عقیده امامت و حدیث غدیر

نكته اول: عقيده امامت

نكته اول: عقيده امامت

طبق ادعای شیعه، عقیده «امامت» نیز بسان دیگر عقائد اسلامی: توحید، نبوت، معاد جزئی از ایمان می‌باشد. بدون ایمان به امامت، ایمان مؤمن کامل نمی‌گردد. برعکس این ادعای شیعه، نه تنها در تمام قرآن مجید آیه‌ای که در آن دستور به ایمان به امامت داده شده باشد و یا عدم ایمان بر امامت را کفر و شرک قرار داده باشد نمی‌یابیم بلکه واقعیت تلخ تر از آن، این است که در تمام قرآن مجید بطور کلی نام و نشانی از «امامت» نیست!

احکام شرعیه اگر چه با خبر واحد هم به اثبات می‌رسند ولی برای اثبات مسئله عقیدتی،‌ وجود نص متواتر لازم است. حالا سؤال این است که این مسئله عقیده امامت از کجا به اثبات رسید؟ در حالی که در تمام قرآن مجید، ذکری از آن به میان نیامده است.

علمای شیعه بسیار کوشیده‌اند تا این چیستان را حل نمایند. خمینی - معروفترین عالم شیعه در عصر حاضر - در کتاب مشهور خود «کشف اسرار» که به زبان فارسی نگاشته شده، تحت عنوان «گفتار اول در توحید» ۱۳۱ صفحه را به بحث توحید اختصاص داده است. پس از آن، «گفتار دوّم در امامت» را از صفحه ۱۳۲ شروع کرده تا صفحه ۲۲۳ ادامه داده است. در آغاز همین بحث یعنی در صفحه ۱۳۲ خود این سؤال را مطرح کرده که وقتی «امامت» اصل چهارم از اصول بنیادی دین است چرا قرآن کریم بطور صریح ذکری از این عقیده به میان نیاورده است؟

آقای خمینی به این سؤال چنین پاسخ می‌دهد که اگر بطور صریح، مسئله امامت در قرآن کریم مطرح می‌شد صحابه حضرت رسول اکرم جشدیداً با ایشان مخالفت می‌ورزیدند.(!) برای همین، قرآن این عقیده را بطور واضح بیان نکرد. البته به وسیله بسیاری از آیات آن را به اثبات رسانیده است. سپس خمینی،‌ آیاتی را ذکر کرده که ما در صفحات آتی،‌ به نقل آنها خواهیم پرداخت.

در اینجا دو مطلب قابل توجه است: یکی آنکه از یک سو نزد شیعه توضیع عقیده امامت و تعیین ائمه، بر الله تعالی واجب است و از سوی دیگر، طبق نظریه شیعه، الله تعالی از ترس مخالفت مخلوق، آن عقیده را صراحتاً ذکر نکرد. آیا طبق این نظریه، بر الله تعالی اعتراض وارد نمی‌شود که نعوذ بالله، الله تعالی در انجام واجبی،‌ کوتاهی ورزیده است؟ (تعالی الله عن ذلك علواً كبيراً).

مطلب دوم که بسیار افسوسناک و دلخراش است یکی از بارزترین معایب مذهب شیعه بشمار می‌آید. یعنی بدگمانی،‌ بغض و نفرت نسبت به صحابه رسول الله ج. عقیده امامت مذهب شیعه، چون که از قرآن به اثبات نمی‌رسد آنها به جای اینکه بر خود تهمت بزنند، طبق معمول، همیشه تمام اعتراضات و اتهامات را بر سر صحابه کرام می‌ریزند وخیال کرده‌اند که با وارد ساختن تهمت بر صحابه کرام، عقیده امامت خود به خود ثابت خواهد شد.(!)

جناب خمینی در «کشف الاسرار» و ملا محمد باقر مجلسی در «حق الیقین در اصول دین» برای اثبات امامت، از آیاتی استدلال جسته‌اند که ما آنها را همراه ترجمه ذکر می‌کنیم. خوانندگان محترم، منصفانه قضاوت کنند که آیا مانند توحید، نبوت و معاد عقیده امامت نیز که به سوی ایمان به آن دعوت می‌شود از این آیات ثابت می‌شود؟

۱- خمینی در کشف الاسرار صفحه ۱۳۷ می‌نویسد: اینک به ذکر بعضی از آیات که در موضوع امامت وارد شده می‌پردازیم و از خرد که فرستاده نزدیک خداست داوری می‌خواهیم. سپس در ابتدا، این آیه را نوشته است: (وی بخش اول آیه را نوشته؛ ما تمام آیه را همراه ترجمه می‌نویسیم).

