شما انسانهایی همچو سائر بشر هستید که خدا آنان را آفریده است. خداوند هر که را بخواهد مورد آمرزش قرار میدهد و هر که را بخواهد عذاب میدهد و سلطنت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو هست متعلق به خدا بوده و برگشت همگان به سوی او است».
یهود و نصاری گفتند که ما منسوب به پیامبران خدا هستیم و آنها فرزندان خدااند و خداوند أبه آنها توجه خاصی دارد و ما را نیز دوست میدارد زیرا ما پیروان آنها ایم، خداوند گمان ایشان را رد نموده فرمود: پس چرا خداوند أآتش دوزخ را در برابر کفر و تکذیب و افترای شماآماده نموده است؟ بلکه شما انسانهایی مانند سائر بشر هستید که خداوند أآنها را آفریده است و دیگر بندگان خدا الگوی بر شمااند که خداوند داوری آنها را به دست دارد کسی را اگر بخواهد مورد عفو قرار میدهد و کسی را اگر بخواهد عذاب و شکنجه میکند و خداوند أذاتی است، عادل. و هرگز ظلم وجور را به کسی روا نمیدارد.
سبب اساسی این عقیده در نزد یهود و نصاری اینست که هر طایفه دارای دو گروهی هستند یکی گروه مردمان نادان و عوام است که از کتاب و دینشان جز خیال پروری و امیدواری نجات از دوزخ را به سر نمیپرورانند, و گروه دومی کسانیاند که کتابهایشان را تحریف و تأویل نموده و از این راه مصالح و منافع و اغراض شخصیشان را تأمین نمودهاند، و هرگز نمیخواهند حقائق را به مردمانشان بازگو نمایند و درین راه علمای فریبکار و دجال صفت و منفعت جوی آنها نقش اساسی را بازی میکنند تا ریاست عزت و قدرت را از دست ندهند. همین گونه نژاد پرستان نیز مردمان زیر دست و رعیتشان را میفریبند و آنها را از حقائق بیخبر نگه داشته و مسائل را برای آنها طوری جلوه میدهند که گویا آنها بر حقاند و دیگران بر باطل، تا به خاطر بدست آوردن منافع خود از آنها استفاده نموده و تابع اوامرشان باشند. این شیوهایست که نژادپرستان در هر جائی از این راه پیش میروند و رعیتشان را میفریبند. چنانکه خداوند أمیفرماید:
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُ﴾[المائدة: ۱۸].
ترجمه: «یهودیان و مسیحیانمیگویند: ما پسران و عزیزان خدائیم».
آنها میخواهند با این سخن بر دیگران برتریت خود را ثابت کنند زیرا آنها به گمان خودشان پسران و دوستان خداوند أهستند و خداوند أآنها را در مقابل گناهانشان شکنجه نمیدهد و چند روز محدود وارد دوزخ خواهند شد! سخن ایشان به این معنا است که عدالت خداوند أاز خط سیرش منحرف میشود و خداوند أاز بخشی حمایت و طرفداری مینماید و آنها را میگذارد تا در زمین فساد نمایند و خویش را بر دیگران بهتر و افضلتر جلوه دهند و مرتکب جنایات شوند، سپس آنها را مانند دیگر فساد کاران شکنجه و عذاب نمیکند! آیا اینچنین افکار و تصور باعث فساد و ویرانی و تباهی در جهان نمیگردد؟
اینجاست که اسلام عزیز ضربه محکمش را بر این تصور بیجا و بیاساس وارد نموده عدل الهی را استوار و مقرر گردانیده و بطلان این مفکوره و ادعای بیمعنا را اعلان میدارد. خداوندأمیفرماید:
﴿قُلۡ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ يَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ﴾[المائدة: ۱۸].
ترجمه: «بگو پس چرا شما را در برابر گناهان تان عذاب میدهد بلکه شما انسانهای همچون سائر انسانها هستید که خداوند آنان را آفریده است خداوند هر که را بخواهد مورد آمرزش قرار میدهد و هرکه را بخواهد عذاب میدهد».
به این ترتیب خداوندأحقیقت ایمان به وحدانیت خویش را بطور قطعی و حاسم بیان داشته ادعای فرزند بودن را بیهوده و بیارزش خواند، زیرا آنها مانند سایر بشر بوده امتیازی بر دیگران ندارند، چنانکه عدل و مساوات الهی میان بندگان، تعیین آمرزش و عذاب را که همه به اراده وخواست خداوندأارتباط دارد، واضح ساخته و بر معمای فرزندی و روابط شخصی با کسی، خط بطلان کشید.
[۱۰] نزد مسلم.