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩[النساء: ۵۹].

«ای کسانی که ایمان آورده‏اید! فرمانبرداری کنید خدا را و فرمانبرداری کنید پیغمبر را و فرمان روایان را از جنس خویش، و هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر خدا بازگردانید اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»

خمینی،‌ پس از نقل بخش ابتدایی آیه، با استفاده از قیاسهای عقلی و دلایل ذهنی کوشیده است تا ثابت کند که در این آیه مراد از «اولی الامر» دوازده امام است. سؤال این است که آیا عقیده مذهبی را می‌توان با قیاسهای عقلی به اثبات رسانید در حالی که در تمام قرآن کریم، ذکری از آن به میان نیامده باشد. اگر چنین است هر شخصی در مورد هر آیه‌ای از قرآن کریم می‌تواند چنین ادعا کند که به نظرم در این آیه مراد از فلان لفظ، فلان شخص است. اگر فردی عامی نیز این آیه را بخواند، دوازده امام به فکر و خیالش خطور نخواهد کرد. بالخصوص وقتی که بخش دوم آیه که خمینی آن را ذکر نکرده چنین می‌فرماید که: «پس هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر خدا بازگردانید».

از آن معلوم می‌شود که اگر بین حکام و مردم، اختلاف واقع شود، فیصله خدا و رسول خدا در این اختلاف، «حرف آخر» تلقی خواهد شد نه حرف اولی الامر. اگر مراد از اولی الامر، ائمه معصومین باشند پس مراجعه به قرآن و سنت با ترک رأی معصومین چطور؟ در حالیکه نزد شیعه، رأی معصومین هم مثل خودشان، همیشه معصوم می‌باشد. آنان نمی‌توانند چیزی غیر از قرآن و سنت بگویند. بنابراین، اثبات عقیده امامت، از این آیه بدون تردید بی‌اندازه غلط و نادرست است [۷]. بلکه تحت همین آیه، علامه سیوطی (رح) در تفسیر خود «الدر المنثور» قولی از حضرت علی سنقل کرده که با توجه به آن اعتقاد به «ائمه معصومین» نفی می‌شود بلکه از آن، مسلک اهل سنت و جماعت در مسئله امامت، بطور کلی تأیید می‌گردد.

اخرج البيهقي عن علي بن ابيطالب قال لا يصلح الناس الا امير برا و فاجر قالوا هذا البر فكيف بالفاجر، قال ان الفاجر يؤمن الله به السبل و يجاهد به العدو، و يجبي به الفئي و يقام به الحدود، و يحج به البيت و يعبد الله فيه آمنا حتي يأتيه اجله [۸].

ترجمه: بیهقی روایت می‌کند که حضرت علی بن ابیطالب فرمود: اصلاح مردم جز با امیر امکان پذیر نیست؛ گفتند اما امیر فاسق چگونه ممکن است مردم را اصلاح کند؟ (چه سودی برای مردم دارد؟) حضرت علی سفرمود: الله تعالی به وسیله حاکم بد نیز، راه‌ها را پر امن می‌گرداند، تحت قیادت و فرماندهی او، جهاد با دشمنان کافر ادامه می‌یابد، مال غنیمت بدست می‌آید، حدود به اجرا در می‌آیند، حج بیت الله برقرار می‌ماند، و در قلمرو او، مسلمانان تا واپسین لحظات زندگی با احساس امنیت، به عبادت الله تعالی مشغول می‌شوند [۹].

۲- خمینی برای اثبات عقیده امامت، از این آیه سوره مائده نیز استدلال کرده است:

﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٦٧[المائدة: ۶۷].

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان! واگر چنین نکردی،‌ رسالت او را انجام نداده‏ای،‌ خداوند تو را از مردمان نگاه می‌دارد، هر آیینه خداوند گروه کافران را هدایت نمی‌کند.

خمینی بر این باور است که در این آیه، مراد از چیزی که دستور به رسانیدن آن شده، شریعت نیست بلکه «عقیده امامت» می‌باشد که حضرت رسول اکرم ج، مأمور به تبلیغ و رسانیدن آن شده است. در حالی که برعکس ادعای جناب خمینی،‌ در این آیه نام و نشانی از امامت نمی‌باشد. مصنفین شیعه، بر «امامت بلافصل» حضرت علی سنیز، از همین آیه استدلال جسته‌اند که ان شاالله در نکته سوم به تفصیل عرض خواهد شد.

علاوه بر این، جناب خمینی از آیات ذیل نیز، عقیده امامت را به اثبات رسانیده است:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ۳].

امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما اختیار کردم.

﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١ لِّلۡكَٰفِرِينَ لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ ٢ مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ ٣[المعارج: ۱-۳].

تقاضاکننده‏ای تقاضای عذابی کرد که به وقوع می‌پیوندد، عذابی که مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى‏تواند آن را دفع کند، از سوی خداوند که صاحب درجات و مقات عالی است.

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥[المائدة: ۵۵].

جز این نیست که دوست شما خداست و رسول او و مؤمنانی که برپا می‌دارند نماز را و می‌دهند زکات را و ایشان پیوسته نمازگزارند.

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ[آل عمران: ۱۰۳].

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ ١١٩[التوبة: ۱۱۹].

ای مسلمانان بترسید از خدا و با راستگویان باشید.

﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسۡ‍ُٔولُونَ ٢٤[الصافات: ۲۴].

و باز دارید ایشان را هر آیینه از ایشان سؤال کرده خواهد شد.

﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ ١٢٤[البقرة:۱۲۴].

خداوند فرمود، هر آئینه من تو را پیشوای مردم قرار دادم، (ابراهیم گفت) و از فرزندانم (امام و پیشوا قرار بده)، (خداوند فرمود) عهد وپیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.

﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣[النحل: ۴۳].

پس از آگاهان (از کتابهای آسمانی) سؤال کنید اگر نمی‌دانید.

﴿وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ ٤٣[البقرة: ۴۳].

و نماز گزارید با نماز گزاران.

﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ ٧[الرعد: ۷].

یا محمد جز این نیست که تو بیم دهنده‌ای و هر قومی را راه هدایت کننده‌ای می‌باشد.

با نگاهی به آیات و یا ترجمه شان که در بالا نوشته شد، عقیده امامت به ذهن و گمان خواننده خطور هم نمی‌کند. اما به نظر خمینی،‌ در آیه سوم مراد از نعمت، امامت، در آیه چهارم مراد از سال سائل درباره امامت، در آیه پنجم مراد از اهل ایمان، ائمه، در آیه ششم مراد از حبل الله «امامت» و در آیه هفتم مراد از صادقین، ائمه، در آیه هشتم مراد از سؤال در قیامت سؤال از امامت می‌باشد. طبق خیال خمینی از آیه نهم، امامت دوازده امام ثابت می‌شود و در آیه دهم مراد از اهل ذکر و در آیه یازدهم مراد از راکعین، حضرت علی سو دیگر ائمه می‌باشد و در آیه دوازدهم مراد از «هاد» نیز حضرت علی ساست.

شخصی که از روی انصاف و بدون جانبداری،‌ این آیات از قرآن را مطالعه کند چگونه ممکن است عقیده امامت را از این آیات به اثبات برساند و زیر بنای ساختمان دین و مذهب خویش را، بر عقیده امامت استوار سازد؟ اما بسیار شگفت آور است که مصنفین شیعه این آیات قرآن کریم را با روایات مزعومه و خود ساخته خود تطبیق داده، عقیده امامت را ثابت می‌کنند. آیا چنین کاری،‌ برابر با تحریف معنوی قرآن نیست؟

[۷] تفسیر قرطبی، تفسیر مظهری و غیره. [۸] الدر المنثور للسیوطی ۲/۱۷۸ [۹] نهج البلاغه ص ۱۰۷ طبع دارلکتب العربیه مصر با اندکی تغییر